نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار علوم اعصاب شناختی، دانشگاه شهید بهشتی
2 دانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی، دانشگاه شهید بهشتی
3 دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، دانشگاه پیامنور مرکز تهران
چکیده
کلیدواژهها
مقدمه
اگرچه پژوهشها درباره خواندن، تاریخچهای طولانی در روانشناسی دارد، بیشترین پژوهشها روی ناتواناییهای خواندن و یادگیری خواندن انجام شده است (چیاپ و همکاران، 2000؛ گاتری و همکاران، 2000). یکی از عوامل مؤثر در خواندن و یادگیری کلمات، فونت اطلاعات چاپی است. فونت مجموعهای از الفباهای همخانواده است که ویژگیهای چاپی آن در صنعت پرینت استاندارد میشود (امین، 2000). بازشناسی فونتها یک موضوع اساسی در شناسایی و تحلیل اسناد است. در مورد فونت ذکر چند نکته اساسی است: نخست چنانچه متن حاوی چندین فونت باشد، دقت سیستم پردازش خصیصه بینایی[1] بهطور قابل ملاحظهای کاهش مییابد (همدانی و همکاران، 2006)، چرا که طبقهبندی فونتها، بازشناسی تنها یک نوع فونت را ممکن میسازد تا تعداد اشکال جایگزین را در فرایند بازشناسی کاهش دهد (آویلز ـ کروز و همکاران، 2005). دیگر اینکه بازشناسی فونت برای تعریف هویتهای منطقی، عنوان سندها، بخشها یا پاراگرافها مفید است (بلاید و همکاران، 2006؛ بن موسی و همکاران، 2005). فونتهایی که تا حدودی برای خواندن مشکلتر است، ممکن است انتقال اطلاعات را برای یادگیری به نظر سختتر سازد (دیامند یامان و همکاران، 2008). به این ترتیب از یکسو، اگر خواندن فونت راحتتر باشد، منابع توجهی کمتری در پردازش خواندن صرف میشود و توجه بیشتر به پیام و معنی متن اختصاص داده میشود (کانفر و آکرمن، 1989)، و چون در بیشتر منابع توجهی به پردازش اطلاعات مرتبط پرداخته میشود، پردازش عمیقتری رخ خواهد داد و ویژگیهای بیشتری از آن اطلاعات، یادگیری و یادآوری خواهد شد، و از سوی دیگر، از آنجا که عواملی از قبیل ترکیب رنگ[2] نقش مهمی در ایجاد عاطفه مثبت و تمایز بین متن و زمینه دارد (انگلبرشت، 2003) ممکن است به ویژه برای یادگیری کلمات مهم باشد. بر این اساس در این پژوهش سعی میشود تا با بررسی تأثیر فونت و رنگ بر یادگیری فهرست کلمات و شناسایی عوامل تأثیرگذار این متغیرها، از موانع موجود بر سر راه یادگیری کلمات بکاهیم.
همانطور که مطرح شد فونت یکی از عوامل مهم تأثیرگذار بر خواندن و یادگیری است. پژوهشهای متعددی از ارائه حروف و کلمات، با استفاده از ترکیبهای مختلف نوع فونت، خوانایی، وزنها، اندازهها، فواصل، سرعت خواندن و طول خطوط وجود دارد که علیرغم تعدد این پژوهشها کمتر پژوهشی تأثیر این ویژگیها را بر درک و یادگیری کلمات سنجیده است:
خوانایی فونت یکی از عوامل مهم در درک خواندن است. خوانایی در قالب سرعت خواندن یک متن از طول متن ارائه شده در نظر گرفته میشود (پیلای و همکاران، 2011). علاوه بر این، اندازه بزرگتر فونت نیز با سرعت بیشتر خواندن در ارتباط است (کو و همکاران، 2014). بنابراین میزان یادگیری در کلمات بزرگتر نسبت به کلمات با فونت کوچکتر بیشتر است، هر چند اندازه فونت تأثیری بر عملکرد یادآوری نهایی ندارد (مولر و همکاران، 2014). نتایج پژوهش پیلای و همکاران (2011) نیز نشان داد افزایش درک ذهنی از اندازههای تایپی، به نوبه خود به یک نگرش معنادار و مطلوب نسبت به آگهی منجر میشود. دلالت کاربردی شیوه درک ذهنی نیز این بود که آگهیها باید بیشتر با اندازههای تایپی نرمال فونت 15 در دسترس قرار بگیرد. برنارد و همکاران (2003) فونتهای سریف و سان سریف را در اندازههای 12 و 14 مقایسه کردند. آنها دریافتند که فونت 14 سریف خواناتر است و به سریعتر خواندن منجر میشود. با وجود این مشارکتکنندگان همچنان سان سریف را ترجیح میدادند. تضاد بین زیباییشناسی و عملکرد را میتوان اینگونه حل کرد که طراحان باید فونتی را انتخاب کنند که در کنار سرعت خواندن، استفادهکنندگان به آن علاقهمند باشند.
در مطالعهای که به وسیله گاسر و همکاران (2005) انجام شد، تأثیر دو ویژگی اصلی نوع فونت و فاصله فونت روی یادآوری اطلاعات بررسی شد که در این میان تنها رابطه نوع فونت (سریف و سان سریف) معنیدار به دست آمد.
چانگ (2002) نشان داد که افزایش فاصله بین حروف سبب افزایش سرعت خواندن میشود، اما این اثر تا درجهای خاص معنیدار است و افزایش بیشتر فاصله بین حروف تأثیر ناچیزی بر سرعت خواندن دارد (به نقل از گروبلنی و میشلسکی، 2015). در منبع یاگر و همکاران (1998) گزارش شد که برای آزمودنیهای با نقص دیداری اندک، تفاوت معنیداری در سرعت خواندن بین تایمز، آریال، سریف و سان سریف وجود ندارد. در مورد نرخ خطا برای انواع فونتها (به لحاظ خوانا بودن)، تأثیر وزن (عادی یا بولد)، اندازه فونت و نوع فونت روی خوانایی برچسبهای داروها نیز نشان داده شده است که متنهای بولد با اندازه 12 مناسبترین گزینه برای خوانندگان برچسبهاست (اسمیتر و برون، 1994). این مطالعات همگی حاکی از این است وقتی که فرایند خواندن تحت تأثیر ماهیت متن به منابع ِتوجهی بیشتری نیاز دارد، خوانایی و درک کاهش مییابد. از آنجا که ویژگیهای متفاوت فونت تأثیرهای متفاوتی بر پردازش و یادگیری دارد و به ویژه ارائه متن برای دانشآموزان نارساخوان بسیار بزرگتر از اندازه آستانه غیرممکن است، بنابراین انتخاب فونت برای خواندن امری حساس و مهم قلمداد میشود (دلاماتر، 2010).
موضوع مهم دیگر در متن، رنگ نگارش متن است. واکنش بشر به رنگ از واکنشهای روانی گرفته تا تفسیرهای فرهنگی آموخته شده، همواره معمایی پیچیده بوده است. با این حال علیرغم این تفاوتهای ظریف، از قدرت رنگ بر بشر و تواناییاش برای بهبود تجربیات انسان از محیط یادگیری کاسته نمیشود. رنگها از طریق ایجاد سیستمی که به تشخیص عناصر مهم و غیرمهم در محیط منجر میشود، بر تسهیل یادگیری مؤثر است (انگلبرشت، 2003).
خواندن به رنگهای با تمایز بالا بین متن و زمینه نیاز دارد. متن سیاه بر روی زمینه سفید در اصطلاح تضاد مثبت و متن سفید در زمینه سیاه تضاد منفی خوانده میشود. نتایج تحقیقات نشان میدهد عملکرد افراد در هنگام استفاده از تضاد منفی برابر و یا حتی بهتر از زمانی است که از تضاد مثبت استفاده میشود (شن و همکاران، 2009).
براساس دیدگاه رادل (1980) آثار رنگ در خوانایی، مداوم و سازگار نیست؛ پیس (1984) در مطالعه خود نتوانست تفاوت معنیداری را بین ترکیب 24 رنگ مختلف در کار با جستوجوگر متن نشان دهد. به عبارت دیگر بدون توجه به ترکیب رنگ خاص، سطوح بالاتری از تضاد برای خوانایی ظاهر میشود (بروس و فاستر، 1982؛ رادل، 1980).
هیل و اسکارف (1997) نشان دادند که بین رنگ با عملکرد بهتر رابطه معنیدار وجود دارد، به این ترتیب که عملکرد برای پسزمینههای زرد و خاکستری نسبت به آبی بهتر است. این یافته با یافته نیلسون (2000) مبنی بر اینکه تضاد بالاتر به عملکرد بهتر منجر میشود، سازگار است. همچنین در پژوهشی که به وسیله هیل و اسکارف (1997) روی 6 ترکیب رنگ مختلف، نوع فونت و سبک حروف (کج و معمولی[3]) انجام شد، عملکرد بهتر برای رنگ سبز و زرد ناشی از کار با فونت تایمز بود، درحالیکه عملکرد بد برای این ترکیب رنگ زمانی بود که از فونت آریال استفاده میشد.
در تدوین کتب درسی، استفاده از رنگ و فونت به صورت متغیرهای چاپی متن بر بازنمایی اطلاعات در ذهن خواننده تأثیرگذار خواهد بود و به تبع آن تمامی پردازشهای شناختی متعاقب آن اعم از رمزگردانی اطلاعات، درک مطلب و خواندن را متأثر میسازد. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر فونت و رنگ بر یادگیری در قالب سازهشناختی محوری در آموزش است.
آزمونهای حافظه بیش از سایر آزمونهای شناختی از تکرار و تمرین متأثر میشود. بدین معنا که با تکرار یک فهرست آزمون، امتیاز فرد به دلیل یادگیری و به یادسپردن مواد آزمون افزایش مییابد. در روانشناسی از این پدیده با عنوان اثر یادگیری یاد میشود (مُلای ـ دینیز و همکاران، 2007، جعفری و همکاران، 2012). با بهرهگیری از فهرستهای معادل با سطح دشواری یکسان میتوان تأثیر یادگیری بر نتایج آزمونهای حافظه را تا اندازهای کاهش داد (لزاک و همکاران، 2004).
با مروری بر پژوهشها میتوان استنباط کرد چنانچه فرایند خواندن تحت تأثیر ویژگیهای فونت و نوع رنگ به زمان بیشتری برای پردازش کلمات نیاز داشته باشد، خوانایی و یادگیری و پایداری آن کاهش مییابد؛ با این حال پژوهشی که تأثیر متغیرهای فونت و رنگ را بر یادگیری کلمات، به ویژه یادگیری آنی و تأخیری نشان دهد، در دست نیست و یا بررسیهای کمتری صورت گرفته است؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی اثر فونت و رنگ بر یادگیری فهرست کلمات است تا با شناسایی عوامل تأثیرگذار این متغیرها از موانع موجود بر سر راه یادگیری کلمات بکاهیم.
روش
پژوهش حاضر پژوهشی شبه تجربی با طرح سریهای زمانی است. جامعه مورد مطالعه کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه شهید بهشتی را دربرمیگیرد که در سال تحصیلی 90ـ91 به تحصیل اشتغال داشتند. نمونه پژوهش شامل 101 دانشجو، 40 دختر و 61 پسر بود که محدوده سنی آنها بین 18ـ34 سال قرار داشت که اکثریت (40%) 19 ساله بودند. نمونهبرداری با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس صورت گرفت که همه آنها در معرض خطوط بیعربیک، اندلوس، نستعلیق و تیتر، و نیز رنگهای سبز، زرد، آبی و قرمز قرار گرفتند.
دادهها با 4 فهرست یادآوری، 2 فهرست برای فونت در قالب فهرستهای الف و ب، و 2 فهرست برای رنگ در قالب فهرستهای ج و د جمعآوری شد. یادآوری فونت و رنگها در 7 نوبت زمانی ثبت گردید؛ به این ترتیب که در مورد فونت، فهرست الف در 5 نوبت به آزمودنیها ارائه میشد که پس از هر نوبت باید فهرستهای یادآوری را پر میکردند. مراحل 1 تا 5 مرحله یادگیری و تفاضل مرحله 1 و 5 منحنی یادگیری درنظر گرفته میشود. بعد از پر کردن فهرست نوبت پنجم الف، فهرست ب فهرست مداخله کننده در 1 نوبت با شرایط مشابه مرحله نخست ارائه میشد و پاسخ فرد در فهرست یادآوری آن پر میگردید. بعد از آن آزمودنیها باید بدون اینکه فهرست الف را دوباره ببینند، واژههای آن را یادآوری میکردند؛ یک بار بلافاصله بعد از ارائه فهرست مداخلهکننده و بار دیگر با تأخیر و پس از گذشت 20 دقیقه (مراحل 6 و 7). مراحل 6 و 7 به ترتیب یادگیری آنی و یادگیری تأخیری در نظر گرفته میشود. بعد از اتمام فهرست الف و ب، در مورد فهرست ج و د رنگ نیز همین روند اجرا شد. شایان ذکر است از آنجا که فهرست ثبت نوبتهای یادآوری بهگونهای طراحی شده بود که دفعات قبلی قابل رؤیت بود، به هنگام پر کردن نوبتها، نوبت قبلی به وسیله آزمونگر پنهان میشد.
یافتهها
برای سنجش تأثیر فونت و رنگ بر یادگیری فهرست کلمات، از آزمون آماری تحلیل واریانس یک راهه با اندازهگیریهای مکرر استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر در جدولهای 1 تا 4 گزارش شده است.
جدول 1 نتایج تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر برای تأثیر فونت بر یادگیری آنی
متغیر |
SS |
Df |
Ms |
F |
Sig |
فونت |
43/5 |
3 |
81/1 |
14/3 |
02/0 |
خطا |
06/173 |
300 |
57/0 |
|
|
|
|
|
|
|
05/0P< |
همانطور که در نتایج جدول 1 نشان داده میشود آماره F مربوط به تأثیر فونت بر یادگیری آنی در سطح 05/0P < معنیدار است که این یافته حاکی از آن است که فونت بر یادگیری آنی تأثیر معنیداری دارد.
جدول 2 نتایج تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر برای تأثیر فونت بر یادگیری تأخیری
متغیر |
SS |
Df |
Ms |
F |
Sig |
فونت |
79/3 |
3 |
26/1 |
80/1 |
14/0 |
خطا |
46/209 |
300 |
69/0 |
|
|
|
|
|
|
|
05/0P< |
براساس نتایج جدول 2، آماره F مربوط به تأثیر فونت بر یادگیری تأخیری در سطح 05/0P < معنیدار نشد که این یافته نشان میدهد فونت بر یادگیری تأخیری تأثیر معنیداری ندارد.
آنچه در جدول 3 نشان داده شد آماره F مربوط به تأثیر رنگ بر یادگیری آنی است که در سطح 05/0P < معنیدار نیست که این یافته حاکی از آن است که رنگ بر یادگیری آنی تأثیر معنیداری ندارد.
جدول 3 نتایج تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر برای تأثیر رنگ بر یادگیری آنی
متغیر |
SS |
Df |
Ms |
F |
Sig |
رنگ |
95/1 |
3 |
65/0 |
04/1 |
37/0 |
خطا |
05/187 |
300 |
62/0 |
|
|
|
|
|
|
|
05/0P < |
جدول 4 نتایج تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر برای تأثیر رنگ بر یادگیری تأخیری
متغیر |
SS |
Df |
Ms |
F |
Sig |
رنگ |
53/4 |
3 |
51/1 |
19/2 |
08/0 |
خطا |
46/206 |
300 |
68/0 |
|
|
|
|
|
|
|
05/0P < |
براساس نتایج جدول 4، آماره F مربوط به تأثیر رنگ بر یادگیری تأخیری در سطح 05/0P < معنیدار نیست که این یافته حاکی از آن است که رنگ بر یادگیری تأخیری تأثیر معنیداری ندارد.
شکل 1، منحنی یادگیری فهرست کلمات بر اساس فونت را نشان میدهد که آماره 57/3 =F آن در سطح 05/0P < معنیدار به دست آمد که این یافته حاکی از آن است که بین مراحل 1 و 5 در یادگیری فهرست کلمات تفاوت معنیداری وجود دارد.
شکل 1 منحنی یادگیری بر اساس فونت
در شکل 2، منحنی یادگیری فهرست کلمات براساس رنگ نشان داده میشود که آماره 28/ 0=F آن در سطح 05/0P < معنیدار نشد که این یافته حاکی از آن است که بین مراحل 1 و 5 در یادگیری فهرست کلمات تفاوت معنیداری وجود ندارد.
شکل 2 منحنی یادگیری کلمات بر اساس رنگ
نتیجهگیری
آزمونهای حافظه مبتنی بر یادگیری فهرست واژهها از جمله حساسترین آزمونهای ارزیابی حافظه قلمداد میشود. در مطالعه حاضر تأثیر فونت و رنگ بر یادگیری فهرست کلمات مورد بررسی قرار گرفت. یافتههای آزمون ابتدا به ارزیابی تأثیر فونت و رنگ بر یادگیری آنی و تأخیری آن اختصاص دارد که تعداد کلمات یادآوری شده در مراحل 6 و 7 هر یک از فهرستهای الف و ج به ترتیب نشاندهنده یادگیری آنی و تأخیری و تأثیر فونت و رنگ بر هر یک از این متغیرهاست.
همانطور که در جدول 1 نشان داده شده است تأثیر فونت بر یادگیری آنی معنیدار شده است که این یافته مطابق با پژوهشهای قبلی است که نشان داده شد فونت بر یادگیری کلمات تأثیر معنیدار دارد (پولتون، 1967؛ ویلدون، 1995؛ یاگر و همکاران، 1998؛ کریج و بوینگتون، 1999؛ برنارد و همکاران، 2003؛ گاسر و همکاران، 2005؛ دلاماتر، 2010؛ پیلای و همکاران، 2011).
بر اساس یافتههای جدول 2 فونت بر یادگیری تأخیری تأثیر معنیداری ندارد. این یافته در تضاد با یافتههای پژوهشهایی است که نشان داد ویژگیهای فونت بر یادگیری کلمات و پایداری آن تأثیرگذار است. دلیل این یافته احتمالاً ناشی از تعداد محدود فونتهای مورد ارزیابی و اثر سقف[4] میباشد. با مقایسه معنیداری تأثیر فونت بر یادگیری آنی و عدم معنیداری آن بر یادگیری تأخیری میتوان به سرعت فراموشی اطلاعات بعد از یک تأخیر 20 دقیقهای پی برد؛ به این معنی که تأخیر 20 دقیقهای به کاهش عملکرد افراد منجر شده است. این امر به وضوح بر نقش مؤثر تکرار و تمرین در آزمونهای حافظه تأکید میکند.
بر اساس یافتههای جدولهای 3 و 4، تأثیر رنگ هم بر یادگیری آنی و هم بر یادگیری تأخیری معنیدار نشد. این یافتهها در تضاد با یافتههای پژوهشهای پیشین است. یکی از دلایل این تضاد احتمالاً ناشی از این امر میباشد که در پژوهشهای مختلف در مورد آثار رنگ بر خوانایی و یادگیری همواره نتایج متضادی به دست آمده است و همانطور که رادل (1980)، پیس (1984) و بروس و فاستر (1982) نشان دادند این تأثیر مداوم و سازگار نبوده است. البته تعداد محدود رنگهای مورد ارزیابی و اثر سقف نیز ممکن است دلیل دیگری برای این یافتهها باشد.
در گام بعدی منحنیهای یادگیری هر یک از متغیرهای پژوهش بررسی گردید. در مورد منحنی یادگیری فونت، همانطور که در شکل 1 مشاهده میشود و همچنین با توجه به معنیداری آماره F، تکرار فهرست اول در مراحل یک تا پنج همانند مطالعات قبلی، بهبود و افزایش میانگین امتیازهای افراد را از مرحله نخست به مرحله پنجم نشان میدهد که بیانگر اثر یادگیری است (لزاک و همکاران، 2004؛ مُلای ـ دینیز و همکاران، 2007). این اثر و بهبود امتیازها، از ورود و ذخیره اطلاعات در حافظه طولانیمدت ناشی میشود.
براساس شکل 2، و نیز با توجه به معنیدار نشدن آماره F، منحنی یادگیری رنگ، افزایش معنیداری را نشان نمیدهد. نتایج حاصل از منحنی یادگیری فونت و رنگ حاکی از آن است که فونت بیش از رنگ متأثر از تکرار و تمرین و اثر یادگیری است. این امر احتمالاً ناشی از آن است که رنگ در مقایسه با فونت به زمان بیشتری برای پردازش نیاز دارد و همین امر بر تعداد کلمات یادگیری و یادآوری شده رنگ تأثیر میگذارد و سبب میشود تعداد کمتری از کلمات مربوط به رنگ در مقایسه با فونت در هر یک از مراحل تکراری ارائه کلمات تحت تأثیر تکرار قرار بگیرد.