نقد کتاب ارتباط‌شناسی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دانش‌آموخته سطح خارج فقه و فلسفه حوزة علمیه ـ استاد حوزة علمیه قم

چکیده

کتاب ارتباط‌شناسی تألیف جناب آقای دکتر محسنیان‌راد از کتاب‌های مغتنم است که مشتمل بر اهم نظریات علم ارتباطات، تعریفی نو از ارتباط و نیز تبیین مدلی جدید از ایشان در این علم است. این کتاب ارزشمند، سال‌هاست در دانشگاه‌های کشور مورد استفاده استادان و دانشجویان و منبع آزمون‌های تحصیلات تکمیلی در رشته ارتباطات است؛ اما نقایص صوری، ساختاری و محتوایی متعددی در آن وجود دارد که این نوشتار با هدف اصلاح این موارد سامان یافته است. این پـژوهش با شیـوه تحلیلی ـ اسنادی در سه محور اصلی یعنی نقد صوری، ساختاری و محتوایی انجام شده است.
نتایج این تحقیق در نقد صوری، مشخص نمودن ده‌ها اشکال ویرایشی و املایی و در نقد ساختاری، آشکار نمودن ضعف تنظیم و بخش‌بندی منطقی مطالب خصوصاً با تأکید بر فرایند منطقی نظریه «تقسیم» است. در نقد محتوایی، بیش از بیست انتقاد ارائه شده که مهم‌ترین آن‌ها، در سه محور است: اشکال روش‌شناختی در برخی آزمایش‌های تجربی انجام شده در کتاب که نشان می‌دهد اولاً تحقیقات گستردة ایشان در این مباحث اصلاً آزمایش نیست و پیمایش است و ثانیاً مؤلف محترم، بسیاری از شاخص‌های پیمایش صحیح را نیز به کار نگرفته است. انتقاد از ضعف تحلیلی در فرایند تعریف ارتباط از سوی مؤلف و انتقاد از ضعف مدل در مقوله ارتباط انسان با خود و کم‌رنگی آشکار این ساحت بنیادین ارتباطات در کتاب، دومین و سومین انتقاد مهم در این مقاله است.

کلیدواژه‌ها


مقدمه

این نوشتار در راستای نقد و بررسی کتاب محققانه ارتباط‌شناسی تألیف استاد محترم

 

دانشگاه امام صادق (علیه‌السلام) جناب آقای دکتر مهدی محسنیان‌راد شکل گرفته است تا با سهیم شدن در ارتقای این اثر مهم، خدمتی به این حوزه علمی انجام گیرد. جناب آقای دکتر محسنیان‌راد، استاد و محقق علوم ارتباطات است و سال‌ها به تعلم از استادان نامدار ارتباطات و سپس تعلیم و تربیت شاگردان و پژوهش‌های نظری و میدانی در علوم ارتباطات اشتغال داشته است. کتاب ارتباط‌شناسی ریشه در تألیفی دارد که پیش از انقلاب اسلامی به‌وسیله مؤلف محترم انجام شده و با حمایت استاد ایشان مرحوم دکتر کاظم معتمد‌نژاد در قالب متن درسی در دانشکده‌های تهران تدریس می‌شده است (محسنیان‌راد، 1381). از آن نوزاده تا رسیدن به این کتاب قطور، سال‌ها فکر و ذهن و وقت مؤلف محترم به کار گرفته شده و برای رسیدن به این نقطه، بسا ماه‌ها تدریس و دیگر فعالیت‌های ایشان را به تعطیلی کشانده و وی را صمیمانه در پای کار تحقیق و پژوهش نشانده است (قاضی‌زاده، 1381).

ارتباط‌شناسی در شکل کنونی، برای اولین بار در سال 1369 چاپ ‌شد و تا سال 1394 به چاپ پانزدهم ‌رسید. این اثر که سال‌ها منبع درسی برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی در رشته‌های علوم ارتباطات بوده و هست، دارای برخی کاستی‌‌هاست. پاره‌ای نیازهای نگارشی و ویرایشی، ساختاری و منطقی و مهم‌تر از همه، برخی انتقادات محتوایی، این‌جانب را واداشته است که فرصت مشارکت در راستای ارتقای این اثر خواندنی و ماندنی را برای خود غنیمت بشمرم و مطالبی را در محورهای مذکور به جامعه علمی و مؤلف محترم تقدیم نمایم.

در پایان مقدمه از اینکه به علت فقدان مجال نتوانستم بیش از این مختصر، محاسن این کتاب ارجمند را که مقتضای آداب نقد است در مقاله درج کنم، پوزش می‌طلبم و سال‌ها تلاش علمی و تدریس و تحقیق، ترجمه و تعلیم زبانی و قلمی ایشان را در حوزه مباحث ارتباط‌شناسی ارج می‌نهم.

سخن آخر اینکه این قلم تنها به ایراد اشکالات دست نزده، بلکه در هر مورد که توانسته، پیشنهادهای جایگزین را ارائه کرده است.

 

معرفی مهم‌ترین بخش‌های کتاب ارتباط‌شناسی

نسخه مورد استفاده در این بررسی انتقادی، نسخه مربوط به چاپ چهاردهم از کتاب ارتباط‌شناسی است که در سال 1393 به وسیله انتشارات سروش منتشر شده است و با چاپ پانزدهم در سال 1394 کمترین تغییری ندارد؛ بلکه از چاپ هشتم که مؤلف یک مقدمه بر کتاب افزوده‌اند، این تألیف تغییری نکرده است. بخش‌های اصلی این نسخه در حدی که هم معرفی کتاب باشد و هم نیازهای ارجاعی این مقاله (خصوصاً در نقد ساختاری) را تأمین کند، در جدول 1 معرفی شده است. این جدول، عیناً از فهرست کتاب برگرفته شده است.

 

جدول 1  فصل‌بندی کتاب ارتباط‌شناسی و بخش‌های اصلی آن (محسنیان‌راد، 1393)

مقدمات

مقدمه چاپ هشتم

مقدمه چاپ هفتم

مقدمه چاپ ششم

مقدمه چاپ پنجم

مقدمه چاپ چهارم

مقدمه چاپ سوم

مقدمه چاپ دوم

مقدمه

برخی توضیحات لازم

مقدمه پرفسور مولانا

مقدمه دکتر معتمدنژاد

بخش اول:

نگاهی عمومی به ارتباطات

1. ارتباط چیست؟

نگاهی به تعاریف ارتباط

تجزیه و تحلیل تعاریف ارتباطات

تعریف پیشنهادی برای ارتباطات

ارتباط جمعی

2.شناخت فراگرد

بخش دوم:

معنا در ارتباطات

1. معنا در ارتباطات انسان با انسان

نظریات دیوید برلو درباره معنا

......

2. چگونه معنا را یاد می‌گیریم؟

3. معنا در کجاست؟

بخش سوم:

پیام‌های کلامی

1. پیام

عناصر و ساخت

کدها (رمزها) و نشانه‌ها در پیام

...

محتوای پیام

نحوه ارائه پیام

ترکیب کد، محتوا و نحوه ارائه

بخش چهارم:

پیام‌های غیرکلامی

1. ارتباطات غیرکلامی

تفاوت ارتباط کلامی و غیرکلامی

...

...

2. تجزیه ارتباط غیرکلامی در ایران

بخش پنجم:

پیشنهاد مدلی برای ارتباطات انسان با انسان

1. مدل ارتباطی منبع معنا

منبع معنا و درجه معنا

رابطه رمز و نشانه با معنا

...

مدل منبع معنا در ارتباط فرد با فرد

مدل منبع معنا در ارتباط گروهی

مدل منبع معنا در ارتباط جمعی

فیلترها یا دروازه‌بانان پیام

پیشنهاد دسته‌بندی ارتباطات انسانی

 

 

 

ادامه جدول 1 

بخش ششم:

سایر مدل های فرایند ارتباط

 

پیش‌مدل ارسطو

مدل‌گونة هارولد لاسول

...

بخش هفتم:

سیر تحول ارتباطات انسان با انسان

 

1. ایران در سه کهکشان مک لوهان

کهکشان شفاهی

اقامتی کوتاه در کهکشان گوتنبرگ

پروازی سریع به کهکشان مارکنی

2. تحول وسایل ارتباطی

بخش هشتم:

گونه‌های دیگر ارتباطات انسانی

1. ارتباطات انسان با حیوان

2. ارتباط انسان با ماشین

 

پیشینه تحقیق

مرور ادبیات این حوزه خاص نشان داده است که در نقد این کتاب، تحقیقی ویژه انجام نشده است، اما یک اثر در حوزه تبلیغ، به شکلی کوتاه به نقد کارکرد مدل ارتباط‌شناختی مؤلف (که بخشی از این کتاب است) پرداخته و آن را فقط گوشه‌ای از مدل اسلامی تبلیغات دانسته است (کاویانی، 1388: 368).

 

نوع و روش تحقیق

روش به کار رفته در این مقاله، روش اسنادی است. روش اسنادی، روشی است که از آغاز تا انتها بر مطالعه کتب و اسناد و نرم‌افزارهای حاوی متون علمی مبتنی است و با ابزارهایی مانند فیش و جدول و فرم و غیره به کمک استدلال عقلی به بررسی متون برای دست یافتن به پاسخ سؤال می‌پردازد (حافظ‌نیا، 1386: 164ـ172).

 

نقد صوری

از آنجا که این نقد تنها به بیان اشکالات اختصاص دارد و فرصت کمی برای بیان محاسن کتاب دارد، حوزه‌های نقد صوری در این تحقیق نیز نه عیناً بر اساس اصول نقد صوری، بلکه بر اساس نیاز این تحقیق ارائه خواهد شد. محورهای نقد صوری کتاب عبارت است از:

 

اشتباهات املایی و انشایی در کتاب ارتباط‌شناسی

اشتباهات املایی و انشایی این کتاب گرچه در مقایسه با حجم کتاب اندک است، این اندازه که در این مقاله به آن‌ها پرداخته می‌شود نیز در شأن کتاب نیست و شایسته است، اصلاح شود. این اشتباهات در جدول 2 ارائه شده است.

 

جدول 2  اشتباه‌های املایی و انشایی کتاب ارتباط‌شناسی و تصحیح آن‌ها

ردیف

اشتباه

آدرس (صفحه و سطر)

صحیح

1

سکوت دیگر مربوط به هنگامی ست که جامی ـ کاخش ر ساخته و ساکن آن‌جا شده و حالا بری ینکه ز آنجا بیرونش نکنند، باید در خفظ سرر بکوشد.

مقدمه چاپ هفتم، صفحه یکی به آخر

اغلاط متعدد در این سطر وجود دارد که آن‌ را به کلی نامفهوم کرده است.

2

ضغیف

ص 148، سطر 8

ضعیف

3

شبیه به همان روال کلاسیک طراحی شدن است

ص 164، سطر آخر

شبیه ... شده است

4

ز.پاسخ باطنی و درونی ...

ص 169، سطر 4

«ز» در اول جمله زائد است

5

ایکون

ص 192، سطر 9 تا آخر

آیکون

6

مرداتن

ص 304 سطر 7

مردان

7

به مشابه همان باراندازها بدانیم

ص 409 سطر 6

به مثابه همان باراندازها بدانیم. در سطر 2 ص 411، تعبیر «به مثابه بارانداز» درست درج شده است.

8

ارئه داده است

ص 423 سطر 4

ارائه داده است

9

تجربات

ص 439 سطر 4

تجربیات

10

اتنزاعی

ص 440، سطر 19

انتزاعی

11

آقای 1P این پیام را (‌CBEHv)

ص 443، سطر 11

اندیس را نادرست نوشته‌اند: آقای P? این پیام را (‌CBEHv)

12

مشابه پیامی که دکتر فرستاد (C)

ص 443، سطر 7

مبهم و بدون اندیس

13

جرج گربنر محقق ارتباط را

 

ص 445، سطر 17

محقق ارتباطات را

14

آسوری

ص 499 سطر 2 به آخر از پاورقی 41

آشوری

 

اشتباهات مربوط به رسم‌الخط در کتاب ارتباط‌شناسی

اشتباهات رسم‌الخط در این کتاب نسبتاً زیاد است که این موارد بر اساس رسم‌الخط مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی تصحیح شده و در جدول 3 نشان داده شده است.

 

جدول 3  اشتباه‌های مربوط به رسم‌الخط در کتاب ارتباط‌شناسی و تصحیح آن‌ها بر اساس قواعد مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی

ردیف

اشتباه

آدرس (صفحه و سطر)

صحیح (به همراه مستند)

1

معنی

از واژگان کلیدی که بارها در کتاب تکرار شده است

معنا (فرهنگستان، 1389: 36؛ ذوالفقاری، 1392: 72)

2

همکلاسیهای

ص 9 مقدمه چاپ اول، سطر 3 به آخر

هم‌کلاسی‌های (شعار، 1392: 147؛ ذوالفقاری، 1392: 62)

3

جهان سومیهای

ص 11 از مقدمه چاپ اول، سطر 10

جهان سومی‌های (فرهنگستان، 1389: 24؛ ذوالفقاری، 1392: 62)

4

بویژه

ص 1 از مقدمه چاپ دوم، سطر 9

به‌ویژه (ذوالفقاری، 1392: 63)

5

قدرشناسند

ص 1 از مقدمه چاپ سوم، سطر 10

قدرشناس‌اند (فرهنگستان، 1389: 25؛ ذوالفقاری، 1392: 69)

6

آنقدر

ص 1 از مقدمه چاپ سوم، سطر 7

آن‌قدر (شعار، 1392: 147؛ فرهنگستان، 1389: 21)

7

کتابسوزیها

ص 19، سطر 15

کتاب‌سوزی‌ها (فرهنگستان، 1389: 24؛ ذوالفقاری، 1392: 62)

8

مواجه‌ایم / مقصود آن است که ...

ص 74، سطر 15 و 18

ظاهرا این خط کج (/) یک پرانتز است و یا نشانی که مؤلف نهاده است در هر حال در این متن معنا ندارد.

9

ناتوانیی

ص 74، سطر 18

ناتوانی‌ای (فرهنگستان، 1389: 27)

10

بر حجم لغت معنی شما افزوده می‌شد.

ص 79، سطر 7

بر حجم «لغت‌معنا»ی شما افزوده می‌شد

11

باطلاقی

ص 80، سطر 12

باتلاق (فرهنگستان، 1389: 46؛ شعار، 1392: 172)

12

اندازه‌گیریهایم

129، سطر 6

اندازه‌گیری‌هایم (ذوالفقاری، 1392: 62)

13

محتوی پیام

ص 143، سطر 4

محتوای پیام (فرهنگستان، 1389: 36؛ شعار، 1392: 166ـ167)

ادامه جدول 3 

ردیف

اشتباه

آدرس (صفحه و سطر)

صحیح (به همراه مستند)

14

ساده‌ترینها

ص 167، سطر 8

ساده‌ترین‌ها (فرهنگستان، 1389: 24؛ ذوالفقاری، 1392: 62)

15

قابل درکند

ص 195، سطر 2

قابل درک‌اند (فرهنگستان، 1389: 25؛ ذوالفقاری، 1392: 69)

16

همجواری

ص 195، سطر 4 به آخر

هم‌جواری (شعار، 1392: 145)

17

دستیابیها

ص 227، سطر 7

دستیابی‌ها (فرهنگستان، 1389: 24؛ ذوالفقاری، 1392: 62)

18

سادگیی

سطر 5 ص 443

سادگی‌ای (فرهنگستان، 1389: 27؛ احمدی گیوی و دیگران، 1387: 27)

 

دیگر انتقادهای صوری در کتاب ارتباط‌شناسی

خرده‌انتقادهای صوری این مقاله درباره کتاب ارتباط‌شناسی به این شرح است:

1. افراد زیادی از دانشجو، استاد، مترجم زبان، مهندس برق و کامپیوتر و غیره به مؤلف کمک کرده‌اند که ایشان نیز کاملاً حق‌شناسی داشته و نام برخی را در مقدمه و دیگران را هم در جای جای متن ارائه و از آنان تقدیر کرده‌اند؛ اما شایسته است نام همگی در صفحه تقدیر در اول کتاب نیز ذکر شود.

2. مقدمات متعدد مؤلف بر کتاب دارای شماره صفحه نیست؛ نه عددی و نه الفبایی.

3. در صفحه 58 سطر 14 نوشتند «سایبرنیتک» (معادل Cybernetics) و در صفحه 526 سطر 14 نوشته‌اند «سیبرنتیک» که از جهت افزودن الف و مهم‌تر از آن جابه‌جایی یاء و تاء تفاوت دارد و بهتر است یکسان شود. همان‌طور که در صفحه 445، مدل ارتباطی گربنر را با نام «گربنر» طرح کردند، اما در متن در ص 445 و نیز نمودارهای ص 447 و 448 نوشته‌اند «جربنر» که بهتر است یک‌دست شود.

4. در پاورقی 96 در صفحه 70: «برای process معادل‌های دیگری نیز چون کلمه ... و ... و ...» این جمله چند سطری در پایان خود فعل ندارد.

5. در صفحه 127 نوشته‌اند: «تحقیقات خود را درباره مفهوم فضا در کودکان منتشر کرد ... حقیقت در کودکان در دسترس است». در این جمله، تعبیر «در کودکان» معنا ندارد و پیشنهاد می‌شود به عباراتی چون «نزد کودکان» یا: «در ذهن کودکان» تبدیل شود.

6. از اشکالات بسیار گسترده این است که در موارد زیادی فاصله‌ها و نیم‌فاصله‌ها خوب مراعات نشده است؛ مانند: ص 148: مکرروطی سالها (اصلاح: مکرر و طی سال‌ها)؛ ص 150: در فرهنگهای لغت با ادب یا مؤدب (اصلاح: در فرهنگ‌های لغت باادب یا مؤدب)؛ در ص 172: آکسفورد بودواز ... (اصلاح: آکسفورد بود و از)؛ در ص 375، سطر دوم و هشتم: پیش مدل (اصلاح با درج نیم‌فاصله: پیش‌مدل)؛ ص 189: مدل گونه ارسطو (اصلاح: مدل‌گونه ارسطو) و موارد دیگر.

7. تصحیح علایم سجاوندی: ص 104: «قاب عکس، سرازیری کمپ پلیس» که بعد از «سرازیری» لازم است ویرگول باشد. در ص 97: «اگر پاسخ نمی‌دانم دریافت می‌شد ...» که باید «نمی‌دانم» در گیومه باشد. در ص 189: «با این سؤال، دیوید برلو آغاز می‌کنیم» که لازم است ویرگول بعد از «سؤال» حذف شود. در ص 283: «بسته است. او هزاران مضمون را» که لازم است نقطه بعد از «است» به ویرگول تبدیل شود. همچنین عنوان جدول شماره 1 چنین است: «پاسخهای ارتباط چه نوع چیزی است؟» (ص 52) و عنوان جدول شماره 2 چنین است: «پاسخهای در ارتباط چه چیزی منتقل می‌شود؟» (ص 53) و این عناوین، به علت فقدان مراعات دو علامت سجاوندی یعنی گیومه و ویرگول، مبهم است و پیشنهاد می‌شود به این شکل تصحیح گردد: پاسخ‌های مربوط به سؤال «ارتباط، چه نوع چیزی است؟» و : پاسخ‌های مربوط به سؤال «در ارتباط، چه چیزی منتقل می‌شود؟».

8. ارجاعات درون‌متنی بدون تعیین صفحه: پنج مورد دارای این اشکال در کتاب یافت شده است: اول اینکه در ص 331 نوشته‌اند: «به مثال مذاکره زن و شوهر درباره سگ برمی‌گردیم»؛ اما این مثال را در اوایل کتاب گفته‌اند و اینجا به بخش آن هم ارجاع ندادند چه رسد به صفحه‌اش. دوم اینکه در 344 به فرمول مشترک خود و دکتر بدیع اشاره می‌‌کنند که طبق آن، یک عدد 43 رقمی برای انواع پیام با محتوای «مادرم مریض بود» می‌‌توان ساخت و حتی اشاره نکرده‌اند که این مسئله قبلاً گذشت چه رسد به ارجاع به صفحه‌اش. سومین مورد، بحثی در جامعه‌شناسی شناخت است که درباره علت تجلی معنایی خاص در ص 326 مطرح نموده و در ص 348 بدون تعیین صفحه به آن ارجاع داده‌اند و تنها گفته‌اند قبلاً مطرح شد. چهارمین مورد، ارجاع به پوستر «سیاهک گندم» در ص 352 است که تنها نوشته‌اند: «در فصل پیام مطرح شد» ولی صفحه آن را معین نکرده‌اند. پنجمین مورد، در ص 355 است که باز هم به پوستر سیاهک گندم ارجاع دادند درحالی که فصل پیام را هم ذکر نکرده‌اند.

9. نمایه‌هایی چون نام‌ها، موضوعات و غیره در کتاب وجود دارد، اما این کتاب مشتمل بر بیش از یک‌صد جدول، نمودار و تصویر است که فهرست ندارد.

10. عنوان پشت جلد کتاب با عنوان روی جلد تطابق ندارد. عنوان پشت جلد عبارت است از:

COMMUNICOLOGY

An Innovative Definition And Model For Communication Process

ترجمه این عنوان چنین است: «ارتباط‌شناسی؛ یک تعریف و یک مدل ابتکاری برای فراگرد ارتباطات». اما عنوان روی جلد کتاب چنین است: ارتباط‌شناسی ارتباطات انسانی (میان‌فردی، گروهی، جمعی).

عنوان انگلیسی شامل مهم‌ترین بخش کتاب است؛ البته مؤلف در بخش‌های زیادی از کتاب به بیان مدل‌های ارتباطات می‌پردازند؛ لذا پیشنهاد می‌شود عنوان اصلی کتاب یعنی ارتباط‌شناسی حفظ شود، اما زیرعنوانی جدید که تلفیقی از این دو باشد برای کتاب انتخاب شود.

 

نقد ساختاری

ساختار (structure) عبارت است از چگونگی اتصال موضوعات بر اساس الگوهای سازمان‌دهی منطقی (آرامبراستر و آندرسون، 1372: 82؛آرمند، 1384: 48). ساختار درست، یکی از شاخص‌های پنج‌گانه در ارزیابی و نقد کتاب درسی دانشگاهی (رضی، 1387: 200) و یکی از عوامل مؤثر در یادگیری (آرمند، 1384: 48) و یکی از ‌صد ویژگی کتاب دانشگاهی کارآمد و اثربخش است (منصوریان، 1392: 13)؛ زیرا این نظم در درک بهتر محتوا مؤثر است (آرمند، 1384: 49) و سبب می‌شود فراگیران بتوانند فهم، درک، یادسپاری و به کارگیری اطلاعات خود را افزایش دهند (آرامبراستر و آندرسون، 1372: 82). همچنین دیدگاه منطقی ایشان پرورش می‌یابد و مطالب خود را به روش منطقی ارائه می‌کنند (شیخ‌زاده، 1387: 125).

             محورهای نقد ساختاری کتاب به این شرح است:

 

مطالب رها شده و فاقد عنوان

برخی مطالب در این کتاب عنوان ندارد:

1. آزمونی به نام آزمون میزان تجلی معنا ارائه کرده‌اند (ص 236ـ240) که به کلی فاقد عنوان است و عنوانی که این‌جانب در آغاز این سطر به آن دادم نیز از روی جدول صفحه 239 دریافت شده است.

2. آزمایشی در مبحث ارتباط غیرکلامی انجام داده‌اند که هیچ نام و تیتری ندارد (ص 265ـ271).

3. در ذیل اولین زیرعنوان در بخش پنجم، توضیحات مناسبی درباره مدل و نیز دسته‌بندی انواع مدل ارتباطی به طور کلی نوشته‌اند (ص 315ـ317) که مطلبی مستقل، فاقد عنوان و گُم است.

 

صفحات طولانی فاقد زیرعنوان

نگارش صفحات طولانی و بدون وقفه (که با عنوان‌ها و زیرعنوان‌ها ایجاد شود)، سبب خستگی مخاطب است (آرمند، 1384: 47). متأسفانه این اشکال ساختاری در کتاب ارتباط‌شناسی بسیار بارز و مشکل‌ساز است:

1. مؤلف محترم، سی صفحه (حدود یک بخش کامل کتاب) را به بحث مهم تعریف ارتباط اختصاص داده‌اند (ص 39ـ69). این حجم بالا از کتاب دارای هیچ‌گونه عنوان درونی نیست. پیشنهاد می‌شود دست‌کم سه عنوان برای مباحث خود در این بخش ایجاد کنند: تعریف لغوی ارتباط، تعاریف اصطلاحی ارتباط، تجزیه و تحلیل این تعاریف و نقد آن‌ها.

2. «گزارش آزمایش نشانه‌ها در ایران»، در سی و دو صفحه (ص 92ـ124).

3. گزارش آزمایش جان‌پنداری در ایران، بیش از بیست صفحه (ص 124ـ146).

4. گزارش آزمایش معنی‌های ضمنی در ایران در حدود دوازده صفحه (ص 146ـ158).

 

عدم تناسب معنایی محتوا و عنوان

یکی از اصول مهم در ایجاد انسجام متن، تناسب عنوان با محتواست (ملکی، 1384: 14). پژوهش‌ها نشان داده است عنوان‌ها در انسجام دادن به متن و درک خواننده از متن و روشن شدن نکات مبهم تأثیر فراوان دارد (همان: 18؛ آرمند، 1384: 47). هاینس می‌گوید: نکته مهم در سازمان‌دهی محتوای کتاب درسی آن است که بتوانید محتوای هر صفحه را به محتوای فصل و محتوای هر فصل را به کل کتاب ارتباط دهید (ملکی، 1384: 13).

در کتاب ارتباط‌شناسی، انتخاب عنوان بخش برای بخش سوم که «پیام‌های کلامی» نام گرفته، نادرست است؛ زیرا مؤلف محترم در این بخش، به تفصیل از انواع نشانه بحث کرده‌اند که موضوعی کاملاً مستقل است؛ به این صورت که در این فصل که 51 صفحه است، 27 صفحه را به انواع سه‌گانه نشانه پرداخته‌اند که از نظر نشانه‌شناسان و حتی از نظر مؤلف نیز تنها یکی از آن‌ها که نشانه قراردادی است، مربوط به پیام‌های کلامی است (محسنیان‌راد، 1393: 194؛ همچنین ن.ک.: آلستون، 1386: 137ـ 138؛ سجودی، 1387: 31). همچنین 7 صفحه هم به ترکیب کد و محتوا و نحوه ارائه که در واقع بررسی پیام‌هایی تصویری است، اختصاص یافته است؛ بنابراین «پیام کلامی» عنوان درستی برای این محتوا نیست.

 

تخلف از منطق تقسیم در عنوان‌بندی

وقتی یک تقسیم منطقی صورت می‌گیرد سه مفهوم به وجود می‌آید که این مفاهیم در نمودار 1 نشان داده شده است (مظفر، 1388: 123).

 

                                                                     مَقسَم: عبارت است از چیزی که تحلیل می‌شود.

 

                                                                     قِسم: اموری که محصول تحلیل است.

 

                                                                     قسیم: نام اقسام وقتی در مقایسه با هم لحاظ شود.

 

نمودار 1  مفاهیم اصلی تقسیم (مظفر، 1388)

 

تقسیم منطقی دارای پنج قاعده و این قواعد مربوط به مفاهیم سه‌گانه مذکور است:

1. جامعیت و مانعیت: تقسیم باید همه‌ جزئیات مَقسم را شامل شود و چیزی را خارج از آن دربرنگیرد؛ به گونه‌ای که همه اقسام با مَقسم برابر باشد (مظفر، 1388: 127).

2. عنوان مَقسَم باید یک عنوان کلی (نه کل) باشد و این اقسام باید مصداق جزئی (نه جزء) برای آن عنوان کلی مَقسَم باشد (فارابی، 1404: 81).

3. تباین اقسام: قسم‌ها باید با هم تقابل داشته باشد (همان)؛ یعنی نباید بتوان برخی از اقسام را ذیل قِسم دیگر قرار داد (خوانساری، 1376: 170) و این قانون خود دارای سه فرع است:

ـ قِسم یک چیز نمی‌تواند قسیم برای خود آن چیز باشد؛

ـ قسیم یک چیز نمی‌تواند قِسم برای خود آن چیز باشد؛

ـ چیزی را نمی‌شود به خودش و غیر خودش تقسیم کرد (مظفر، 1388: 126).

4. تقسیم باید مبتنی بر ملاک واحد باشد (همان: 127). مثلاً تقسیم پرندگان به مرغان شب‌بین و روز‌بین و مرغان دریایی غلط است (خوانساری، 1376: 171).

5. تقسیم باید از اعم آغاز و به اخص منتهی شود (همان).

با توجه به این مبانی، چند اشکال در ساختار منطقی این کتاب وجود دارد. این اشکال‌ها ناظر به عنوان‌بندی‌های کتاب است که عیناً در جدول 1 که در صفحات قبل ارائه شد، درج شده است:

1. تعبیر «مقدمه» پس از «مقدمه چاپ دوم» که در جدول 1 ارائه شده است، درست نیست و بهتر است به «مقدمه چاپ اول» تغییر یابد؛ زیرا چند مقدمه دیگر در این کتاب وجود دارد و «مقدمه» اعم از دیگر مقدمه‌هاست و در نتیجه اقسام با هم تباین کلی نخواهد یافت.

2. در بخش اول، «شناخت فراگرد» در قالب قسیم برای «ارتباط چیست؟» و نیز قِسم برای مَقسم «نگاهی عمومی به ارتباطات» مطرح شده است؛ اما بررسی فراگرد، یک مبحث طفیلی و مفهومی و به جهت تحلیل عنوان «فراگرد» در تعریف‌های ارتباطات از جمله تعریف مؤلف است که در بسیاری از علوم مطرح می‌شود، نه یک قِسم برای مبحث «ارتباطات چیست؟».

3. در بخش سوم، فقط یک قسم به نام «پیام» دارد که با شماره 1 در فهرست کتاب مشخص شده است و شماره دومی وجود ندارد. (ر.ک.: جدول 1) و مشابه این اشکال در بخش پنجم هم وجود دارد.

4. دو مورد از موارد تداخل مَقسَم و قسم، این موارد است: مؤلف، نشانه را در معنای نمایه که همان نشانه طبیعی است به کار برده و این مسئله سبب سوء تفاهم زیادی برای خواننده می‌شود؛ برای مثال ایشان نوشته‌اند: «حرکت سر به معنی «بله» یک رمز قراردادی غیرکلامی و برای مثال ترس از طریق چشم و پلک یک نشانه غیرکلامی محسوب می‌شود» (ص 271). در اینجا نشانه غیرکلامی عنوانی عام است که شامل حرکت سر و پلک، هر دو می‌شود و مقسم است و بهتر است به جای نشانه برای حرکت چشم و پلک ناشی از ترس، تعبیر «نمایه» به کار برند که یکی از اقسام سه‌گانه نشانه (نماد، نمایه و شمایل)[1] است و مؤلف هم قبل از این عبارت در فصل قبل، نشانه را مَقسم قرار دادند و آن‌را بر همان سه قسم دانستند (ص 194). همین‌طور عنوانی به نام «کدها (رمزها) و نشانه‌ها در پیام» مطرح کرده‌اند (ص 192)؛ با اینکه کدها که همان رمزهاست، یکی از اقسام نشانه است و مؤلف محترم نیز یکی از اقسام نشانه را (نوع دوم که نشانه وضعی یا قراردادی باشد) کد دانستند (ص 194).

5. بخش چهارم را با عنوان «پیام‌های غیرکلامی» مطرح نموده و برای آن دو زیربخش در نظر گرفته‌اند: «ارتباطات غیرکلامی» و «تجربه ارتباط غیرکلامی در ایران»؛ در حالی که این زیربخش‌ها، قِسم برای پیام‌های غیرکلامی نیست بلکه مَقسم برای آن است؛ چون پیام، جزئی از فراگرد ارتباط است نه اینکه ارتباط جزء پیام باشد.

6. «فیلترها یا دروازه‌بانان پیام» در بخش پنجم، با فونتی که یک زیرعنوان یا قِسم برای مَقسم «پیشنهاد مدلی برای ارتباطات انسان با انسان» در قالب بخش اصلی قرار داده است، ارائه شده اما این مبحث یکی از زیرعنوان‌های ارتباط جمعی است نه بخش اصلی.

 

دیگر انتقادهای ساختاری

1. مؤلف در توضیح تعریف خود از ارتباط، آن را «فراگرد انتقال پیام از سوی فرستنده برای گیرنده، مشروط بر آنکه در گیرنده پیام مشابهت معنا با معنای مورد نظر فرستنده پیام ایجاد شود» دانسته‌اند و فقط بر تبیین بخش «مشابهت معنا» در این تعریف تمرکز دارند و آن را شرح داده‌اند، اما درباره مفهوم فراگرد در این قسمت توضیحی نداده‌اند؛ بلکه فراگرد را بعد از بحث ارتباط جمعی یعنی در آخر این بخش شرح داده‌اند. پیشنهاد می‌شود تبیین مفهوم فراگرد را درست بعد از آن تعریف خود جای دهند و اگر هم ضرورتی در این تأخیر می‌دانند، دست‌کم درست بعد از بیان تعریف ارتباط، تذکر دهند که مفهوم فراگرد در قالب عنصر مقوم این تعریف در آخر بخش تبیین خواهد شد.

2. عنوان بخش هفتم، عنوانی عام به این شرح است: «سیر تحول ارتباطات انسان با انسان» (ص 485)، اما همان‌طور که مراجعه به محتوای آن در جدول 1 روشن می‌کند، بیشتر محتوای این بخش تنها به موقعیت ایران در سه کهکشان اختصاص دارد، گرچه به طور ضمنی به اوضاع کلی ارتباطات در سطح جهانی هم در ضمن هر کهکشان اشاره‌ای دارند. پیشنهاد می‌شود عنوان بخش به «سیر تحول ارتباطات انسان با انسان در ایران و جهان» تغییر یابد و همچنین در ذیل این عنوان کلی، یک زیرعنوان ایجاد شود و به معرفی این سه کهکشان خصوصاً علت استفاده از تعبیر «کهکشان» بپردازند. همچنین مبحث تحول وسایل ارتباطی نیز قبل از کهکشان‌های ارتباطی در ایران که مصداقی برای آن تحولات است باید مطرح شود نه پس از آن.

نقد محتوایی

ضعف بنیه تحلیلی در فرایند تعریف ارتباط از سوی مؤلف

مؤلف محترم، سی صفحه (حدود یک بخش کامل کتاب) را به بحث مهم تعریف ارتباط اختصاص داده‌اند (ص 39ـ69). ایشان در نقد خود این تعاریف را دسته‌بندی کرده‌اند و در چند دسته جای داده‌اند، اما دسته‌بندی ایشان شامل کل تعاریفی که خود ارائه‌کرده‌اند نیست و تعاریفی که معتقدند ارتباط، انتقال معناست مانند تعریف برلو (ص 44) و تعریف لیندگرن (ص 45) را نقد نکرده‌اند.

همچنین ایشان تعریفی از ارتباط را از جانب خود ارائه می‌دهند (ص 57)، اما فرایند تحلیلی دست یافتن به این تعریف بسیار سریع و خلق‌الساعه است؛ زیرا مؤلف محترم باید نسبت تعریف خود به این تعاریف و دست‌کم دسته‌های اصلی آن‌ها را بیان و نقاط افتراق و تشابه خود با آنان و میزان وام‌داری تعریف خود به آن تعاریف را مشخص کنند که البته این نقیصه هم محصول نقد نشدن کامل تعاریف به وسیله ایشان است که پیش‌تر به آن اشاره شد و اثر آن در این بخش آشکار می‌شود.

 

نارسایی برخی مبانی روش‌شناختی آزمایش‌های کمّی در کتاب ارتباط‌شناسی

در کتاب ارتباط‌شناسی از تحقیقات میدانی متعدد و بسیار گسترده‌ای استفاده شده است که مؤلف آن‌ها را آزمایش‌ نامیده است. این تحقیقات دارای چندین اشکال اساسی روش‌شناختی است: اولین و مهم‌ترین سؤال در این تحقیقات این است که آیا این تحقیقات از سنخ آزمایش است؟ تحقیق آزمایشی باید کنترل درونی داشته باشد یعنی تأثیر متغیرهای مزاحم حذف شود (دلاور، 1392 الف: 319 و 330). اصلی‌ترین ویژگی تحقیق آزمایشی، کنترل متغیرهای مزاحم است (حافظ‌نیا، 1386: 76)؛ همچنین در تحقیق آزمایشی، متغیر مستقل دستکاری می‌شود تا میزان تغییر متغیر وابسته تعیین شود (دلاور، 1392 الف: 319 و 330)؛ اما این خصوصیات در تحقیقات مؤلف که آنها را آزمایشی نام نهاده، وجود ندارد. نوعی طرح شبه‌آزمایشی وجود دارد که به چند صورت انجام می‌شود و ضعیف‌ترین نوع آن طرح پس‌آزمون با یک گروه است که مثلاً اثر فیلم خشن (متغیر مستقل) بر پرخاشگری نوجوانان (متغیر وابسته) را با انتخاب گروهی از نوجوانان (آزمودنی) و نشان دادن فیلم به آنان و سپس آزمون پرخاشگری آنان انجام دهیم (دلاور، 1392 الف: 331ـ332) گویا مؤلف تحقیق خود را از سنخ این روش انگاشته است؛ اما اولاً این روش در کنترل متغیرهای مزاحم ناتوان است و لذا به سختی آزمون استنباطی می‌دهند (همان)؛ ثانیاً این روش به قراردادن آزمودنی در معرض متغیر و بررسی آثار آن بر روی وی نیاز دارد. نه اینکه مثلاً تصویری به افرادی نشان دهیم و برداشت آنان از آن را تحلیل کنیم که مؤلف انجام داده‌اند. این روش مؤلف در کلیه تحقیقاتی که نامش را آزمایش گذاشتند، به هیچ‌وجه آزمایش نیست و صرفاً پیمایش است که به تصریح مؤلف با پرسشگری از افراد (نک.: ص 97، 129، 130، 158 و 159) جمع‌آوری شده است.

             این تحقیقات (که اطلاعات مربوط به آن‌ها طبق کتاب ارتباط‌شناسی، به شکل خلاصه در جدول 4 ارائه شده است) اشکالات روش‌شناختی متعدد دیگری دارد که در قالب پیمایش نیز خدشه‌دار است. این اشکالات در ادامه پس از جدول ارائه شده است.

 

جدول 4  مشخصات آزمایش‌های کمّی ارائه شده در کتاب ارتباط‌شناسی و تصحیح آن‌ها

ردیف

نام آزمایش

بیان زمان انجام آزمایش

بیان روش نمونه‌گیری

بیان حجم نمونه

استدلال بر حجم نمونه

بیان مشخصات کلی افراد مورد آزمایش

تعیین نوع آزمون

تعیین میزان اطمینان

جنسیت

سن

تحصیلات

شغل

مکان

1

آزمایش نشانه‌ها در ایران

×

×

ü

×

ü

ü

ü

×

×

ü

ü

2

آزمایش جان‌پنداری در ایران

ü

×

ü

×

×

×

ــ

ــ

×

ü

ü

3

آزمایش معناهای دلالت کننده در ایران

ü

×

ü

×

×

×

×

ü

ü

ü

ü

4

آزمون میزان تجلی معنا

ü

×

ü

×

ü

ü

ü

ü

ü

×

×

5

آزمایش اول در مبحث ارتباط غیرکلامی

ü

×

ü

×

ü

ü

ü

ــ

ü

ü

ü

6

آزمایش دوم در مبحث ارتباط غیرکلامی

ü

×

ü

×

ü

ü

ü

ü

ü

ü

ü

 

در مواردی که علامت «ــ » به کار رفته است، گزینه دارای موقعیت انتخاب نیست؛ برای مثال، آزمایش دوم درباره کودکان است و شغل کودکان معنا ندارد و تحصیلات آن‌ها هم معلوم است.

همان‌طور که در جدول دیده می‌شود، بخش‌های قابل توجهی از مبانی روشی در این آزمایش‌ها نامشخص است. چند اشکال‌ روش‌شناختی بر این تحقیقات به شرح زیر است:

1. در آزمایش جان پنداری در ایران، مکان را تهران و چند شهر معرفی کرده‌اند (ص 129)؛ اما نام و گستره آن چند شهر را مشخص نکردند. فقدان استدلال بر انتخاب تهران و این چند شهر هم اشکالی دیگر بر این آزمایش است که در بند بعد توضیح داده خواهد شد.

2. فقدان استدلال بر انتخاب نمونه‌ها: در آزمون میزان تجلی معنا نوشته‌اند این آزمون بر روی تعدادی از روستاییان در روستاهایی از توابع همدان، بروجرد، مشهد، تبریز و ارومیه انجام شده است (ص 236) که گرچه مکان آزمون را مشخص کرده‌اند، ننوشته‌اند انتخاب این مکان‌های خاص برای نمونه به چه علت بوده است. آیا در قالب نمونه‌ای تصادفی از یک جامعه بزرگ‌تر و در یک فرایند تصادفی انتخاب شده یا تنها در دسترس بوده و یا دلیل دیگری داشته است؟

همچنین آزمایش دوم درباره ارتباطات غیرکلامی در ایران (ص 285ـ312)، بر روی 149 نفر از دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه، دانشکده صدا و سیما و یکی از دبیرستان‌های دخترانه تهران انجام شده است (ص 288)، اما مشخص نکرده‌اند چرا دبیرستان دخترانه و نه پسرانه؟ و چرا یک دبیرستان؟ همچنین در همین آزمایش دوم که درباره ارتباطات غیرکلامی در ایران است، آزمون را بر روی 78 زن و 71 مرد (ص 301) انجام داده‌اند که برای اولین بار تعداد زن و مرد را جدا مشخص کرده‌اند و تفاوت مردان و زنان را بررسی و با اطمینان 9/99 درصد اثبات کردند جنسیت نقشی ندارد (ص 304)؛ اما در بقیه آزمایش‌ها جنسیت را بررسی نکردند.

همچنین در آزمایش نشانه‌ها در ایران، نوشته‌اند 75 نفر از افراد این نمونه، شهری و 97 نفر روستایی بودند؛ اما شهر را مشخص نکردند و در مورد روستا نوشته‌اند از دو روستای کردان و پل‌کردان بین کرج و قزوین بوده‌ است (ص 97)؛ اما ننوشتند چرا این دو روستا انتخاب شده‌اند. و همین‌طور در سایر موارد چرا از شهری و روستایی هر دو استفاده نکرده‌اند؟ اصولاً تنوع فرهنگ‌ها و اقوام ایرانی هیچ جایگاهی در این آزمایش‌ها ندارد؛ در حالی که یقیناً تنوع فرهنگی در درک نشانه‌ها و معانی اثر دارد. مؤلف خود در آزمایشی که در ایران درباره اسلاید فرد در حال دعا انجام دادند، دریافتند که 5/37 درصد پاسخ دهندگان (بیشترین گروه) به هنگام دیدن اسلاید 10 (فقط چهره این فرد) و شاید با دقت بر زاویه سر او، پاسخ «حالتی دعاگونه حاکی از درخواست و استمداد» را انتخاب کردند (ص 301)؛ اما خود می‌نویسند در هیچ یک از منابع غربی چیزی درباره دریافت پیام حالت دعاگونه از این تصویر ندیده‌ام (ص 304). پس نقش فرهنگ‌ها مهم است و اینجا سؤال این است که آیا در این آزمایش‌ها اقوام مختلف ایرانی را انتخاب کرده‌اند؟

سؤالاتی دیگر نیز ذهن خواننده کتاب را به خود مشغول می‌کند که: آیا سواد بصری و اطلاعاتی افراد که ناشی از سطح تحصیلات، شهری یا روستایی بودن، سطح فرهنگی و غیره است، در این آزمایش‌ها منظور شده است؟ آیا این پراکنش جغرافیایی نمونه کافی است؟ آیا این پراکنش سنی نمونه کافی است؟ آیا این پراکنش جنسیتی نمونه کافی است؟ آیا این پراکنش تحصیلاتی نمونه کافی است؟ آیا این پراکنش شغلی نمونه کافی است؟ و چرا؟ این‌ها سؤالاتی است که پاسخی برای آن‌ها ذکر نشده است و حال آنکه از ویژگی‌های اصلی روش آزمایشی، کنترل متغیرهای مزاحم است (دلاور، 1392ب: 319).

3. عدم تعیین جامعه و روش نمونه‌گیری: همان‌طور که در جدول 4 نشان داده شده است، جامعه آماری و نوع روش نمونه‌‌گیری در هیچ‌کدام از آزمایش‌ها معلوم نیست. مؤلف گاهی تعبیر «نمونه» را برای افراد آزمایش خود به کار برده‌اند (ص 97 و 304) و در گزارش آزمایش نشانه‌ها در ایران نیز تصریح دارند که این آزمایش قابل تعمیم به جامعه بزرگ‌تر است (ص 112) و در بقیه موارد هم مشخص است که ایشان نمونه‌گیری کرده‌اند و اصلاً مبنای آمار استنباطی، نمونه‌گیری درست و فاقد اریب است که امکان برآورد صحیح از مشخصات جامعه را فراهم می‌کند (دلاور، 1392الف: 282) و نکته اینجاست که نمونه عبارت است از زیرجامعه‌ای که از کل جامعه انتخاب می‌شود و معرف آن است (همان: 27)، اما جامعه در این تحقیق هرگز معرفی نشده است.

همچنین از ویژگی‌های مهم در روش آزمایشی، انتخاب تصادفی است (دلاور، 1392 الف: 319) که متغیرهای مزاحم را نیز به شکل قدرتمندی کنترل می‌کند (ویمر و دومینیک، 1384: 378) و سؤال اینجاست که هیچ اطلاعی از میزان تصادفی بودن نمونه‌های ایشان در دسترس نیست؛ بلکه شواهد نشان می‌دهد که دست‌کم در دو آزمایش از نمونه‌های در دسترس (یعنی‌ دانشجویان کلاس خود) استفاده کرده‌اند (ص 152 و 265) که غیراحتمالی است. البته استفاده از نمونه‌های غیراحتمالی نه فقط رایج است، بلکه در موارد عدم امکان انتخاب تصادفی به عللی چون پراکندگی فراوان جمعیت یا فقدان چهارچوب نمونه‌گیری، روشی تعیین‌کننده است (واس، 1389: 84)؛ اما اولاً به نظر نمی‌رسد این محدودیت‌ها در تحقیق ایشان وجود داشته باشد. ثانیاً بر فرض وجود، اعلام نکرده‌اند و اصلاً هیچ توضیحی ندارد که روش ایشان تصادفی است یا غیرتصادفی و چرا غیرتصادفی.

4. در هیچ‌کدام از آزمایش‌ها استدلالی بر حجم نمونه خود ارائه نکرده‌اند؛ آیا واقعاً حجم برای تحقیق ایشان مهم نبوده است؟ قطعاً چنین نیست؛ زیرا هسته اصلی منطق نمونه‌گیری همان تعیین یا تخمین حجم نمونه است و حجم نمونه اثر مستقیم در سطح معناداری آزمون (که مؤلف در آزمون‌ها همواره میزان آن را مشخص کرده‌اند)؛ درجه اطمینان در تعمیم دارد (رفیع‌پور، 1387: 371؛ واس، 1389: 78)؛ مؤلف نیز در یکی از آزمایش‌های خود از نتیجه آزمایش استفاده می‌کنند (فارغ از میزان صحت این استفاده) که حجم نمونه ایشان کافی بوده است (ص 304)؛ پس حجم نمونه قطعاً در نظر ایشان هم مهم بوده است.

5. اعتبار درونی آزمایش‌ها را معمولاً از طریق تکرار ارزیابی می‌کنند. اعتبار بیرونی طرح‌های آزمایشی نیز یک ارزیابی ضروری برای قابلیت تعمیم نتایج آن‌هاست (دلاور، 1392ب: 327). تکرار کردن آزمایش از راه‌هایی است که پایایی آن را نیز تأمین می‌کند (ویمر و دومینیک، 1384: 107) اما این آزمایش‌ها در این کتاب تکرار نشده است.

مقیاس‌های تدوین شده از سوی محقق نیز باید مورد آزمون پایایی و روایی قرار گیرد وگرنه نتایجی ضعیف به بار خواهد آمد (همان: 104)؛ خصوصاً ابزارهای محقق‌‌ساخته که ارزیابی روایی و پایایی در آن‌ها بسیار مهم است (حافظ‌نیا، 1386: 155). البته مؤلف گرچه در آزمایش اول بحثی از روایی مطرح کرده‌اند (ص 100)، آن روایی به واحد سنجش مربوط است نه سنجه که مقیاس است.

 

تأملی در نظریه مؤلف در تبیین «جایگاه معنا» در کتاب ارتباط‌شناسی

مؤلف محترم طی تحقیقات دامنه‌داری در متون روان‌شناختی به بررسی رویکرد فیزیولوژیک در حافظه و اعصاب پرداخته‌اند که مشخص کنند معنا دقیقاً در کجاست؟ ایشان به این نتیجه رسیده‌اند که «معنا احتمالاً در حوزه‌ای از مغز با نام هیپوکامپوس است نه در پیام. معنا احتمالاً چیزی است عینی به صورت ترکیبات پروتئینی در مغز» (ص 187). ایشان دیوید برلو را نیز در این مسئله موافق خود می‌داند (ص 178).

این‌جانب در مقاله‌ای مستقل، این رویکرد معناشناختی مؤلف را از منظر حکمت متعالیه نقد کرده‌ام و به این نتیجه رسیده‌ام که از منظر حکمت متعالیه نیز معنا در درون انسان است، اما نه در مغز و حافظه او؛ بلکه معنا در بخش مجرد و غیرمادی وجود انسان است (ر.ک.: همدانی، «نقد سازة معناشناختی مدل ارتباطی معنا»، فصلنامه حکمت صدرایی).

تحلیل انتقادی از فقدان تبیین «ارتباط با جهان غیرمادی» و «ارتباط درون‌فردی» در مدل منبع معنا

ارتباط انسان با خود (intra-personal communication) یک مقوله اساسی است که بسیار مورد توجه مطالعات علوم ارتباطی است (استین‌برگ، 2007: 139ـ155؛ کیت، 1994: 3ـ33)؛ هرچند باید پذیرفت این حوزه کمبودهای بسیاری دارد و حتی بزرگان علم ارتباطات چون لیتل‌جون و فاس در کتاب ارتباطات انسانی به حوزه‌های ارتباط گروهی، سازمانی و غیره پرداخته‌اند، این مقوله را طرح نکرده‌اند (لیتل‌جان و فاس، 2008). در هر حال ارتباط با خود، بنیاد ارتباط‌های دیگر است؛ زیرا برای هر ارتباطی با غیر، انسان اول با خود دارای نوعی ارتباط است (فرهنگی، 1374: 12). همان‌طور که مؤلف نیز به این اهمیت واقف بوده است و طبق نقل ایشان، شرام نیز معتقد است مدل او همه گونه ارتباط از ارتباط با خود، ارتباط میان‌فردی، ارتباط گروهی و ارتباط جمعی را شامل است (ص 383). در مدل ارتباطی برن لوند نیز ارتباط درون فردی بیان شده است (ص 437 تا 440)؛ اما مؤلف در نموداری که از مدل ارتباطات انسانی ترسیم فرموده‌اند، نامی از ارتباط انسان با خود نبرده‌اند؛ زیرا اقسام اصلی ارتباط انسانی در الگوی ایشان عبارت است از ارتباطات میان‌ْفردی، گروهی و جمعی (ص 371) که در نمودار 2 ترسیم شده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نمودار 2  مدل ارتباطات انسانی (محسنیان‌راد، 1393: 371)

برخی استادان علم ارتباطات از عدم توجه به ارتباط درون‌فردی شِکوه کرده‌اند و معتقدند کسانی که با دانش ارتباطات آشنایی ندارند، به این مقوله توجه چندانی نیز نخواهند داشت (فرهنگی، 1374: 12). البته مؤلف ارتباط‌شناسی نه فقط ناآشنا با ارتباطات نیست، بلکه استاد این رشته است و به ارتباط درون‌فردی که یکی از مقولات ارتباطی است، توجه نیز دارد (ص 369)؛ اما در الگوی فوق این ارتباط را جای نداده است. همان‌طور که در مدل منبع معنا نیز تبیین کاملی از مدل خود در ارتباطات میان‌فردی، گروهی و جمعی ارائه کرده، اما به تبیین این مدل در ارتباطات درون‌فردی (ارتباط با خود) نپرداخته‌ است.

همچنین در الگوی انواع ارتباط که در نمودار 2 ارائه کردند، خبری از ارتباط انسان با خدا، عالم معنا، فرشتگان مجرد، شیطان و غیره نیست. با اینکه مؤلف به ارتباطات انسان و حیوان و بلکه ارتباط با ماشین هم اهمیت داده (که مباحثی مفید و لازم هم هست) و شکل 1 را نمودی از ارتباط انسان و حیوان ارائه کرده‌اند و در اطراف آن بیاناتی دارند که چگونه این فرد با اشتیاق با این حیوان ارتباط برقرار کرده و یا فردی با علاقه با یک رایانه ارتباط برقرار کرده است و نیز در مقدمه چاپ ششم از ارتباط انسان با سگ به تمجیدی خاص یاد کرده‌اند. جالب است آقای پرفسور مولانا در مقدمه کوتاه خود بر این کتاب، ارتباط را دارای ریشه‌های عمیق در معنویات و نوشته‌های الهی و قرآن کریم می‌داند و از ارتباط فرد با خدا و پیغمبران در کنار انواع دیگر ارتباط سخن گفته است (ص 16) و شاید این سخنان، نهیبی بر فقدان این مضامین در این تألیف است.

 

به‌روزرسانی در نام‌ها و اصطلاحات و مباحث در کتاب ارتباط‌شناسی

مؤلف محترم وقتی نام برخی دانشکده‌های همکار را در تحقیق خود می‌برند، یادآور می‌‌شوند که نام برخی دانشکده‌ها تغییر کرده است و به ناچار از نام سابق استفاده می‌کنم (ص 152)؛ اما برخی اصطلاحات و تعابیر و حتی مباحث دیگر نیز در این کتاب وجود دارد که برای مخاطب کنونی آن ناآشناست:

1. در مقدمه چاپ چهارم کتاب نوشته‌اند: «... از علامت (ـ; استفاده کردم که میان کاربران اینترنت به مفهوم چشمک زدن است.» (صفحه آخر مقدمه چاپ چهارم). این علامت در اصل، علامتی است که در فضای اینترنتی کنونی به جهت رشد امکانات

نرم‌افزاری وب و بالا رفتن امکانات گرافیکی، همان صورتک چشمک زن () است و

مخاطب کنونی کتاب با آن علامت آشنایی ندارد و بسا آن را ناشی از فقدان فونت‌های سیمبلیک در جابه‌جایی فایل بینگارد و تصور کند صورتک گرافیکی، به علت فقدان فونت به هنگام چاپ چنین شده است.

2. در موردی نوشته‌اند: «فروشگاه‌های شهر و روستا، تعاونی فرهنگیان، سپه و قدس فروشگاه‌های دولتی هستند» (ص 67)؛ اما فروشگاه‌های زنجیره‌ای قدس در اواخر دهه هفتاد برای همیشه تعطیل شد و مخاطب معاصر، فروشگاه قدس را نمی‌شناسد.

3. در موردی از فقدان فرهنگستان زبان جهت واژه‌سازی برای اصطلاحات علمی شکوه دارند (ص 70) که این کار در زمان ما در حال انجام است.

4. در بحث «تحول وسایل ارتباطی» در بخش هفتم، از ویدئو، ماشین تحریر، تایپ و غیره در قالب وسایل تازه ارتباطی سخن گفته‌اند (ص 509ـ511) که اکنون این وسایل باید در موزه‌ها یافت شود و بهتر است ابزارهای جدید ارتباطی چون ماهواره، اینترنت و تلفن همراه معرفی شود.

 

هفت انتقاد محتوایی دیگر بر کتاب ارتباط‌شناسی

بخش پایانی این مقاله به انتقادهای محتوایی پراکنده درباره این کتاب اختصاص دارد:

1. مؤلف محترم در بیان مدل ارسطو و شرح معنای آن، نیازمند شرح معنای «ریطوریقا» بوده و جهت تفسیر آن به فرهنگ آرین‌پور مراجعه کرده‌اند که آن را به علم بدیع، علم معانی و بیان، فصاحت و بلاغت، لفاظی، خطابیت و غیره ترجمه کرده است. البته نه آرین‌پور و نه مؤلف، هیچ‌کدام از این معانی را برای این واژه خاص ارسطویی انتخاب نکرده‌اند (ص 376)؛ اما بهتر بود مؤلف به کتب منطقی مراجعه کنند که منبع اصلی شرح این اصطلاح علمی است و آن را یکی از صناعات خمس[2] به طور مفصل بررسی کرده است؛ خصوصاً اینکه ایشان از چاپ لاتین این کتاب در سال 1877 هم اطلاع داشته‌اند (ص 375).

در هر صورت، ریطوریقا در منطق ارسطویی عبارت است از فن علمیِ اقناع عموم مخاطبان به اندازه ممکن (طوسی، 1361: 529؛ حلی، 1371: 276). مؤلف محترم به علت عدم تبیین دقیق معنای ریطوریقا، از جمله ارسطو درباره ریطوریقا که گفته است «این علم نیست و فاقد اصول منظمی است» نتیجه گرفتند که ارسطو ارتباطات را علم نمی‌دانسته است (ص 375 و 376). در حالی که مقصود از عبارت ارسطو همان است که خواجه نصیر گفته است که: خطابه، هم به دانستن قواعد نیاز دارد و هم به تمرین و ممارست عملی (طوسی، 1361: 529). متن کاملی از ترجمه قدیمی کتاب ریطوریقای ارسطو نیز منتشر شده و در آن ترجمه نیز ریطوریقا به همین شکل معنا شده است (ارسطو، 1971: 9).

             2. تعبیر «عقاید انحرافی» در نظریه مارپیچ سکوت (ص 460) که در نمودار 3 ارائه شده است، دارای بار معنایی انحرافی! است و پیشنهاد می‌شود به جای این تعبیر از «اقلیت» استفاده کنند که دیگر مترجمان و مؤلفان نظریه‌‌های ارتباطات (سورین و تانکارد،
1386: 397؛ مهدی‌زاده، 1392: 66) به کار برده‌اند. برخی هم از تعبیر «عقاید خلاف اکثریت» و یا «عقاید غیرشایع» استفاده کرده‌اند (لیتل جان، 1384: 749ـ750).

 

 

 
   

 

 

 

 

 

 

 

 

تعداد افرادی که به طور باز، عقاید انحرافی خود را بیان نمی‌‌کنند

و یا تغییر از انحراف به عقاید مسلط دارند.

 

نمودار 3  مدل مارپیچ سکوت با ترجمه مؤلف (محسنیان‌راد، 1393: 460)

 

3. مؤلف در اول کتاب تعریفی از ارتباط ارائه کرده‌اند که در بازتعریف آن برای ارتباط جمعی معتقدند اگر در همان تعریف ارتباط به جای گیرنده، تعبیر گیرندگان به کار بریم، تعریف ارتباط جمعی درست خواهد بود (ص 66). طبق این بیان، مقصود از گیرنده در تعریف ارتباط، فرد واحد است و در این صورت، سؤال این است که این تعریف چگونه در قالب تعریف ارتباط که یک امر مطلق است، قرار گرفته است؟ مؤلف خود هم معتقد است تعریفی که ارائه کرده‌ یک تعریف از مطلق ارتباط است نه ارتباط میان‌فردی؛ زیرا ایشان نوشته‌اند با یافتن این تعریف جامع از ارتباط، تعریف ارتباط میان‌فردی و گروهی و جمعی آسان است (ص 62)؛ همچنین این اشکال هم وارد است که اگر آن تعریف اول کتاب یک تعریف مطلق نیست، چرا در ارتباط گروهی و ارتباط میان­فردی تعریف ارتباط را بازتعریف نکرده‌اند؟ به نظر می‌رسد مؤلف نباید این تعریف را تغییر دهد و پیشنهاد این است که آن تعریف، تعریفی از مطلق ارتباط است و گیرنده و فرستنده در آن اسم جنس است و شامل مصادیق متعدد هم می‌شود؛ مانند انسان که زن و مرد و واحد و متعدد را شامل است؛ بنابراین، تعریف ارتباط جمعی هم همان است؛ با این تفاوت که در ارتباط جمعی، مصداق گیرنده، انبوه است و این غیر از این است که تعریف (که از سنخ مفهوم است) را تغییر دهیم.

4. مؤلف در بخش ششم، مدل‌های متعددی را از فراگرد ارتباط ارائه کرده‌اند، اما در اغلب موارد این مدل‌ها را نقد نکرده‌اند. سورین و تانکارد (1386: 66ـ67) چند الگو و محور برای ارزیابی عام یک مدل ارائه داده‌اند. پیشنهاد می‌شود مؤلف نیز بر اساس یک سیر تکاملی، مدل‌های ارائه شده در کتاب خود را در یک صفحه نقد کنند؛ یعنی اول آنکه معلوم کنند هر کدام چه عنصری را در مدل قبلی اصلاح کرده‌اند و چه ضعفی دارند و در مرحله دوم، در تناظر با مدل منبع معنا آن را ارزیابی کنند که ارزش کار مؤلف هم بهتر معلوم شود.

5. مؤلف، مدل لاسول را «مدل‌گونه» نامیدند (ص 376)، اما نگفته‌اند چرا «مدل‌گونه» است نه مدل. همچنین هم مدل ارسطو را «پیش‌مدل» نامیدند (ص 475) اما چرایی آن و فرق «مدل‌گونه» و «پیش‌مدل» با تعبیر «مدل» را توضیح نداده‌اند.

6. مدل‌ها گونه‌های مختلف دارند. مک کوایل و وین دال مدل‌ها را به ساختاری (structural) و کارکردی (functional) تقسیم می‌کنند (شومیکر، تانکارد و لاسورسا، 1390 :140). استاد توسلی مدل‌ها را به مادی و صوری تقسیم و مدل‌های مادی را در دو دسته مکانیک و ارگانیک طبقه‌بندی می‌کند و کامل‌ترین شکل از مدل صوری را مدل ریاضی می‌داند (توسلی، 1388: 12ـ13). بهتر است مؤلف در مقدمه‌ای که در شرح معنای مدل نوشته‌اند (ص 315ـ317)، این مسئله را هم توضیح دهند و نوع مدل خود را از بین این اقسام مشخص کنند.

7. سخن آخر، نقدی بر سخن آغازین مؤلف محترم است که گرچه به ‌ظاهر ارتباط دقیق با متن کتاب ندارد، اما اگر دقیق شویم، ارتباط وثیق آن روشن خواهد شد. ایشان در مقدمه چاپ اول سخنی دارند که: «حالا وقتی در این سوی ارتباط می‌خواهم از خودم با شما حرف بزنم، نمی‌دانم چرا هیچ دلیلی نمی‌بینم که خودم را نگارنده، راقم این سطور، مؤلف، حقیر، این‌جانب و غیره بنامم. می‌خواهم در این کتاب، به جای این اصطلاحات از واژه «من» استفاده کنم؛ زیرا همیشه با این سؤال مواجه بودم که چرا یک نویسنده غربی باید بتواند به راحتی در کتابش بنویسد «I think»، یا «I believe» و به راحتی از ضمیر «من» استفاده کند، اما ما ایرانی‌ها بنویسیم، به نظر این حقیر، یا نگارنده معتقد است، یا نظر مؤلف بر آن است و غیره؛ پس استفاده از ضمیر «من» فقط به همین معناست. نه در آن خودستایی است و نه منم گفتن» (ص 10). آری، خودستایی از مؤلف بزرگوار دور است؛ اما این رویکرد ایشان در نکوهش فرهنگ ایرانیان و ستایش رویه غربیان در این زمینه درست نیست؛ نه چون آنان غربی هستند و نباید ستایش شوند و ما ایرانی هستیم و نباید نکوهش شویم؛ بلکه به این دلیل که به احتمال زیاد، ره‌یافت غربیان ناشی از اصرار فرهنگ آنان بر موجودیت مادی بشر منهای عوالم ماورای مادی است، اما در فرهنگ اسلامی، استفاده از «من» ناستوده است و پژوهشگران و استادان ایرانی هم دانسته یا نادانسته از این فرهنگ متأثر هستند. ناستوده بودن استفاده از «من» (گرچه مقصود، من من گفتن نباشد)، نه یک تعبیر بی‌مبنا و مزاحم ارتباط بلکه یک الگوی ارتباطی مستند به نگرشی فوق‌العاده متعالی در انسان‌شناسی اسلامی است که از عمیق‌ترین ارتباط درون‌فردی انسان مسلمان در قالب اصل همه ارتباط‌های اجتماعی او ناشی است. در تبیین این مبنا، اجمالاً به روایتی از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) اشاره می‌کنم که: جابر می‌گوید روزی در خانه پیامبر خدا را زدم. پرسیدند کیستی؟ عرض کردم: منم. آن حضرت با حالتی که گویا این تعبیر را خوش نداشتند، فرمودند: من! من! (بخاری، 1422: 55؛ نسائی، 1421: 131).[3] چند بیت بسیار ژرف از عارف بزرگوار شبستری را نیز که شرح این روایت است، زینت پایانی این مقاله قرار می‌دهم و مؤلف دانشمند را، که خود اهل شعر و ادب هم هستند و بارها در کتاب حاضر به متون ادبی از کهن و نو استشهاد کرده‌‌اند، به این دیوان و شرح «راز دل» بر آن که از علامه طباطبایی (رحمه‌الله) اقتباس شده است، ارجاع می‌دهم:

دگر کردی سؤال از من که: من چیست

 

مرا از من خبر کن تا که من کیست

چو هست مطلق آید در اشارت
ج

 

به لفظ «من» کنند از وی عبارت

حقیقت کز تعین شد معین

 

تو او را در عبارت گفته‌ای «من»
ج

من و تو عارض ذات وجودیم

 

مشبک‌های مشکات وجودیم

همه یک نور دان اشباح و ارواح

 

گه از آیینه پیدا گه ز مصباح

تو گویی لفظ «من» در هر عبارت

 

به سوی روح می‌باشد اشارت؟!

«منِ» تو برتر از جان و تن آمد

 

که این هر دو ز اجزاء «من» آمد

(شبستری، 1382: 55ـ56)

 

نتیجه‌گیری

کتاب ارتباط‌شناسی تألیف جناب آقای دکتر محسنیان‌راد، مشتمل بر برخی تحلیل‌های نو و تحقیق‌های کاربردی است؛ اما همان‌طور که در این مقاله روشن شد، برخی نقایص صوری، ساختاری و محتوایی در آن وجود دارد که لازم است نوعی بازنگری اساسی در متن این کتاب در این زمینه صورت گیرد. محورهای این بازنگری عبارت است از:

1. بازنگری صوری. در این بازنگری ویرایش ادبی، املایی و رسم‌الخط کتاب و تدوین برخی فهرست‌های نو چون فهرست جداول، نمودارها و تصاویر لازم است.

2. بازنگری ساختاری. در این بازنگری لازم است چیدمان بخش‌ها در ارتباط با محتوا و نیز چیدمان برخی موضوعات و همچنین برخی عناوین اصلاح شود.

3. بازنگری محتوایی. در این بازنگری لازم است مبانی روشی آزمایش‌های انجام شده تکمیل شود. به نظر می‌رسد برخی از این مبانی در اختیار مؤلف است و تنها درج اطلاعات لازم در این زمینه کافی خواهد بود؛ اما برخی مبانی نیاز به تأمل بیشتر دارد. همچنین اطلاق آزمایش بر این تحقیقات نیز درست به نظر نمی‌رسد و این تحقیقات پیمایشی است. بازبینی در تعریف ارتباط، اصلاح سازة معناشناختی (که در نوشتار دیگر توصیه شده است) و نیز برخی به‌روزرسانی‌ها و همچنین توسعه دادن دسته‌بندی ارتباطات و تعمیم آن به انواع ارتباط با موجودات غیرمادی و نیز ارتباط درون‌فردی و همچنین تبیین ارتباط با خود در مدل ارتباطی منبع معنا و بالاخره دسته‌بندی منطقی نظریات ارتباطی ارائه شده و  نقد و بررسی آن‌ها از مهم‌ترین انتقادات و نیز پیشنهادهای اصلاحی این تحقیق در نقد محتوایی کتاب است.



[1].  طبقه‌بندی‌های متفاوتی برای نشانه ارائه شده است، از جمله سوسور نشانه‌ها را به دو قسم تقسیم می‌کند: دال و مدلول (محمدپور، 1392: 117). سوزان لانگر معتقد است که 59049 نوع نشانه وجود دارد که آن‌ها را سرانجام در یک طبقه‌بندی کلی‌تر به شصت و شش نوع کاهش می‌دهد (سجودی، 1387: 30). پیرس «نشانه‌ها» را به سه دسته‌ معروف شمایل(icon) ، نمایه(index)  و نماد(symbol)  تقسیم کرده است (آلستون، 1386: 137ـ138؛ سجودی، 1387: 31). مؤلف از تقسیم پیرس تبعیت کرده است (ص 194).

[2].  برهان یا انولوطیقا، طوبیقا یا جدل، سوفسطیقا یا مغالطه، ریطوریقا یا فن خطابه، بوطیقا یا فن شعر.

[3].  عن محَمَّدُ بْنُ الْمُنْکَدِرِ قَالَ: سَمِعْتُ جَابِرًا، یُحَدِّثُ أَنَّهُ ذَهَبَ إِلَى رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آله و سَلَّمَ فِی دَیْنِ أَبِیهِ، فَدَفَعْتُ الْبَابَ فَقَالَ: «مَنْ هَذَا؟» قُلْتُ: أَنَا، فَقَالَ: أَنَا أَنَا «کَأَنَّهُ کَرِهَ ذَلِکَ».

آرامبراستر، بی. بی. و تی . اچ . آندرسون (1372). «تحلیل کتاب درسی»، ترجمه: هاشم فردانش، تعلیم و تربیت، شماره 33، 79ـ92.
آرمند، محمد (1384). «ملاحظاتی در نگارش متون درسی»، سخن سمت، بهار 1384، شماره 14، 45ـ55.
آلستون، ویلیام پی (1386). فلسفه زبان، ترجمه احمد ایرانمنش و احمدرضا جلیلی، چاپ اول، تهران: دفتر نشر سهروردی.
احمدی گیوی، حسن، اسماعیل حاکمی، یدالله شکری و سید محمود طباطبایی (1387). اردکانیف زبان و نگارش فارسی، چاپ بیست و هفتم، تهران: سمت.
توسلی، غلامعباس (1388). نظریه‌های جامعه‌شناسی، تهران: سمت، چاپ پانزدهم.
حافظ‌نیا، محمدرضا (1386). مقدمه‌ای بر روش تحقیق در علوم انسانی، تهران: سمت.
خوانساری، محمد (1376). منطق صوری، چاپ بیستم، تهران: آگاه.
دلاور، علی (1392 الف). احتمالات و آمار کاربردی در روان‌شناسی و علوم تربیتی، چاپ دوازدهم، تهران: رشد.
دلاور، علی (1392 ب). مبانی نظری و عملی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی، چاپ دوازدهم، تهران: رشد.
ذوالفقاری، حسن (1392). راهنمای ویراستاری و درست‌نویسی، چاپ سوم، تهران: علم.
رضی، احمد (1387). «شاخص‌های ارزیابی و نقد کتاب‌های درسی دانشگاهی»، کتاب درسی دانشگاهی (مجموعه مقالات همایش بین‌المللی کتاب درسی دانشگاهی) جلد اول، تهران: سمت.
رفیع‌پور، فرامرز (1387). کند وکاوها و پنداشته‌ها، چاپ هفدهم، تهران: شرکت سهامی انتشار.
سجودی، فرزان (1387). نشانه‌شناسی کاربردی، چاپ اول، تهران: علم.
سورین، ورنر و جیمز تانکارد (1386). نظریه‌های ارتباطات، ترجمه دکتر علیرضا دهقان، چاپ سوم، تهران: دانشگاه تهران.
شبستری، محمود (1382). گلشن راز، چاپ اول، تهران.
شعار، جعفر (1392). فرهنگ املایی و دستور خط فارسی (بر پایه مصوبات فرهنگستان زبان و ادب فارسی)، چاپ اول، تهران: سخن.
شومیکر، پاملاجی، ویلیام تانکارد و دومینیک ال لاسورسا (1390). ترجمه محمد عبداللهی، چاپ دوم، تهران: جامعه‌شناسان.
شیخ‌زاده، مصطفی (1387). «ساختار کتاب درسی دانشگاهی بر اساس دیدگاه سازنده‌گرایی»، کتاب درسی دانشگاهی (مجموعه مقالات همایش بین‌المللی کتاب درسی دانشگاهی)، جلد 1، چاپ دوم، تهران: سمت.
فرهنگستان زبان و ادب فارسی (1389). دستور خط فارسی مصوب، چاپ نهم، تهران: فرهنگستان.
فرهنگی، علی‌اکبر (1374). ارتباطات انسانی، چاپ شانزدهم، تهران: خدمات فرهنگی رسا.
قاضی‌زاده، علی‌اکبر (1381). میزگرد «مسائل و کاستی‌های کتب تألیفی در حوزه علوم ارتباطی»، کتاب ماه علوم اجتماعی، اسفند 1381 و فروردین 1382. شماره 65 و 66، 4ـ14.
کاویانی، محمد (1388). روان‌شناسی و تبلیغات (با تأکید بر تبلیغ دینی)، چاپ دوم، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
لیتل، جان استیفن (1384). ‌نظریه‌های ارتباطات، ترجمه مرتضی نوربخش و اکبر میرحسنی، چاپ اول، تهران: جنگل.
محسنیان‌راد، مهدی (1381). میزگرد «مسائل و کاستی‌های کتب تألیفی در حوزه علوم ارتباطی»، کتاب ماه علوم اجتماعی، اسفند 1381 و فروردین 1382، شماره 65 و 66، 4ـ14.
محسنیان‌راد، مهدی (1393). ارتباط‌شناسی، چاپ چهاردهم، تهران: سروش.
محمدپور، احمد (1392). روش تحقیق کیفی، چاپ دوم، تهران: جامعه‌شناسان.
معتمد‌نژاد، کاظم (1393). مقدمه کتاب ارتباط‌شناسی، چاپ چهاردهم، تهران: سروش.
ملکی، حسن (1384). «نظریه‌ها و تجربه‌ها: شیوه طراحی و تألیف کتاب درسی (بخش پیکره و متن)»، سخن سمت، تابستان 1384، شماره 15، 7ـ24.
منصوریان، یزدان (1392). «صد ویژگی کتاب‌های دانشگاهی کارآمد و اثربخش»، فصلنامه علمی پژوهشی پژوهش و نگارش کتب دانشگاهی، شماره 29، 1ـ17.
مهدی زاده، سید محمد (1392). نظریه‌های رسانه: اندیشه‌های رایج و دیدگاه‌های انتقادی، چاپ سوم، تهران: همشهری.
واس، دی.ای.دی (1389). پیمایش در تحقیقات اجتماعی، ترجمه هوشنگ نایبی، چاپ دوازدهم، تهران: نی.
ویمر، راجر دی. و دومینیک جوزف آر. (1384). تحقیق در رسانه‌های جمعی، ترجمه کاووس امامی، چاپ سوم، تهران: سروش.
 
منابع عربی
ابوالفرج اصفهانى (1415). الأغانی، بیروت: دار احیاء تراث عربى.
ارسطو (1971). الخطابه (ترجمه ریطوریقا)، تحقیق: عبدالرحمن بدوی، بیروت: دارالقلم.
بخاری، محمد بن اسماعیل (1422). صحیح البخاری، چاپ اول، دار طوق النجاة.
حلی، یوسف بن مطهر (1371). الجوهر النضید، چاپ پنجم، قم: بیدار.
طوسى، خواجه نصیرالدین (1361). أساس‌الاقتباس، چاپ سوم، تهران: دانشگاه تهران.
فارابى، ابونصر (1404). الالفاظ المستعمله فى‌المنطق، چ دوم، تهران: الزهراء.
کحالة، عمر بن رضا (بی‌تا). معجم المؤلفین، بیروت: بی‌تا، دار إحیاء التراث العربی.
مظفر، محمدرضا (1388). المنطق، چاپ سوم، نجف اشرف: النعمان.
نسائی، أحمد بن شعیب (1421). السنن الکبرى، مؤسسه الرسالة، بیروت: اول