ارزیابی میزان «اجرای راهبردهای تدریس» و «کیفیت کتاب آموزشی» در تدریس صرف و نحو عربی برای دانشجویان کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار زبان و ادبیات عربی دانشگاه یاسوج

2 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه یاسوج

چکیده

از آنجا که صرف و نحو از مهم‌ترین واحدهای آموزش زبان عربی به دانشجویان رشتۀ زبان و ادبیات فارسی است، و از آنجا که دانشجویان این رشته به رغم گذراندن هشت واحد صرف و نحو در مقطع کارشناسی و دو واحد در مقطع کارشناسی ارشد، حتی در مقطع دکتری از حل ساده‌ترین مسائل صرفی و نحوی عاجزند، پژوهش حاضر می‌کوشد با روش پیمایش و ابزار پرسشنامه و مصاحبه به بررسی آموزش صرف و نحو عربی به دانشجویان کارشناسی ارشد رشتۀ زبان و ادبیات فارسی بپردازد. جامعۀ آماری پژوهش، دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد و استادان رشتۀ زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه‌های تهران، علامۀ طباطبایی و بهشتی هستند. در این پژوهش میزان دو متغیر «کیفیت کتاب آموزشی صرف و نحو» و « استفاده استادان از راهبردهای مناسب در تدریس صرف و نحو» از نظر دانشجویان و استادان بررسی شده است. از جمله یافته‌های پژوهش حاضر این است که از نظر بیشتر دانشجویان، کتاب آموزشی صرف و نحو (باعنوان: شرح ابن عقیل)کیفیت مطلوبی ندارد و همچنین استادان در سطح پایینی از راهبردهای مناسب تدریس صرف و نحو استفاده می‌کنند.

کلیدواژه‌ها


مقدمه

زبان فارسی و زبان عربی قرن­هاست که با هم رابطه­ای دوسویه دارند. در این میان تأثیر زبان و ادبیات عربی در زبان و ادبیات کهن فارسی بر هیچ‌کس پوشیده نیست. این تأثیر در حدی است که هیچ پژوهشگری نمی­تواند بدون آشنایی با زبان عربی به بحث و بررسی در ادبیات کهن فارسی بپردازد. از این­رو، در مقطع کارشناسی هجده واحد و در مقطع کارشناسی ارشد چهار‌‌‌‌‌‌‌‌ واحد دروس عربی برای آموزش زبان عربی به دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی، در نظر گرفته شده است.

با وجود این تعداد واحد عربی در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی، مشاهده می­شود که دانشجویان این رشته با مشکلات فراوانی در زمینۀ فهم و درک متون عربی مواجه و بیشتر آنان نسبت به یادگیری زبان عربی بی­انگیزه‌اند. از مهم‌ترین واحدهای آموزشی عربی برای دانشجویان زبان و ادبیات فارسی که ضعف، بی‌انگیزگی و بی‌رغبتی دانشجویان در آن نمود بیشتری دارد، درس صرف و نحو است.

با وجود اینکه در مقطع کارشناسی هشت واحد و در مقطع کارشناسی ارشد دو واحد به این درس اختصاص داده شده است؛ دانشجویان این رشته حتی در مقطع دکتری و پس از گذراندن همۀ واحدهای درسی عربی، قادر نیستند ساده­ترین مباحث صرف و نحو عربی را تحلیل ‌کنند.

هدف از آموزش قواعد صرف و نحو، بالابردن قدرت درست­خوانی و فهم متون و هدف از آموزش زبان عربی به دانشجویان رشتة زبان و ادبیات فارسی، بالا بردن قدرت خواندن و درک و فهم آنان از متون عربی است؛ اما به نظر می­رسد که آموزش صرف و نحو عربی به جای اینکه بتواند آنان را در تحقق این هدف یاری دهد، چیزی جز بی‌رغبتی و بی­انگیزگی نسبت به زبان عربی در آنان ایجاد نکرده است.

هرچند عوامل خارجی مانند جایگاه پایین زبان عربی در جامعۀ‌ علمی ایران می‌تواند در بی‌رغبتی و ضعف دانشجویان در درس عربی مؤثر باشد، توجه به عوامل درونی مثل استفاده از راهبردهای مناسب تدریس و تألیف مواد آموزشی مناسب می­تواند در بهبود آموزش زبان عربی مفید واقع شود. پژوهش حاضر می­کوشد با تأکید بر دو متغیر مهم یعنی «کتاب آموزشی» و «راهبردهای مناسب تدریس صرف و نحو»، به بررسی آموزش صرف و نحو در مقطع کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی بپردازد.

 

پرسش‌های پژوهش

از نظر دانشجویان و استادان، کیفیت کتاب آموزشی صرف و نحو در چه سطحی قرار دارد؟

از نظر دانشجویان و استادان راهبردهای مناسب تدریس در آموزش صرف و نحو عربی تا چه میزان اجرا شده است؟

 

ادبیات نظری پژوهش

ادبیات نظری این پژوهش شامل دو بخش است: بخش مربوط به ویژگی­های کتاب آموزشی مناسب به ویژه در حوزه آموزش صرف و نحو و بخش دیگر روش­ها و راهبردهای مناسب تدریس صرف و نحو.

 

ویژگی­های کتاب آموزش صرف و نحو

تألیف کتاب‌های آموزش دستور در هر زبان همیشه از حساسیت بالایی برخوردار است؛ چرا که آموزش و یادگیری دستور در هر زبان از نظر بسیاری از متخصصان و یادگیرندگان، مهم‌ترین و ملال­آورترین بخش­های آموزش زبان است. حساسیت کتاب آموزشی صرف و نحو عربی به ویژه برای دانشجویانی که رشته تحصیلی آنان زبان عربی نیست، دوچندان می­شود. در ذیل به برخی از این ویژگی­ها اشاره می­شود:

 

تسلسل مباحث کتاب

از مهم‌ترین ویژگی­های کتاب آموزش صرف و نحو تسلسل مباحث صرفی و نحوی
در آن است. رعایت تدریس در این توالی سبب تسهیل در امر آموزش می­شود. شیوه تألیف و نوع نظم مباحث کتاب با توجه به ارتباط تنگاتنگ قواعد عربی (صرف و نحو) با یکدیگر تأثیر مهمی در امر آموزش دارد. در واقع مباحث کتاب باید در یک خط
سیر مشخص و به صورت منطقی و با توجه به ساخت ویژۀ آن رشته و یادگیری­های
قبلی شاگردان تهیه و تنظیم شود؛ زیرا ساخت هر رشته از دانش بر اساس سلسله‌مراتبی شکل گرفته است و ترتیب و توالی آن‌ها باید حفظ شود؛ به طوری که مفاهیم
کلی و عمومی در قاعده و طبقات پایین و مفاهیم اختصاصی­تر در طبقات بالایی آن
جای داشته باشد (شعبانی، 1386: 184 و خورشیدی، 1385: 67) و نظم مفاهیم
نحوی به صورت هرمی باشد. مفاهیم گسترده و عام­تر باید در رأس هرم و مفاهیم
ساده­تر و آسان­تر در پایین هرم باشند (قطامی، 1998: 288 و العدوی،
2003: 256).

بیشتر کتاب‌های آموزش صرف و نحو عربی که برای دانشجویان رشتۀ زبان و ادبیات فارسی تدریس می­شوند فاقد تسلسل منطقی و خط سیر مشخص‌اند، این امر به ویژه در دورة کارشناسی ارشد آشکارتر است؛ زیرا کتاب‌هایی که در این دوره تدریس می‌شوند، بیشتر مباحثی را مطرح می­کنند که رابطه و هماهنگی با مباحث کتاب‌های قبلی‌ای دارند که دانشجویان در دوره کارشناسی خوانده­اند. از این­رو تسلسل مباحث کتاب‌ها چه در یک کتاب و چه بین چند کتاب که در دو دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد برای دانشجویان تدریس می­شود، ضروری است.

 

محتوای کتاب

محتوای کتاب‌های آموزشی صرف و نحو باید متناسب با اهداف آموزش انتخاب
شود؛ در غیر این صورت فعالیت­های آموزشی هرگز فراگیران را به مقصد نهایی هدایت نخواهد کرد (شعبانی، 1386: 179). در تدوین محتوای کتاب‌های صرفی و نحوی
در نظر داشتن موارد زیر الزامی است: آیا محتوا، آن رفتارهایی را که انجام یافتن آن‌ها از سوی دانش‌آموزان (و دانشجویان) انتظار می­رود در ایشان می­پروراند؟ آیا محتوا در سطحی مطابق با سطح یادگیری دانش­آموزان (و دانشجویان) است؟ آیا محتوا توالی مناسب را داراست؟ آیا طوری تنظیم شده است که نخست مطالب ساده­تر و بعد
مشکل‌تر را ارائه کند؟ آیا محتوا برای مدت زمان تدریس متن مناسب است؟ (علی‌آبادی،1383: 95).

تمرین‌ها و مثال­های مناسب

کتاب مناسب آموزشی باید پس از هر درس دارای مجموعه­ای از پرسش و تمرین باشد تا مدرّس را در فهم و درک سطح یادگیری یاری دهد و قواعد آموخته‌شده را در ذهن فراگیران تثبیت کند (حاج خلیل، 2006: 22). مثال­های کتاب‌های صرف و نحو باید دارای این ویژگی‌ها باشد: 1) مثال‌ها از جمله‌های مشکل یا عبارت‌های خشک و ملال‌انگیز نباشد؛
2) دارای تنوع و تعدد موضوعات باشد؛ 3) مثال‌های واضح و مرتبط با درس انتخاب شود. (رکابی، 1986: 137).

در مراحل اولیۀ تدریس با استفاده از این مثال­ها می­توانیم به فرایند یادگیری کمک شایانی کنیم و به یادگیرنده شیوۀ درست خواندن و نوشتن را به صورت عملی بیاموزیم. همان‌طور که علم نحو تلاش می­کند تا دانشجو بتواند به دور از خطاهای زبانی بنویسد و بخواند (رکابی، 1986: 260).

از جمله ویژگی­های دیگری که کتاب آموزشی صرف و نحو باید داشته باشد داشتن زبان ساده و متناسب با سطح یادگیرندگان است. خود این زبان نباید به یک مانع بزرگ برای فهم معنا تبدیل شود (حاج‌ خلیل، 2006: 23). زبان دشوار در بیشتر کتاب‌های آموزش قواعد عربی به دانشجویان زبان و ادبیات فارسی، از مهم‌ترین موانع و دشواری­های راه دانشجویان است؛ چرا که وقت و توان دانشجو به جای اینکه صرف یادگیری و تطبیق قواعد شود صرف خواندن‌ و‌ ‌فهمیدن متن کتاب می­شود.

 

شیوۀ تدریس

در دنیای مدرن امروزی توجه زیادی به شیوه­های صحیح تدریس می­شود، تا جایی که این امر مهم در آموزش از راهکارهای بسیار کلیدی به شمار می­رود. هرچه بیشتر به این موضوع پرداخته شود امر یادگیری به مراتب آسان­تر و سریع­تر و با پیشرفت بهتری به فراگیرنده القا می‌شود.

امروزه تنها به معلم به عنوان شخصی که وظیفه­اش انتقال معلومات و دانش به یادگیرنده است نگاه نمی­شود؛ بلکه نقش اصلی او ترغیب فراگیرندگان به آموزش و فراهم کردن زمینه­های نشاط و شادابی برای آن‌هاست تا خود بتوانند بخش­های بزرگی از
فرایند آموزشی را بر عهده گیرند (حاج خلیل، 20:2006). از آنجا که مدرّس در امر آموزش نقش کلیدی را ایفا می‌کند، بنابراین باید پیش از هر چیز بر اصول یادگیری و
روش‌ها و فنون تدریس به طور کامل مسلط شود تا بتواند این وظیفة خطیر را به نحو شایسته انجام دهد.

هرچند امروزه متخصصان معتقدند یک روش آموزشی ایدئال وجود ندارد؛ بلکه معلم باید طبق شرایط سطح فراگیرندگان و اهداف آموزشی یک روش مناسب را انتخاب کند (حاج خلیل،89:2006 و ژیرار، 1365: 52) اما در واقع این روش­های تدریس هستند که شیوۀ عمل معلم را در کلاس درس شکل می­دهند و فرصت­های مناسب را برای فراگیری دانش‌آموزان فراهم می­آورند (آقازاده، 1385: 247 و جوام و شریفی،41:1370).

روش­های تدریس صرف و نحو از مهم‌ترین دلایلی هستند که به سختی قواعد نحوی منجر می­شوند؛ چرا که اکثر این روش­ها قدیمی‌اند و مناسب مقتضیات این عصر نیستند (الحسون و الخلیفه، 1996: 243 و الشریوفی، 1998: 58). در مجموع، هدف از آموزش صرف و نحو عربی به خصوص برای دانشجویان رشتۀ زبان و ادبیات فارسی، چیزی جز درک کاربردی قواعد عربی نیست، پس ما باید قواعد نظری را برای کاربردی کردن و پیاده کردن آن روی متن به کار ببریم؛ زیرا اگر بخواهیم به نتیجه برسیم باید از مرحله دانستن بگذریم و به مرحله عمل برسیم. تفاوت این دو را در دانستن چیزی از سویی و شناختن چگونگی آن از سویی دیگر می­توان خلاصه کرد (آدلر، 1375: 89). به دلیل آنکه صرف و نحو یک کار عملی است و نمی­توان آن را صرفاً با کار نظری آموزش داد، مسئله عملی را فقط با خود عمل می‌توان حل کرد (آدلر، 1375: 240).

 نکته دیگری که در امر تدریس صرف و نحو باید به آن توجه داشته باشیم نحوۀ ارتباط دادن مسائل پیشین با مطالب جدید آموزشی است. از آنجا که یادگیری به شدت متأثر از دانش پیشین است اگر اطلاعات جدید به طور کامل با دانش پیشین همخوان باشد، یادگیری به سهولت انجام می­شود (کار و دیگران، 1385: 142). مدرس باید با توانایی خود بین معلومات پیشین و جدید دانشجویان ارتباط منطقی و سازنده­ای برقرار کند تا این تسلسل سبب ارتقا آموزش شود و فراگیرنده بتواند مسائل پیشین را با مطالب جدید در یک مدار منطقی قرار دهد و از آن‌ها به بهترین نحو استفاده کند.

علاوه بر موارد بالا، رعایت موارد زیر نیز سبب بهبود هرچه بیشتر تدریس می‌شود: 1) عدم استفاده مکرر از روش سخنرانی؛ 2) آگاهی از روش‌های جدید تدریس؛
3) رعایت اصل تسلسل منطقی قواعد با یکدیگر در تدریس (شعبانی، 1386: 29)؛
4) تدریس قواعد دستوری بر اساس اهمیت آن‌ها و نیاز دانشجویان در رشته­ها؛ 5) انتخاب متن‌ها و جمله‌ها از متون ادبی مشهور به منظور ایجاد شور و نشاط در یادگیرندگان (ابوالهیجا، 2001: 23)؛ 6) استفاده مدرّس از پرسش و مثال پیش از وارد شدن به بحث به منظور پیوند اطلاعات قبلی آن‌ها با درس جدید (رکابی، 1986: 173)؛ علاوه بر موارد فوق‌الذکر؛ 7) با توجه به پیوند عمیق زبان فارسی و عربی اساساً در تدریس صرف و نحو، مدرس باید به دستور زبان فارسی نیز تسلط کافی داشته باشد تا این پیوند را به صورت تطبیقی به بهترین نحو بیان و در نتیجه یادگیری قواعد را آسان‌تر کند؛ زیرا مشابهت‌های زیادی بین قواعد دو زبان وجود دارد (عاشورا و دیگران، 2009: 269 و اچسون، 1374: 208).

 

پیشینه پژوهش

سلیمی و نعمتی (1390) در مقاله خود با عنوان «نقد و ارزیابی درس عربی در رشته زبان فارسی»، آموزش زبان عربی را به صورت کلی در رشته زبان و ادبیات فارسی بررسی کرده‌اند. نگارندگان در این مقاله بیشتر تلاش کرده­اند که با ذکر مثال­های کاربردی از
متون عربی شیوة آموزش زبان عربی را در این رشته کاربردی­تر کنند. از پیشنهادهای
خوبی که نگارندگان مطرح کرده­اند ضرورت ادغام دروس صرف و نحو با دروس نظم
و نثر است.

اکبری مفاخر (1388) در مقاله خود با عنوان « ارزیابی و بررسی آموزش بلاغت و صرف و نحو به دانشجویان رشته عربی و دیگر رشته­ها» چهار مؤلفة «نقش کتاب»، «نقش مدرس»، « نقش روش­های تدریس» و «نقش دانشجو» را در آموزش بلاغت و صرف و نحو عربی در رشته زبان و ادبیات عربی و سایر رشته­ها بررسی کرده است. بررسی این مؤلفه­ها به صورت کلی بوده و بیشتر مخصوص رشته زبان و ادبیات عربی است.

پاشازانوس (1388) در مقاله خود با نام «نگاهی به نحوة آموزش صرف و نحو در دانشگاه­های کشور، آسیب­ها، راهکارها» چهار ضلع آموزش یعنی استاد، دانشجو، کتاب و شیوه‌های آموزش را در آموزش صرف و نحو بررسی کرده است.

همه مقالات ذکر شده با روش توصیفی ‌ـ تحلیلی و با ابزار کتابخانه­ای به بررسی مشکلات آموزش صرف و نحو پرداخته­اند؛ ولی در مقاله حاضر سعی شده است با جمع‌‌آوری اطلاعات میدانی و نظرسنجی نظر دو گروه مهم در آموزش یعنی اساتید و دانشجویان در مورد آموزش صرف و نحو عربی در رشته زبان و ادبیات فارسی در مقطع کارشناسی ارشد بررسی شود.

جامعه آماری، روش و ابزار پژوهش

جامعۀ آماری این پژوهش دو گروه دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد و استادان رشتۀ زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه­های علامۀ طباطبایی، شهید بهشتی و تهران هستند. جامعۀ دانشجویان، شامل همۀ دانشجویان کارشناسی ارشد رشتۀ زبان و ادبیات فارسی در سه دانشگاه مذکورند که از مجموع آن‌ها شصت و دو نفر انتخاب شده‌اند. از استادان هم پنج استاد که یا هم اکنون به تدریس صرف و نحو عربی در مقطع کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی مشغول هستند یا قبلا ًتجربه تدریس این درس را داشته­اند، انتخاب شدند.

در پژوهش حاضر از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه برای جمع‌آوری داده‌های دانشجویان و مصاحبه برای جمع آوری داده­های استادان، استفاده شده است.

از آنجا که نمونۀ مشابهی برای پرسشنامۀ این پژوهش وجود نداشت با مطالعۀ آراء متخصصان و نظریه‌پردازان آموزش زبان عربی پرسشنامۀ حاضر طراحی، سپس روائی آن را سه استاد در رشته زبان و ادبیات فارسی، زبان و ادبیات عربی و یکی از استادان رشته آمار تأیید کردند. برای بررسی اعتبار پرسشنامه نیز از نمونۀ مقدماتی استفاده شد که بر اساس آن میزان آلفای کرونباخ سؤالات 866/0 به دست آمد.

پرسشنامۀ دانشجویان دارای دو متغیر و پانزده پرسش است. متغیر اول «کیفیت کتاب آموزشی صرف و نحو» و دارای شش پرسش و متغیر دوم «استفاده از راهبردهای مناسب در تدریس صرف و نحو» و دارای نه پرسش است.

تعداد استادانی که در سه دانشگاه ذکر شده به تدریس درس صرف و نحو برای دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی پرداخته­اند، کم و انگشت‌شمار بوده است. پنج نفر از آنان به عنوان نمونه انتخاب شدند و به دلیل کم بودن تعداد آنان از روش مصاحبه برای جمع‌آوری نظریات آنان استفاده شد.

 

کتاب شرح ابن عقیل

کتاب شرح ابن عقیل بر الفیه ابن مالک، اثر بهاء­الدین عبدالله بن عقیل عقیلی همدانی، به زبان عربی و حدوداً در نیمه اول قرن هشتم نوشته شده و از کتاب‌های قدیمی آموزش قواعد عربی و کـسب دانش تخصصی در زمینه‌ علم‌ صرف و نحو است؛ که نقش کاربردی آن مورد توجه مراکز علمی و عنایت صاحب‌نظران و متخصصان زبان و ادبیات‌ عربی‌ در ایرانو کشورهای اسلامی دیگر بوده و هست. بـا تـوجه بـه اینکه بخش­های عمده­ای از متون کلاسیک فارسی به زبان عربی است و حتی متون بلاغی فارسی نیز تحت تأثیر این
زبان است و آشنایی با صرف و نحو عربی به فهم بیشتر زبان و ادبیات فارسی کمک می‌کند؛ از این رو، ضرورت وجود کـتاب شـرح ابـن عقیل ــ که از دیرباز، منبع‌ اصلی‌ آموختن قواعد عربی در حوزه و دانشگاه است ــ بـیشتر درک می‌شود. خود‌ کتاب‌ الفیه‌ ابن مالک ــ که متن اصلی کتاب و شامل هزار بیت شعر آموزشی اسـت ــ از شـهرت زیادی برخوردار‌ است؛ تا حدی که‌ شروح‌ و حـواشی گـوناگون آن، به‌ چند‌ برابر حواشی متون نحو دیگر می‌رسد. شرح کتاب به وسیله ابن عقیل، به‌گونه‌ای ساده و رسا نگارش یافته است و به عقیدة اغلب نحویان، بهترین شرح بر الفیه ابن مالک به شمار می‌رود.
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری این کتاب را در حوزه صرف و نحو در ایران به عنوان سرفصل تعیین کرده و آن را به عنوان مهم‌ترین منبع آزمون تحصیلات تکمیلی در نظر گرفته است.

 

یافته‌ها

توصیف داده­های مربوط به دانشجویان

متغیر اول: میزان کیفیت کتاب آموزشی صرف و نحو

در این بخش سعی شده است تا متغیر «میزان کیفیت کتاب آموزشی صرف و نحو» از نظر دانشجویان بررسی شود. شش سؤال در مورد کیفیت کتاب، میزان این کیفیت را مشخص می­کند:

1. تا چه حد زبان این کتاب (شرح ابن عقیل) برای شما قابل فهم است؟

2. ارتباط مطالب کتاب با سطح معلومات قبلی شما در قواعد صرف و نحو عربی تا چه اندازه است؟

3. میزان جذابیت ظاهر، شیوۀ نگارش و فصل­بندی کتاب برای شما تا چه حدی است؟

4. میزان استفادۀ کتاب پس از هر درس از مجموعه سؤال­ها و تمرین­های مرتبط با موضوع درس چقدر است؟

5. تا چه اندازه تمرین­ها و قواعد این کتاب در راستای بالا بردن قدرت شما در خواندن صحیح و درک و فهم متون عربی طرح شده است؟

6. کیفیت مثال‌های این کتاب از نظر جذابیت و ترغیب خواننده چگونه است؟

 

جدول 1   فراوانی نسبی سنجه‌های مربوط به کیفیت کتاب آموزشی صرف و نحو عربی (ابن عقیل) از نظر دانشجویان

معرف‌ها

بالا

متوسط

پایین

کل

فراوانی

درصد

فراوانی

درصد

فراوانی

درصد

فراوانی

درصد

قابل فهم بودن زبان کتاب

9

5/14

28

2/45

25

3/40

62

100

ارتباط مطالب کتاب با سطح معلومات قبلی

13

21/21

33

2/53

16

8/25

62

100

شیوۀ نگارش و فصل‌بندی کتاب

9

5/14

16

8/25

37

7/59

62

100

میزان استفاده کتاب از سؤال‌ها و تمرین‌های پایانی درس

3

8/4

11

7/17

48

2/77

62

100

مناسب بودن تمرین­ها و مثال‌های کتاب در راستای بالا بردن قدرت دانشجویان در خواندن و فهم متون

3

8/4

15

2/24

44

71

62

100

کیفیت مثال­های کتاب

5

1/8

16

8/25

41

1/66

62

100

 

داده­های به دست آمده از مجموع این شش سؤال نشان می­دهد که در مورد سؤال اول این مجموعه 5/14 درصد از دانشجویان در سطح بالا، 2/45درصد در سطح متوسط و 3/40 در سطح پایین دربارۀ زبان کتاب نظر داده‌اند.

دربارۀ‌ سؤال دوم، داده­های به دست آمده نشان می­دهد که 21/21 درصد از دانشجویان در سطح بالا، 2/53 درصد در سطح متوسط و 8/25درصد در سطح پایین به ارتباط کتاب با سطح معلومات قبلی خود اذعان دارند.

در مورد سؤال سوم (شیوۀ نگارش و جذابیت کتاب)، داده­های به دست آمده نشان می­دهد که 5/14درصد از دانشجویان در سطح بالا، 8/25 درصد در سطح متوسط و 7/59 درصد در سطح پایین در مورد این مسئله اظهار نظر کرده­اند.

دربارۀ سؤال چهارم (میزان استفاده کتاب از تمرینات و مثال‌های پایانی)، 8/4 درصد از دانشجویان در سطح بالا، 7/17 درصد در سطح متوسط و 2/77 درصد در سطح پایین نظرهای خود را بیان کرده‌اند.

در مورد سؤال پنجم (کیفیت مثال­های کتاب)، 8/4 درصد از دانشجویان در سطح بالا، 2/24 درصد در سطح متوسط و 71 درصد در سطح پایین به این سؤال پاسخ داده­اند.

و در مورد سؤال پایانی 1/8 درصد از دانشجویان در سطح بالا، 8/25 درصد در سطح متوسط و 1/66 درصد در سطح پایین نظرهای خود را در این زمینه بیان
کرده‌اند.

در مجموع نتایج به دست آمده از این شش سؤال نشان می­دهد که 32/11 درصد از دانشجویان در سطح بالا، 99/31 درصد در سطح متوسط و 69/56 درصد در سطح پایین معتقد به کیفیت کتاب آموزشی خود در درس صرف و نحو عربی هستند.

 

جدول 2   میزان کیفیت کتاب­ آموزشی صرف و نحو از نظر دانشجویان (به درصد)

کل

پایین

متوسط

بالا

میزان کیفیت کتاب­ آموزشی

صرف و نحو

100

69/56

99/31

32/11

 

 

 

 

 

 

متغیر دوم: میزان استفادۀ استادان از راهبردهای مناسب تدریس در درس صرف و نحو

در این بخش که شامل 9 سؤال است میزان استفادة استادان از راهبردهای مناسب تدریس در درس صرف و نحو از نظر دانشجویان بررسی شده است:

1. استادان شما تا چه حد از پرسش­ها و مثال­ها برای پیوند دادن معلومات قبلی شما با معلومات جدید در هر جلسه استفاده می­کنند؟

2. استادان شما تا چه حد از مثال­های متنوع و متعدد خارج از کتاب درسی برای آموزش بهتر بهره می­برند؟

3. میزان استفاده استادان شما از مثال­های ادبی، ساده و عبارات زیبا و نشاط‌انگیز در چه حد است؟

4. نحوة بهره­گیری استادان شما از مثال­های روشن در پیوند با درس مورد نظر در چه حد است؟

5. استادان شما تا چه حد از متن­های عربی به جای جمله­های کوتاه در آموزش صرف و نحو عربی استفاده می­کنند؟

6. استادان شما تا چه حد به بررسی قواعد ضروری و کاربردی صرف و نحو تأکید دارند و از قواعد اضافی و غیر کاربردی اجتناب می­ورزند؟

7. استادان شما به چه میزان از روش به کارگیری دستور زبان فارسی برای آموزش بهتر صرف و نحو عربی استفاده می‌کنند؟

8. استادان شما تا چه حد آموزش صرف و نحو را در راستای تقویت مهارت خواندن و فهم متن شما به کار می­برند؟

9. استادان شما تا چه میزان بر فهم عملی صرف و نحو ـ و نه بر حفظ قواعد ـ تأکید دارند؟

 

جدول 3   فراوانی نسبی سنجه­های مربوط به میزان استفاده استادان از راهبردهای مناسب تدریس صرف و نحو عربی از نظر دانشجویان

معرف‌ها

بالا

متوسط

پایین

کل

فراوانی

درصد

فراوانی

درصد

فراوانی

درصد

فراوانی

درصد

میزان ارتباط­دهی مسائل قبلی و جدید درس

4

2/6

25

3/40

33

2/53

62

100

میزان استفاده استاد از مثال‌های متنوع و خارج از کتاب

3

8/4

13

21

46

2/74

62

100

استفادۀ ‌استادان ‌از ‌‌‌‌متون ادبی ‌و عبارات زیبا و نشاط‌انگیز

4

5/6

15

2/24

43

4/69

62

100

بهره­گیری استاد از مثال‌های روشن و مرتبط

3

8/4

22

5/35

37

7/59

62

100

میزان استفاده استاد از متون عربی به جای مثال­های کوتاه

2

2/3

6

7/9

54

1/87

62

100

گزینش موارد ضروری و کاربردی

5

1/8

35

5/56

22

5/35

62

100

کیفیت به کارگیری دستور زبان فارسی

3

8/4

28

2/45

31

50

62

100

آموزش صرف و نحو در راستای فهم و خواندن صحیح متون

3

8/4

14

6/22

45

6/72

62

100

تأکید استاد بر فهم کاربردی صرف و نحو و نه حفظ قواعد

11

7/17

15

2/24

36

1/58

62

100

 

طبق داده­های آماری به دست آمده در مورد سؤال اول (میزان ارتباط­دهی مسائل قبلی و جدید درس) این مجموعه 2/6 درصد از دانشجویان در سطح بالا، 3/40 در سطح متوسط و 2/53 درصد در سطح پایین به این پرسش پاسخ دادند.

نظر دانشجویان در مورد سؤال دوم (میزان استفاده استاد از مثال­های متنوع و خارج از کتاب) این مجموعه چنین است که 8/4 درصد از دانشجویان در سطح بالا، 21درصد در سطح متوسط و 2/74 درصد در سطح پایین به این امر اذعان دارند.

در مورد سؤال سوم (استفادة استادان از متون ادبی و عبارات زیبا و نشاط‌انگیز) 5/6 درصد از دانشجویان در سطح بالا، 2/24درصد در سطح متوسط و 4/69 درصد در سطح پایین نسبت به این سؤال نظر خود را بیان کردند.

درصد فراوانی به دست آمده از سؤال چهارم (بهره‌گیری استاد از مثال­های روشن و مرتبط) نیز به این شیوه است که 8/4 درصد از دانشجویان در سطح بالا، 5/35 درصد در سطح متوسط و 7/59 درصد در سطح پایین به این سؤال پاسخ داده­اند.

داده­های به دست آمده از سؤال پنجم (میزان استفاده استاد از متون عربی به جای مثال‌های کوتاه) بدین قرار است که 2/3 درصد از دانشجویان در سطح بالا، 7/9 درصد در سطح متوسط و 1/87 درصد در سطح پایین پاسخگو بوده­اند.

اطلاعات آماری سؤال ششم (گزینش موارد ضروری و کاربردی) این مجموعه به این شرح است که 1/8 درصد از دانشجویان در سطح بالا، 5/56 در سطح متوسط و 5/35 درصد در سطح پایین به این سؤال جواب داده­اند.

داده­های به دست آمده از سؤال هفتم این مجموعه (کیفیت به کارگیری دستور زبان فارسی) نشان می­دهد 8/4 درصد از دانشجویان در سطح بالا، 2/45 درصد در سطح متوسط و 50 درصد در سطح پایین نظر داده­اند.

داده­های آماری سؤال هشتم (آموزش صرف و نحو در راستای فهم و خواندن صحیح متون) نشان می­دهد 8/4 درصد از دانشجویان در سطح بالا، 6/22 درصد در سطح متوسط و 6/72 درصد در سطح پایین اظهار نظر کرده­اند.

اطلاعات آماری سؤال نهم (تأکید استاد بر فهم کاربردی صرف و نحو و نه حفظ قواعد) چنین است که 7/17 درصد از دانشجویان در سطح بالا، 2/24 درصد در سطح متوسط و 1/58 درصد از آنان در سطح پایین پاسخ داده‌اند.

در مجموع داده­های به دست آمده از 9 سؤال این متغیر نشان داد که 76/6 درصد از دانشجویان در سطح بالا، 04/31 درصد در سطح متوسط و 2/62 درصد در سطح پایین معتقد به استفادة استادان از راهبردهای مناسب در تدریس صرف و نحو عربی بوده­اند.

 

جدول 4   میزان استفاده استادان از راهبردهای مناسب در تدریس صرف و نحو عربی (‌به درصد)

کل

 

پایین

 

متوسط

 

بالا

میزان استفاده استادان از راهبردهای مناسب در تدریس صرف و نحو عربی

100

 

2/62

 

04/31

 

76/6

 

تحلیل داده‌ها

تحلیل متغیر اول دانشجویان: میزان کیفیت کتاب آموزشی صرف و نحو

نگارندگان در این متغیر، شش سؤال بر اساس ادبیات نظری پرسشنامه طراحی کردند.

سؤال اول این مجموعه در مورد زبان کتاب است که با استناد به پاسخ دانشجویان به این نتیجه رسیدیم که فهم زبان کتاب از نظر بیشتر آنان بسیار دشوار است. در واقع زبان کتاب از عوامل مهم تأثیرگذار در جذب علاقه و انگیزة دانشجویان است. واقعیت امر این است که زبان کتاب شرح ابن عقیل که در مقطع کارشناسی ارشد رشتۀ زبان و ادبیات فارسی در سه دانشگاه (علامه طباطبایی، شهید بهشتی و تهران) و همچنین در بسیاری از دانشگاه­های دیگر تدریس می­شود، بسیار فراتر از سطح دانشجویان این رشته است. نکتۀ جالب توجه این است که این کتاب در مقطع کارشناسی ارشد رشته تخصصی زبان و ادبیات عرب نیز تدریس می­شود. دانشجویان به جای اینکه وقت خود را صرف یادگیری و کاربرد قواعد صرف و نحو عربی کنند باید ساعت­ها وقت را برای فهم زبان این کتاب بگذرانند که خود این امر سبب خستگی، ملالت و بی­انگیزگی آنان برای ادامۀ یادگیری می­شود.

در مورد سؤال دوم از نظر بیشتر دانشجویان (2/53) در سطح متوسط، مطالب کتاب با سطح معلومات قبلی آنان در مورد صرف و نحو عربی پیوند دارد. تنها 21/21 درصداز دانشجویان در سطح بالا معتقد بودند که معلومات کتاب با معلومات قبلی‌شان در ارتباط است. در واقع در بیشتر دانشگاه­های ایران در درس صرف و نحو عربی برای دانشجویان کارشناسی زبان و ادبیات فارسی، کتاب مبادی العربیه جلد سوم یا جلد چهارم تدریس می‌شود. مباحثی که در کتاب شرح ابن عقیل مطرح شده است چندان پیوسته و دنبالۀ مباحث کتاب مبادی العربیه نیست. چه بسا دانشجویی از کتاب مبادی العربیه فقط چند مبحث ساده را خوانده است، ولی در مرحله کارشناسی ارشد با مباحث سنگین کتاب شرح ابن عقیل رو‌به‌رو می­شود که چندان ارتباطی با معلومات قبلی وی ندارد. از طرف دیگر ممکن است این معلومات با معلومات قبلی دانشجویان مرتبط باشند، ولی این ارتباط یک ارتباط نظام‌مند ـ از ساده به مشکل ـ  نیست، بلکه معلومات کتاب شرح ابن عقیل بسیار پیچیده­تر از کتاب‌های آموزشی صرف و نحو در دوره کارشناسی است.

در سؤال سوم بیشترین درصد دانشجویان (7/59) در سطح پایینیمعتقد بودند که کتاب آموزشی صرف و نحو دارای ظاهری جذاب، شیوه نگارش و فصل‌بندی مناسب است. با توجه به این نکته که الفیه در چند قرن قبل تألیف شده است برای دانشجوی امروز نمی‌تواند گیرایی داشته باشد و طبعاً با تکنولوژی جدید تألیف، تفاوت­های زیادی دارد.

سؤال چهارم به بررسی میزان استفادۀ کتاب از سؤال­ها و تمرین‌های مرتبط با موضوع درس اختصاص داشت. بیشترین درصد دانشجویان (2/77) معتقد بودند که در سطح پایینی این کتاب دارای تمرین‌ها و سؤال‌های مرتبط با موضوع درس است. یکی از مهم‌ترین مشکلات کتاب‌های آموزشی صرف و نحو مخصوصاً در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری، نداشتن تمرینات مناسب است. اکثر این کتاب‌ها مثل کتاب شرح ابن عقیل فقط شامل مباحث نظری خشک با تعدادی مثال­های درون‌متنی و فاقد تمرینات پایانی در هر مبحث‌اند. این امر سبب می­شود که یادگیری دانشجویان بیشتر از آنکه عملی و کاربردی باشد، به سوی حفظ قواعد سوق داده شود.

در مورد مناسب بودن تمرین­ها و مثال­های کتاب در راستای بالا بردن قدرت ذهنی دانشجویان در خواندن و فهم متون، که در سؤال پنجم مطرح شد، اکثر دانشجویان (71 درصد) در سطح پایینی معتقد بودند که مثال­های کتاب در راستای بالا بردن قدرت آنان در خواندن و فهم متون بوده است. از آنجا که هدف اصلی آموزش صرف و نحو عربی به ویژه برای دانشجویان زبان و ادبیات فارسی درست‌خوانی اشعار و عبارات عربی در متون کلاسیک فارسی و بالابردن توانایی ذهنی آنان در ادراک معانی آن‌هاست، توجه به تمرینات و مثال‌های مناسب سهم بسزایی در تحقق این هدف دارد. کتاب شرح ابن عقیل به عنوان مهم‌ترین کتاب آموزشی صرف و نحو در دورة کارشناسی ارشد ادبیات فارسی، از یک سو فاقد تمرینات مناسب و از سوی دیگر مثال­هایش چندان کمکی در بالابردن توان دانشجویان در خواندن صحیح متون نمی­کند؛ زیرا اکثر این مثال‌ها کوتاه و مربوط به نکات خاص صرفی و نحوی و شواهد خاص‌اند.

سؤال پایانی این بخش مربوط به کیفیت و جذابیت به کارگیری مثال­های کتاب است. بیشتر دانشجویان (1/66 درصد) معتقد بودند که کیفیت مثال­های کتاب آموزشی آنان در سطح پایین است. این امر در مثال‌های کتاب شرح ابن عقیل به خوبی مشخص است. مثال­های این کتاب قدیمی و مربوط به فرهنگ عربی کهن هستند و هیچ جذابیتی برای یادگیرندگان فارسی‌زبان روزگار ما ندارند.

در مجموع داده­های به دست آمده از این متغیر نشان داد که اختلاف 37/45 درصدی میان پایین­ترین سطح (69/56) و بالاترین سطح (32/11) از نظر دانشجویان در مورد کیفیت کتاب آموزشی وجود دارد. این اختلاف خود حاکی از آن است که کتاب آموزشی که برای تدریس صرف و نحو در نظر گرفته شده است از نظر بیشتر دانشجویان دارای کیفیت مناسب نیست.

 

تحلیل نظر استادان در مورد متغیر اول: کیفیت کتاب آموزشی صرف و نحو

در مصاحبه‌هایی که با 5 نفر از استادان نیز صورت گرفت، 3 نفر از آنان معتقد بودند که کتاب آموزش قواعد عربی (شرح ابن عقیل) که در مقطع کارشناسی ارشد ادبیات فارسی تدریس می‌شود، دارای کیفیت مناسب نیست و 2 نفر نیز معتقد بودند که این کتاب یک کتاب خوب برای آموزش قواعد عربی است.

استادانی که اعتقاد به بی‌کیفیتی این کتاب داشتند معتقد بودند که سرفصل­های وزارت علوم کتاب شرح ابن عقیل را به عنوان منبع درس صرف و نحو عربی برای دانشجویان زبان و ادبیات فارسی تعیین کرده است و آنان به رغم اعتقادشان به عدم سودمندی این کتاب در این مقطع، نمی­توانند این سرفصل را تغییر دهند. دلیل دیگر ایشان این بود که کتاب دیگری که مناسب آموزش صرف و نحو عربی در این مقطع باشد، وجود ندارد و آنان مجبورند از کتاب شرح ابن عقیل استفاده کنند.

گروه دوم استادان که معتقدند کتاب شرح ابن عقیل برای دوره کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی مناسب است، دلیل اصلی‌شان پایین بودن سطح علمی دانشجویان در درس صرف و نحو عربی است. آنان معتقدند که دانشجویان باید در دوره کارشناسی کتاب‌های مقدماتی را بگذرانند و در مقطع کارشناسی ارشد کتاب پیشرفته­ای مثل شرح ابن عقیل را بخوانند.

در نقد نظر گروه دوم استادان باید گفت که اگر هدف از آموزش قواعد صرف و نحو به دانشجویان زبان و ادبیات فارسی بالا بردن قدرت روخوانی و فهم متون عربی موجود در کتاب‌های فارسی ادب کهن است، چند درصد از مباحث کتاب شرح ابن عقیل در راستای این هدف است و آیا یک دانشجوی زبان و ادبیات فارسی با یادگیری درست قواعد صرفی و نحوی در سطح کتاب مبادی العربیة جلد سوم یا چهارم بهتر نمی­تواند به هدف آموزش صرف و نحو دست یابد؟ حقیقت امر این است که مباحث ریز و فراوان شرح ابن عقیل به جای اینکه دانشجویان را در روخوانی و فهم متن تقویت کند، آنان را دچار سردرگمی و بی انگیزگی می­سازد.

 

تحلیل متغیر دوم دانشجویان: میزان استفاده استادان از راهبردهای مناسب تدریس در درس صرف و نحو

متغیر دومی که در این بخش بررسی شد، میزان استفادۀ استادان از راهبردهای مناسب در تدریس صرف و نحو عربی است. در این متغیر 9 سؤال مطرح شد.

در راستای این هدف در پرسش اول سعی شد که به شیوه کار در چگونگی ارتباط دادن مطالب قدیم و جدید ذهن دانشجو پرداخته شود. بیشتر دانشجویان (2/53 درصد) در سطح پایینی معتقد بودند که استادانشان این راهبرد را اجرا کرده‌اند. پیوند میان معلومات قبلی و جدید در آموزش صرف و نحو عربی نقش مهمی دارد؛ زیرا اکثر قواعد صرفی و نحوی به نوعی تکمیل‌کنندۀ یکدیگرند و دانشجویان بدون یادگیری معلومات پیش­زمینه نمی­توانند به صورت عملی معلومات جدید را یاد بگیرند. در واقع از عوامل مهمی که سبب می‌شود بسیاری از دانشجویان همیشه از فراموشی سریع قواعد صرفی و نحوی عربی رنج ببرند، پیوند ندادن معلومات جدید با معلومات قبلی‌شان است. قواعدی که بدون معلومات پایه و اساسی باشد خیلی زود فراموش می­شوند.

پرسش دوم مربوط به میزان استفادة استاد از مثال­های متنوع و خارج از کتاب بوده است. اغلب دانشجویان (2/74 درصد) معتقد بودند که استادان در سطح پایینی از این راهبرد در تدریس صرف و نحو استفاده می­کنند. درست است که کتاب‌های آموزشی صرف و نحو چندان مثال­های متنوع و مناسب برای آموزش کاربردی صرف و نحو ندارد اما خود استادان می­توانند خارج از چارچوب کتاب تمرین‌ها و مثال­های مربوط به هر مبحث را در اختیار دانشجویان قرار دهند تا بیشتر جنبه کاربردی بودن قواعد در ذهنشان تثبیت شود.

در پرسش سوم میزان استفادة استادان از متون ادبی و عبارات زیبا و نشاط‌انگیز بررسی شد. اغلب دانشجویان (4/69 درصد) در سطح پایین معتقد بودند که استادانشان این راهبرد مهم را اجرا می­کنند. در واقع استفاده از متون ادبی و عبارات زیبا و نشاط­آور از یک سو جنبة محوریت متن در آموزش قواعد صرفی و نحوی را تقویت می­کند که خود سبب بالابردن توانایی بیشتر دانشجویان در درست‌خوانی و فهم متون عربی است و از سوی دیگر سبب نشاط و شادابی دانشجویان در امر یادگیری می­شود.

پرسش چهارم اختصاص به بهره­گیری استاد از مثال­های واضح و مرتبط با درس است. در این پرسش نیز اغلب دانشجویان (7/59 درصد) معتقد بودند که در سطح پایین استادانشان از این راهبرد استفاده کرده­اند. مثال­ها­ و تمریناتی که استادان در آموزش خود استفاده می‌کنند علاوه بر ادبی و جذاب بودن باید واضح و مرتبط با درس باشند تا هرچه بیشتر یادگیری قواعد را در دانشجویان تسریع بخشند.

در پرسش پنجم میزان استفاده استاد از متون عربی به جای مثال­های کوتاه بررسی شد. درصد بالایی از دانشجویان (1/87)معتقد بودند که استادانشان در سطح بسیار پایینی از این راهبرد استفاده می­کنند. استفاده از متون در تمرینات به جای مثال­های کوتاه نقش بسزایی در تقویت مهارت خواندن و فهم متن دانشجویان دارد. امروزه بسیاری از روش‌های جدید آموزش زبان دوم به سوی متن محوری روی آورده­اند. از آنجا که هدف آموزش عربی به دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی تقویت مهارت­هایی مثل مکالمه و شنیدن نیست و تنها هدف بالا بردن قدرت فهم متن است، این رویکرد می­تواند نقش مهمی در تحقق این هدف داشته باشد.

پرسش ششم مربوط به بررسی میزان به کارگیری قواعد ضروری و کاربردی صرف و نحو و اجتناب از قواعد اضافی و غیر کاربردی است. بیشتر دانشجویان (5/56 درصد) معتقدند که استادان در سطح متوسطی این راهبرد را اجرا کرده‌اند. در مقابل (1/8 درصد) هم به اجرای این راهبرد در سطح بالا اعتقاد دارند.

از آنجا که درس صرف و نحو عربی در دوره کارشناسی ارشد برای دانشجویان زبان و ادبیات فارسی تنها دو واحد است استادان باید تنها به آموزش قواعد ضروری و کاربردی اکتفا کنند. بسیاری از استادان در دانشگاه‌های مختلف به جای اینکه از هر مبحث ضروری‌ترین و کاربردی‌ترین قواعد را به دانشجویان آموزش دهند تا بتوانند از این قواعد در درست‌خوانی متون استفاده کنند، به تدریس یک مبحث از مباحث به صورت جزئی می‌پردازند و تمامی نکات ریز و درشت آن را مطرح می­کنند، نکاتی که بسیاری از آن‌ها هیچ وقت به درد دانشجو نخواهد خورد. برای مثال برخی اساتید به جای تدریس موضوعات مهم و ضروری در هر کدام از مباحث مبتدا، فاعل، مفعولات، حال، منادا، تمیز و غیره، به تدریس فقط مبحث مبتدا می‌پردازند و تمامی نکات آن را شرح می­دهند، در حالی که دانشجویی که مبحث مبتدا را کامل یاد گرفته است وقتی با متنی مواجه می­شود که فاعل، مفعول، حال، منادا و تمیز در آن هست، نمی­داند که چگونه کلماتی را که در این نقش­ها هستند، بخواند و بفهمد. در واقع هر ساختار دارای اجزائی به هم مرتبط است که هنگامی که انسان بخواهد آن اجزاء را فرا بگیرد باید همه این اجزاء را یاد بگیرد و روابط آن‌ها را با هم درک کند تا اینکه بتواند همه آن مجموعه را فرا بگیرد (لبیب، 1984: 77). یادگیری یک جزء از یک مبحث بدون یادگیری بقیه اجزاء نمی­تواند هیچ کمکی به بالابردن فهم دانشجویان از مباحث شود.

در پرسش هفتم، میزان استفادۀ استاد از دستور زبان فارسی برای تسهیل در آموزش قواعد عربی بررسی شد. در این پرسش نیز اکثریت دانشجویان (62 درصد) معتقد بودند که اساتید در سطح پایینی این راهبرد را اجرا کرده‌اند. با توجه به رابطة تنگاتنگ زبان­ها و به ویژه رابطه بین دو زبان عربی و فارسی استفاده از زبان فارسی و دستور آن در آموزش قواعد عربی می­تواند مؤثر باشد، این درحالی است که بسیاری از ساختارهای دستوری فارسی و عربی، با یکدیگر مشابه‌اند.

دو پرسش هشتم و نهم مربوط به میزان توجه استادان به آموزش صرف و نحو در راستای فهم و خواندن صحیح متون و میزان تأکید استاد بر فهم کاربردی صرف و نحو و نه حفظ قواعد است. درصد بالایی از دانشجویان (6/72) در پرسش هشتم و درصد بالایی (1/58) نیز در پرسش نهم معتقدند که استادانشان در سطح پایینی از این راهبرد مهم استفاده کرده­اند. در واقع هدف آموزش صرف و نحو عربی به دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی فهم و خواندن صحیح متون است. متأسفانه یادگیری قواعد صرفی و نحوی برای دانشجویان این رشته به خودی خود یک هدف محسوب می­شود. استادان بیشتر از اینکه بر آموزش این قواعد در راستای کاربردی بودن آن تأکید کنند، به حفظ قواعد توجه دارند. استادان باید این مطلب را لحاظ کنند که یادگیری هیچ قاعده­ای از قواعد صرفی و نحوی هدف محسوب نمی‌شود، بلکه به کارگیری درست این قاعده هدف اصلی آموزش صرف و نحو است.

جمع‌بندی پایانی ما از نه سؤال در پایان کار صورت گرفت که در جدول چهار بیان شده است. بر اساس آن تعداد بیشتر دانشجویان در سطح پایین به این سؤالات پاسخ داده‌اند. اختلاف 4/55 درصدی میان بالاترین سطح (76/6) و پایین‌ترین سطح (2/62) گویای آن است که استادان از نظر بیشتر دانشجویان از راهبردهای مناسب برای تدریس صرف و نحو استفاده نکرده­اند.

 

تحلیل نظر استادان در مورد متغیر دوم: میزان استفادۀ استادان از راهبردهای مناسب برای تدریس صرف و نحو

در مصاحبه‌هایی که با 5 استاد صورت گرفت؛ بیشتر آنان معتقد بودند که از این راهبردها در تدریس صرف و نحو استفاده نمی­کنند. از مهم‌ترین دلایلی که آنان برای عدم به کارگیری این راهبردها مطرح کرده­اند، کمبود زمان درس صرف و نحو است. آنان معتقدند که در این درس با کمبود زمان مواجه‌اند و نمی‌توانند چندان به این راهبردها توجه کنند. البته قبلاً گفته شد که استادان بهتر است با گزینش مطالب مهم و توضیحات کلی­تر و اجتناب از موضوعات ریز، حداکثر استفاده را از زمان محدود کلاس ببرند. البته عوامل دیگری را نیز می­توان در کنار عامل مطرح شده اساتید مطرح کرد. از مهم‌ترین این عوامل، سنتی بودن روش استادان در تدریس این درس و عدم آشنایی آنان با راهبردها و استراتژی‌های جدید تدریس این درس است.

محوریت کتاب آموزشی نیز می­تواند سبب بی­توجهی استادان به راهبردهای مناسب تدریس صرف و نحو باشد. کتاب آموزشی­ای مثل شرح ابن عقیل که فاقد جذابیت، مثال‌ها و تمرینات کاربردی است، می­تواند مانع بزرگی برای استادان در اجرای راهبردهای خود باشد. البته باید گفت که استادان می­توانند به این کتاب اکتفا نکنند و خود را از سیطرۀ آن درآورند و با نوآوری و تلاش راهبردهای مناسب را صرف نظر از کتاب آموزشی، به کار گیرند.

 

بحث و نتیجه‌گیری

داده­هایی که از طریق پرسشنامه از دانشجویان و از طریق مصاحبه از استادان جمع­آوری
شد مربوط به دو متغیر بود که نتایج به دست آمده از تحلیل این دو متغیر به شرح زیر
است:

متغیر اول مربوط به میزان کیفیت کتاب آموزشی قواعد صرفی و نحوی بود. داده‌های به دست آمده از شش پرسش این متغیر نشان داد که اکثریت دانشجویان معتقدند که کتاب آموزشی آنان در درس صرف و نحو در مورد «قابل فهم بودن زبان آن»، «جذابیت شیوۀ نگارش و فصل‌بندی»، «استفاده از سؤال‌ها و تمرین­های پایانی درس» و «مناسب بودن تمرینات و مثال­ها در راستای بالا بردن قدرت دانشجویان در خواندن و فهم متون»، در سطح پایینی قرار دارد. در مورد «ارتباط مطالب کتاب با سطح معلومات قبلی» اکثریت دانشجویان در سطح متوسطی به این امر اعتقاد دارند. در مجموع بیشتر دانشجویان (69/56 درصد) در سطح پایینی در مورد کیفیت این کتاب نظر دادند. اختلاف (37/45) میان بالاترین سطح (32/11) و پایین­ترین سطح (69/56) نشان از بی­کیفیت بودن این کتاب از نظر اغلب دانشجویان دارد.

 سه نفر از استادان نیز در مصاحبۀ خود به بی­کیفیت بودن این کتاب و دو نفر به کیفیت­دار بودن آن اعتقاد داشتند. از نظر استادانی که به بی‌کیفیت بودن آن معتقد بودند، سرفصل الزام‌آور وزارت علوم و نبود کتاب آموزشی مناسب دیگر در زمینه صرف و نحو عربی از دلایل استفاده از کتاب فعلی است.

در متغیر دوم به بررسی میزان اجرای راهبردهای مناسب تدریس صرف و نحو استادان پرداخته شد.

راهبردهای تدریس در این متغیر عبارت بودند از: «استفاده از مثال‌های متنوع و خارج از کتاب»، «استفاده از متون ادبی و عبارات زیبا و نشاط‌آور»، «بهره‌گیری از مثال‌های واضح و مرتبط»، «به کارگیری متون عربی به جای مثال‌های کوتاه»، «استفاده از دستور زبان فارسی»، «تأکید بر فهم کاربردی صرف و نحو و نه حفظ قواعد» و «آموزش صرف و نحو در راستای فهم و خواندن صحیح متون». بیشتر دانشجویان معتقد بودند که استادانشان در سطح پایینی از این راهبردها استفاده کرده­اند. در مورد راهبرد «گزینش موارد ضروری و کاربردی» بیشتر دانشجویان معتقد بودند که استادانشان این راهبرد را در سطح متوسط اجرا کرده‌اند.

نتیجۀ به دست آمده از مجموع این 9 سؤال نشان داد که متغیر «استفاده از راهبردهای مناسب در تدریس صرف و نحو» از نظر بیشتر دانشجویان (2/62 درصد) در سطح پایینی اجرا می­شود.

بیشتر استادان نیز معتقد بودند که به دلیل کمبود وقت نتوانسته­اند از این راهبردها استفاده کنند. در کنار این عامل که استادان به آن اشاره کرده‌اند عوامل دیگری مثل سنتی بودن روش تدریس، کتاب محور بودن آموزش نیز می‌تواند در بی‌توجهی استادان در اجرای این راهبردها مؤثر باشد.

 

راه‌کارها

1. مهم‌ترین اقدامی که می­تواند آموزش عربی و به ویژه آموزش قواعد صرف و نحو را در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی بهبود ببخشد، تألیف کتاب اختصاصی در این زمینه برای دانشجویان زبان و ادبیات فارسی در مقطع کارشناسی ارشد است. این کتاب باید چند ویژگی مهم داشته باشد که این ویژگی­ها عبارت‌اند از:

الف) کتاب باید به زبان فارسی یا عربی ساده و قابل فهم برای دانشجویان زبان فارسی نوشته شود.

ب) از ذکر مباحث غیر ضروری و استثنائات قواعد خودداری شود و تنها مباحث ضروری و کاربردی ذکر شود که دانشجویان زبان و ادبیات فارسی را در روخوانی و فهم متون عربی یاری دهد.

ج) از آنجا که هدف آموزش عربی به دانشجویان زبان و ادبیات فارسی بالا بردن قدرت روخوانی و فهم آنان از متون است، بهتر است که قواعد صرفی و نحوی در این کتاب به شیوه «متن محور» مطرح شوند نه به شیوه قیاسی و استقرائی.

د) کتاب باید از فصل­بندی و شیوه تألیف جذاب و گیرایی برخوردار باشد تا ملالت و خشکی قواعد کمتر احساس شود.

2. استادان باید با شیوه­های جدید تدریس قواعد عربی آشنا شوند و با به کارگیری این راهبردها سعی کنند که با وجود محدودیت زمانی کلاس و واحد درسی،
بیشترین و ضروری­ترین مباحث صرفی و نحوی را با کیفیت عالی به دانشجویان آموزش دهند.

3. کتاب شرح ابن عقیل که در سرفصل وزارت علوم برای درس صرف و نحو عربی در رشته زبان و ادبیات فارسی در مقطع کارشناسی ارشد، تعیین شده یک کتاب قدیمی و فاقد معیارهای آموزشی مناسب است و ضروری است که منبع یا منابع جدیدی برای این درس معرفی شود.

4. مهم‌ترین نکته­ای که استادان محترم باید در تدریس صرف و نحو به دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی مد نظر داشته باشند این است که دانشجوی این رشته هیچ نیازی به قواعد جزئی و غیر کاربردی صرفی و نحوی عربی ندارد و تنها باید قواعدی را یاد بگیرد که در خواندن و فهم متون عربی او را یاری می‌رساند.

آدلر، مارتیمرجی (1375). چگونه کتاب بخوانیم. ترجمه محمد صراف. چاپ پنجم. تهران: موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی.
آقازاده، محرم (1385). راهنمای روش­های نوین تدریس. چاپ دوم. تهران: انتشارات آییژ.
ابوالهیجا، فواد (2001). اسالیب و طرق تدریس اللغة العربیة و إعداد دروسها الیومیة بالاهداف السلوکیة. عمان: دارالمناهجه.
اچسون، کیت (1374). نظارت و راهنمایی تعلیمات. ترجمه محمدرضا بهرنگی. تهران: نشر تابان.
اکبری، مفاخر (1388). «ارزیابی و بررسی آموزش بلاغت و صرف و نحو به دانشجویان رشته عربی و دیگر رشته‌ها». مجموعه مقالات چهارمین همایش گروه­های عربی دانشگاه­های ایران. کرمانشاه: دانشگاه رازی.
پاشازانوس، احمد (1388). «نگاهی به نحوه آموزش صرف و نحو در دانشگاه­های کشور
(آسیب‌ها، راهکارها)». مجموعه مقالات چهارمین همایش گروه­های عربی دانشگاه­های ایران. کرمانشاه: دانشگاه رازی.
جوام، محمدحسین و حسن پاشا شریفی (1370). فنون و مهارت­های تدریس. شرکت چاپ و نشر
ایران.
الحاج خلیل، محمد (2006). دلیل المعلم و المعلم المتجدد الکتاب الاول و الکتاب الثانی. المملکة الاردنیة: دار المجد الاولی.
الحسون، جاسم محمود و حسن جعفر الخلیفه (1996). طرق تعلیم اللغة العربیة فی التعلیم العام، بنغازی. ‌لیبیا: منشورات جامعه عمر مختار.
خورشیدی، عباس (1385). روش­ها و فنون تدریس. انتشارات یسطرون.
رکابی، جودت (1986). طرق تدریس اللغة العربیة، الطبعة الثانیة. دمشق: دارالفکر.
ژیرار، دنی (1365). زبانشناسی کاربردی و علم آموزش زبان. ترجمه گیتی دیهیم. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
سلیمی، علی و فاروق نعمتی (1390). «نقد و ارزیابی درس عربی در رشته زبان فارسی». مجموعه مقالات پنجمین همایش مدیران گروه­های عربی کشور. یزد: دانشگاه یزد.
الشریوفی، عیسی (1998). «اعتبارات نظریة و تطبیقیة فی تدریس القواعد لمتعلمی العربیة من غیر الناطقین بها». المجلة العربیة للتربیة المنظمة العربیة للتربیة و الثقافة و العلوم. المجلد الثامن عشر. العدد الثانی. 58
و 59.
شعبانی، حسن (1386). مهارت­های آموزشی و پرورشی. جلد اول (روش­ها و فنون تدریس). تهران: انتشارات فرهنگ و ارشاد اسلامی.
العدوی، غسان یاسین و حوریه الخیاط (2003). «التنظیم الهرمی للمفاهیم النحویة فی مناهج المرحلة الإعدادیة دراسة میدانیة فی مدینه دمشق». مجله جامعه دمشق. المجلد 19. العدد الأول. 255ـ288.
علی‌آبادی، خدیجه (1383). مقدمات تکنولوژی آموزشی. چاپ نوزدهم. انتشارات دلیل ما.
القاسم عاشورا، راتب و محمد فراد الحوامده (2009). فنون اللغة العربیة و أسالیب تدریسها بین النظریة و التطبیق. عمان: عالم الکتب الحدیث.
القطامی، یوسف (1998). سیکولوجیا التعلم و التعلیم الصفی. عمان. دار الشروق للنشر و التوزیع.
کار، دیوید، فنستر ماخر و ریچاردسون (1385). روش­های تدریس پیشرفته. ترجمه دکتر هاشم فردانش. تهران: انتشارات کویر.
اللبیب، رشدی و آخرون (1984). المنهج منظومة لمحتوی التعلیم. القاهرة: دار الثقافه.