نقد دیوان‌ها و گزیده‌های اشعار رودکی منتشر شده در ایران

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه یزد

چکیده

رودکی‌پژوهی در ایران سابقه‌ای دیرینه دارد، اما تحقیقات معاصران ما در زمینة اشعار رودکی هنوز کامل نیست. در این مقاله برآنیم تا ابتدا به دیوان‌های چاپ شده در ایران، یعنی کتاب محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی، اثر سعید نفیسی، دیوان شعر رودکی با شرح و توضیح جعفر شعار، و دیوان رودکی با شرح و توضیح منوچهر دانش‌پژوه، نصرالله امامی و کامل احمدنژاد نگاهی بیفکنیم و سپس گزیده‌های اشعار رودکی منتشر شده در ایران را نقد و بررسی کنیم؛ در این خصوص به کتاب‌های مهم و درسی این حوزه، یعنی گزینة سخن پارسی 2 رودکی به کوشش خلیل خطیب‌رهبر، گزیدة اشعار رودکی با پژوهش و شرح جعفر شعار و حسن انوری، برگزیدة اشعار رودکی و منوچهری تألیف اسماعیل حاکمی، بهترین رودکی همراه با اشعار نویافته، به تدوینمحمدعلی سپانلو، استاد شاعران رودکی (شرح حال و گزیدة اشعار)، تألیف نصرالله امامی، و پیشگامان شعر فارسی اثر دکتر نصرالله امامی خواهیم پرداخت. البته در این زمینه، کتاب‌هایی مورد نظر است که بخش اعظم و مهمی از آن‌ها به رودکی اختصاص دارد و موضوع پیشاهنگان و پیشگامان نظم فارسی به طور عموم و مطلق مطرح نیست. در واقع، نقد کتاب‌هایی از این دست و همچنین دیوان‌های ترتیب داده شده از اشعار رودکی در خارج از ایران (به خصوص در تاجیکستان) مجالی دیگر می‌طلبد. در این مقاله برآنیم تا با مقایسة شروح و گزیده‌ها با یکدیگر، نقاط ضعف و قوّت هر یک را در راستای آموزش بیابیم و در خلال این قیاس‌ها، معانی ابیات مبهم و مشکلات اشعار رودکی را تا حدّ ممکن روشن سازیم.

کلیدواژه‌ها


مقدمه

رودکی، به عنوان پدر شعر فارسی، سهم بسزایی در شکل گیری شعر فارسی دارد و بخشی از تحقیقات معاصران ما بدو اختصاص یافته است؛ با این همه متأسفانه هنوز چاپ منقّحی همراه با توضیحات کافی از دیوان او ارائه نشده است. رودکی‌پژوهی علاوه بر ایران در کشورهای دیگر به خصوص تاجیکستان هم رونق داشته است، لذا به منظور نقد آثار منتشرشده در تاجیکستان و شوروی (سابق) باید مقالة ویژه‌ای در نظر گرفت (جهت آگاهی از کتب و مقالات منتشرشده در زبان‌های مختلف رجوع کنید به: همایونفرد، 1365:
9-116؛ میرزا ملا احمد، 1387: 52-53). همچنین بخشی مختص به رودکی در اغلب کتاب‌های تاریخ ادبیات و پیشگامان شعر فارسی وجود دارد که بررسی این قسمت‌ها نیز مجالی جداگانه می‌طلبد.

             به طور کلی نقد جریان‌شناختی آثار آموزشی ترتیب داده شده بر محور اشعار رودکی در مقالات معاصران ما پیشینة چندانی ندارد. نگاه جزئی‌نگر، نکته‌بین و در عین حال چند بُعدی به آثار درسیِ این حوزه در مقالات علمی به ندرت دیده می‌شود، هرچند برشمردن نام کتب و منابع پژوهشی در مقالاتی مشاهده می‌گردد (ر.ک.: نوربخش، 1387: 95-105) و در برخی از مقالات نیز یکی از کتاب‌های درسی این حوزه مورد نقد و بررسی قرار گرفته است (ر.ک.: یثربی، 1310: 199-205؛ گیتی‌فروز و کرامت، 1392: 87 -92؛ اخیانی، 1393: 14-19؛ یاری گل‌دره، 1393: 8 -13)، لیکن نگاه جریان‌شناختی به سلسله گزیده‌ها و دیوان‌ها کمتر صورت پذیرفته است.

             اغلب مقالات مطرح حوزة رودکی‌پژوهی در ایران به نکات زندگی و آثار رودکی (ر.ک.: دبیرسیاقی، 1334: 320-324؛ مینوی، 1336: 265- 278؛ فروزانفر، 1338: 93-116؛ معین، 1338: 53-55؛ همائی، 1338: 40-48؛ نفیسی، 1338: 21-39؛ صورتگر، 1343: 29؛ وحیدیان کامیار، 1383: 26-40؛ شمیسا، 1387: 339-341؛ ابومحبوب، 1387: 26-31)، توضیح مفاهیم اشعار رودکی (ر.ک.: حائری، 1338: 49-54؛ سایه، 1386: 94؛ 1378: 171-180؛ بهنام، 1387: 54-57؛ منصور، 1387: 79-94)، توضیح صناعات ادبی و نکات موسیقایی در شعر رودکی (فرزاد، 1349: 465-498؛ زرین‌کوب، 1355: 105-116؛ طالبیان، 1382: 179-190؛ اسپرهم، 1388: 107-130؛ آذر، 1388: 13-44)، مقایسة تطبیقی اشعار رودکی و دیگر شاعران (ر.ک.: قاسمی گل‌افشانی، 1385: 74-75؛ توکّلی، 1387: 22-66؛ ساکی، گودرزی، 1388: 135-156؛ محسنینیا و مریمی، 1390: 117-137؛ نجاریان و کهدویی، 1390: 259-280؛ مشتاق‌مهر، 1390: 151-174؛ مشکی، 1393: 7-22)، معرّفی ابیاتی نویافته از وی (ر.ک.: ارشادسرابی، 1370: 146-153؛ صادقی، 1372: 6-14؛ نوشاهی، 1389: 30-32) یا حلّ مشکل یک بیت از اشعار او اختصاص داشته است (ر.ک.: خیرخواه، 1385: 59-61؛ شیلا، 1385: 18-21؛ قاسمی، 1388: 84-88؛ صبّاغی و حیدری، 1394: 21-32).

             قطعاً تأمّل در زندگی، آثار، مفاهیم، زبان و موسیقی ابیات رودکی از ضروری‌ترین مسائل رودکی‌شناسی است و نقد و بررسی کتاب‌های درسی این حوزه به طور جداگانه نیز ضرورتی انکارناپذیر است. اما در حال حاضر ارائة طرحی کلّی و جامع از کتاب‌های مهمّ درسی در این حوزه توأم با نگاهی نکته‌بین از موارد فوق ضروری‌تر به نظر می‌رسد و می‌تواند به روشن شدن مفهوم بسیاری از ابیات مشکل رودکی نیز کمک کند، ضمن آنکه تلاش شارحان برای حل این مشکلات در مقایسه با هم بهتر آشکار می‌شود. در این مقاله ضمن نگاه کلی به این آثار برآنیم تا ابیات مبهم و مشکلات اشعار رودکی را در مقایسة شروح با هم و با استنتاجات ادبی و زبانی روشن سازیم. در بخش اول این مقاله قصد داریم به سراغ دیوان‌های چاپی از اشعار رودکی برویم و آن‌ها را معرفی می‌کنیم و در بخش دوم به گزیده‌های منتشر شده در ایران بپردازیم.

 

دیوان‌ها

1. محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی از سعید نفیسی

این کتاب قدیم‌ترین نسخة چاپی از مجموعة اشعار رودکی است که برای نخستین بار در سال 1306 گردآوری شده و در سال‌های 1309، 1310 و 1319 در 3 جلد به چاپ رسیده است. برخلاف آثار دیگر نقد شده در این مقاله، هدف سعید نفیسی - به عنوان اولین ترتیب‌دهندة دیوان رودکی - ارائة کتابی درسی و آموزشی نبوده است و لذا نداشتن تعلیقات و یا وجود بخش‌های تاریخی مفصّل در مقدمه، نقصی برای این مجموعه محسوب نمی‌شود. کتاب اول این مجموعه اندر احوال رودکی و کتاب دوم آن اندر آثار رودکی و کتاب سوم اندر اشعار رودکی است. مرحوم سعید نفیسی در کتاب اول، بخش مفصلی به معرفی محیط زندگی رودکی، یعنی موقعیت جغرافیایی ماوراءالنهر (به خصوص دو شهر سمرقند و بخارا) و اوضاع تاریخی سامانیان پرداخته‌اند و در ادامه به زندگی رودکی نیز اشاره کرده‌اند. در کتاب دوم دربارة تعداد ابیات و آثار رودکی بحث شده و از قصاید، رباعیات و مثنوی‌های این شاعر بزرگ سخن به میان آمده است. سپس در کتاب سوم ایشان از 93 منبع شامل کتب ادبی، تاریخی، تذکره‌ها، سفینه‌ و غیره یاد کرده‌اند که ابیاتی از رودکی در آن‌ها موجود بوده است و بر اساس این منابع، اشعار رودکی را جمع و تصحیح کرده‌اند.

             ذکر احوال رودکی در این کتاب با چنان تفصیلی صورت گرفته که موجب تأثیرگذاری بر پژوهشگران بعدی شده و دیگران همه از این کتاب سعید نفیسی بهره‌های فراوان برده‌اند؛ با وجود این، اشکالاتی در ضبط اشعار رودکی در این کتاب دیده می‌شود که برخی از آن‌ها از این قرار است:

             ● برخی ابیاتی که در این کتاب به رودکی نسبت داده شده، با توجه به تحقیقات پژوهشگران دیگر، از وی نیست و در اشعار شاعران دیگر نظیر سوزنی، ناصرخسرو، طیّان، بوشکور، عمّارة مروزی، مسعود سعد، ابوالعبّاس عنبر، کسایی، منجیک، عنصری، علی قرط، شهیدی، شاکر بخاری، دیباجی، دقیقی، خسروی، حفان، فخرالدین گرگانی، لبیبی، قطران و فرّخی نیز دیده می‌شود (ر.ک.: رودکی، 1391: 105-118؛ رودکی، 1392: 103-131؛ رودکی، 1387، مقدمة امامی: 8-11).

             ● برخی اشعار از رودکی در منابع دیگر وجود داشته که مرحوم نفیسی به هر دلیل موفّق به جمع آوری آن‌ها نشده است (ر.ک.: سپانلو، 1390، 216-303؛ رودکی، 1387، مقدمة امامی: 7).

             ● در بسیاری از ابیات ضبط غلط و نامفهومی از شعر رودکی دیده می‌شود که نیاز به تصحیح مجدّد ابیات را ضروری جلوه می‌دهد. اینک، برای مثال، به برخی از این ابیات و ضبط درست احتمالی‌اش (بر اساس شروح و گزیده‌های دیگر) اشاره می‌کنیم:

             ضبط نفیسی: از آن جان تو لختی خون فسرده / سپرده زیر پای اندر سپارا (نفیسی، 1341: 491).

             ضبط صحیح احتمالی: از آن جان‌توز لختی خون رز ده / سپرده زیر پای اندر سپارا (شعار و انوری، 1389: 131).

             ضبط نفیسی: چو پوست روبه بینی به خان واتگران / بدان که تهمت او دنبه‌ای به سرکار است (نفیسی، 1341: 494).

             ضبط صحیح احتمالی: چو پوست روبه بینی به خان واتگران / بدان که نهمت او دنبه‌ای به شدکار است.

             ضبط نفیسی: اساس طبع ثنایست بل قوی‌تر از آن / ز آلت سخن آمد همی همه مانیذ (نفیسی، 1341: 500).

             ضبط صحیح احتمالی: اساس طبع ببایست بل قوی‌تر از آن / ز آلت سخن آمد همی همه مانیذ (حقوقی، 1338: 164).

             ضبط نفیسی: رک که با اندشار بنمایی / دل تو خوش کند به خوش گفتار (نفیسی، 1341: 501).

             ضبط صحیح احتمالی: رگ که با پیشیار بنمایی / دل تو خوش کند به خوش گفتار (رودکی، 1383: 30).

             ضبط نفیسی: گیردی آب جوی رز پندام / چون بود بسته بنک راه ز خس (نفیسی، 1341: 503).

             ضبط صحیح احتمالی: گیردی آب جوی رز پندام / چون بود بسته نیک راه ز خس (رودکی، 1391: 57).

             ضبط نفیسی: گرگ را کی رسد صلابت شیر؟ / باز را کی رسد نهیب شخیش؟ (نفیسی، 1341: 504).

             ضبط صحیح احتمالی: گرگ را کی رسد ملامت شاة / باز را کی رسد نهیب شخیش (شعار و انوری، 1389: 101؛ رودکی، 1391: 57).

             ضبط نفیسی: هست بر خواجه پیخته زفتن / راست چون بر درخت پیچد سن (نفیسی، 1341: 505).

             ضبط صحیح احتمالی: هست بر خواجه پیخته (پیچده) رفتن / راست چون بر درخت پیچد سن (شعار و انوری، 1389: 98).

             البته اشعار گردآوری شده از سوی مرحوم نفیسی بعدها با نسخة چاپی براگینسکی نیز مطابقت یافت و این سبب شد که کتاب‌هایی به گردآوری دیوان رودکی براساس چاپ نفیسی و براگینسکی روی بیاورند. تعداد این رونویسی‌ها در ایران زیاد است که جز امتیاز تجاری سود دیگری ندارد. یکی از این کتاب‌ها دیوان رودکی سمرقندی چاپ انتشارات نگاه است که بسیار ضعیف طبع شده و پر از غلط‌های نگارشی و مطبعی است (ر.ک.: رودکی، 1376: 64-190).

             حجم مفصّل کتاب مرحوم نفیسی و اشکالات آن در دهة 79 برخی از پژوهشگران را برآن داشت تا چاپ‌های جدیدی از دیوان رودکی ارائه بدهند که در ادامه به چهار کتاب اشاره می‌کنیم.

2. دیوان شعر رودکی، با پژوهش، تصحیح و شرح جعفر شعار

این کتاب برای نخستین بار در سال 1378 و در 196 صفحه به طبع رسیده است. مقدّمة این اثر بسیار مختصر است و نویسنده تنها در چهار صفحه دربارة معرّفی این کتاب و زندگی رودکی سخن گفته است و از این نظر منبع درسی مناسبی به حساب نمی‌آید. اساس این تصحیح همان پژوهش سعید نفیسی است با تغییراتی در ساختار ارائة مطالب و افزودن اشعار نویافتة رودکی به کمک مقالة علی اشرف صادقی (1372). برخی از اشعار منسوب و ملحق به دیوان رودکی نیز در این طبع مشخّص شده است (ر.ک.: شعار، 1392: 7-10؛ یاری گل‌دره، 1393: 8). مؤلّف، اشعار رودکی را در شش بخش (قصیده و غزل و قطعه، مثنوی، دوبیتی و رباعی، تک بیت‌ها، اشعار منسوب و ملحق و کلیلة منظوم) دسته‌بندی کرده و توضیحات ابیات هر شعر را دقیقاً در همان صفحه و مقابل بیت نگاشته که این امر پسندیده، دسترسی دانشجویان را به تعلیقات مؤلّف آسان‌تر ساخته است.  نویسنده مدّعی است با در پیش گرفتن الگویی علمی، با اذعان به مبهم بودن ابیات در برخی موارد، از ارائة شرح خودداری کرده و در مواردی نیز به توضیح گره‌گشا و مختصر بسنده کرده است (ر.ک.: رودکی، 1392، مقدّمة شعار بر رودکی: 6) . شعار در ارائة نسخة بدل، تنها به ذکر موارد مشکل‌گشا پرداخته و از ذکر همة نسخه‌بدل‌ها خودداری کرده است.

             البته این ادّعای مؤلّف در همة موارد صادق نیست. وی در توضیح بسیاری از ابیات به ساده‌نگری روی آورده و معانی برخی ابیات را روشن تصوّر کرده است؛ مثلاً در خصوص بیت زیر هیچ توضیحی نداده و کلمة پایانی بیت را «مدام» فرض کرده؛ واژه‌ای که در سرتاسر دیوان رودکی کاربرد نداشته است:

هلا رودکی از کس اندر متاب

 

بکن هر چه کردنی است با مدام

(رودکی، 1392: 32)

             نگارنده بسیاری از توضیحات و تعلیقات خود را در گزیدة منتشر شده با همکاری حسن انوری نیز گنجانده و حتّی صورتی پیراسته‌تر بدان‌ها داده است که در خصوص برخی از این توضیحات ذیل معرّفی گزیدة اشعار مذکور سخن خواهیم گفت. یکی از امتیازات مهمّ دیگر این کتاب تهیّة دو پیوست لازم، یعنی نمایة عام و بیت‌نماست که به صورت مفصّل در انتهای کتاب آمده و راهنمای بسیار خوبی برای رودکی‌پژوهان است.

             در مجموع می‌توان گفت کتاب مذکور از حیث ضبط ابیات رودکی، کیفیّت صوری نگارش شرح و ارائة نمایه‌ها ممتاز است، اما در شرح و تعلیق اشکالات مهمی دارد و مقدّمة آن نیز بسیار مختصر و ضعیف است.

3. دیوان رودکی، با شرح و توضیح منوچهر دانش‌پژوه

این کتاب در سال 1373 با همّت انتشارات توس به چاپ رسید. در این کتاب منوچهر دانش‌پژوه، استاد مرحوم دانشگاه علامه طباطبایی، مقدمه‌ای بسیار کوتاه در معرفی رودکی آورده و سپس اشعار به جای مانده از رودکی را از روی ضبط سعید نفیسی و البته با به‌کارگیری تصحیح شخصی عرضه کرده است. دانش پژوه نوع باب بندی دیوان را نیز مشابه با سعید نفیسی (البته با تغییراتی اندک) انجام داده و نیز اشعاری را که از رودکی نیست، مطابق با ضبط نفیسی بدون هیچ گونه اشاره‌ای به الحاقی بودنشان در کتاب گنجانده است. او در انتهای کتاب 388 نکته در توضیح اشعار رودکی ارائه داده که برخی از آن‌ها از ابهامات دیوان رودکی نمی‌کاهد و بیشتر توضیح واضحات است، البته در مواردی علاوه بر اینکه توضیحات وی معنی بیت را روشن نمی‌کند، بر ابهام آن می‌افزاید. برای مثال به برخی از این ابیات اشاره می‌کنیم:

می‌آرد شرف مرد می، پدید

 

وآزاده‌نژاد از درم خرید

(رودکی، 1383: 25)

             این ابیات رودکی در ستایش «می» است، اما دانش‌پژوه بدون توجّه به ستایشی بودن شعر، می‌خوارگی را موجب آبروریزی و بی‌شرافتی دانسته و نوشته است: «می شرف انسان را پدیدار می‌کند، چون می‌خواره ممکن است دست به کارهایی بزند که موجب ریختن آبرویش می‌شود» (رودکی، 1383: 103).

             وی در مورد دو بیت زیر از رودکی که معمّایی را دربارة «ریواس» مطرح می‌کند نیز توضیح کافی ارائه نکرده و حتّی جواب چیستان (ریواس) را هم نداده است:

آن چیست بر آن طبق همی تابد
ج

 

چون ملحم زیر شعر عنّابی

ساقش به مثل چو ساعد حورا

 

پایش به مثل چو پای مرغابی
ج

(رودکی، 1383: 33)

دانش‌پژوه در تعلیقات، فقط به معانی واژگان ملحم، شعر و عنّابی (از روی فرهنگ معین) اشاره کرده و نه چیستان را توضیح داده و نه جوابش را ارائه کرده است (ر.ک.: رودکی، 1383: 110).

             این کم‌گویی در حالی رخ داده که دانش‌پژوه در مواردی برای توضیح برخی اصطلاحات ابتدایی نظیر قصیده به اطالة کلام روی آورده و چندین صفحه از کتاب خود را بدان اختصاص داده است (ر.ک.: رودکی، 1383: 111-112).

             دانش‌پژوه مانند اکثر توضیح‌نویسان اشعار رودکی، از این بیت مشهور وی نیز توضیحی نادرست ارائه کرده است:

خورشید ز ابر تیره دمد روی گاه گاه
ج

 

چونان حصاری‌ای که گذر دارد از رقیب
ج

(رودکی، 1383: 36)

وی نوشته است: «خورشید از لابه‌لای ابر گاهی صورت خود را نشان می‌دهد، مانند یک زندانی که چشم مراقب نگهبان خود را می‌پاید و از دریچة محبس سرمی‌کشد» (رودکی، 1383: 113). در حالی که رودکی با به کار بردن حرف اضافة «از» پیش از کلمة «رقیب» بر ما ابلاغ می‌کند که منظورش گذر نگهبان بر زندانی است؛ یعنی خورشید مانند فردی زندانی گاهی از پشت ابرها که همچون زندانبانی هستند، آشکار می‌شود؛ زندانی‌ای که از نگهبان گذر دارد (نگهبان در مقابل او راه می‌رود و پاس می‌دهد).

             این کتاب به دلیل مقدّمة ضعیف نمی‌تواند یک منبع درسی خوب در حوزة رودکی‌شناسی در دانشگاه‌ها به حساب آید. تعلیقات آن نیز بسیار سلیقه‌ای و تنها بر ابیات مورد نظر شارح نوشته شده و مشکلات ابیات رودکی در آن حل نشده است. شایان ذکر است برای عرضة یک کتاب آموزشی نیاز است ابتدا احوال شاعر و نویسنده در مقدّمه به صورت دقیق و البته نه چندان حجیم ذکر شود و در تعلیقات نیز پس از معنی کردن واژگان دشوار (برای فهم دانشجویان) از لغت‌نامه، معنای نهایی ابیات مبهم تبیین گردد؛ آوردن نمایة موضوعی و ذکر اعلام و واژه‌نامه در پایان کتاب، دسترسی به مطالب آن را برای دانشجویان و پژوهشگران آسان‌تر خواهد کرد.

 

4. دیوان رودکی، با تصحیح و توضیح نصرالله امامی

نصرالله امامی دیوان مذکور را پس از انتشار کتاب استاد شاعران رودکی نگاشته است. لذا مشابهت‌هایی میان توضیح برخی ابیات در این کتاب‌ها دیده می‌شود که ذیل گزیدة مذکور بدان پرداخته‌ایم. امامی در این اثر برخی نویافته‌های اشعار رودکی را نیز گنجانده اما به مقالة علی اشرف صادقی توجهی نکرده است. مهم‌ترین امتیاز این اثر آن است که مؤلّف، منابع و مآخذ اشعار رودکی و ملحقات دیوان وی را با نگاهی انتقادی اعتبارسنجی کرده، چنان‌که خود در مقدمه نوشته است: «آنچه شاید در پژوهش حاضر بتواند تا حدّی راه‌گشا باشد، جنبة نقادی متن و منابع است تا درجة اعتبار و میزان صحت سرود‌های یافته شده، بهتر معلوم گردد» (رودکی، 1387: 7). در مجموع هرچند این اثر به علّت برخی دقّت‌های علمی، پژوهش ارزنده‌ای به شمار می‌رود، اما در مقایسه با کتاب استاد شاعران رودکی از همین مؤلّف، جنبة آموزشی کم‌رنگ‌تری دارد. در اثر مذکور اشکالات و کاستی‌هایی در زمینة غلط‌های مطبعی و نیز در توضیح ابیات مشاهده می‌شود که آقای سهیل یاری گل‌دره در مقالة ارزشمندی در کتاب ماه ادبیات بدان‌ها پرداخته‌اند که جهت عدم تطویل خوانندگان محترم را به این مقاله ارجاع می‌دهیم (یاری گل‌دره، 1393: 8-13).

 

5. دیوان رودکی، با شرح و توضیح کامل احمدنژاد

این کتاب از سوی انتشارات کتاب آمه در سال 1391 برای نخستین بار چاپ شده است. احمدنژاد در مقدّمة این کتاب، علاوه بر شرح مختصر احوال رودکی، توضیحات مفصّلی دربارة صور خیال و آرایه‌های ادبی در شعر رودکی ارائه کرده که قابل توجّه است. وی سپس اشعار رودکی را بر اساس قالب‌ها دسته‌بندی کرده و اشعار منسوب و ملحق رودکی را نیز در فصلی جداگانه گنجانده است. او در انتهای کتاب، 44 صفحه به توضیح نکات ابیات رودکی اختصاص داده است که مطالب و نکات ارزشمندی در آن به چشم می‌آید. با این همه شرح وی نیز خالی از اشکال نیست که به چند مورد از آن‌ها در اینجا اشاره می‌شود:

هلا رودکی از کس اندر متاب
ج

 

بکن هر چه کردنی است با مدام
ج

(رودکی، 1391: 58)

احمدنژاد در شرح این بیت «مُدام» را شراب معنی کرده و نوشته است: «ای رودکی از کسی آزرده نشو و مشکلت را با شراب حل کند» (رودکی، 1391: 132). البتّه پیداست که نوشته غلط مطبعی دارد و احتمالاً «حل کن» در توضیح ایشان صحیح است، اما اشکال اصلی شرح این بیت به کلمة مُدام برمی‌گردد که در سرتاسر ابیات برجای مانده از رودکی هیچ‌‌جا در معنی شراب به کار نرفته است و ظاهراً تصحیفی در ضبط این کلمه صورت گرفته که معنا و وزن آن را مبهم کرده و نگارندة این مقاله نیز با وجود مشورت با استادان بزرگ رودکی‌پژوهی در ایران، هنوز به ضبط صحیح این بیت نرسیده است.

خود بدویدی بسان پیک مرتّب

 

خدمت او را گرفته چامه به دندان

(رودکی، 1391: 61)

احمدنژاد هرچند از ارائة توضیح برای نکات واضح پرهیز داشته است، اما در مواردی به نکات ضروری و لازم در شرح اشاره نکرده است. برای مثال وی در بیت مذکور، اصطلاح «پیک مرتّب» را که از اصطلاحات سیاسی و اداری عصر سامانی و غزنوی است، بدون هیچ‌گونه توضیحی رها کرده است (ر.ک.: رودکی، 1391: 36).

چو پوست روبه بینی به خان واتگران

 

بدان که تهمت او دنبه‌ای به شُدکار است

(رودکی، 1391: 68)

اوّلین اشکال این بیت در ضبط کلمة «تهمت» است که هیچ معنای محصّلی ندارد و به احتمال زیاد «نهمت» (به معنی نهایت همّت و آرزو) بوده است و عیب دیگر به شرح
مؤلّف برمی‌گردد که تنها به توضیح معنی واژگان «واتگر» و «شدکار» بسنده کرده و هیچ توضیح دیگری - که به فهم نهایی بیت کمک کند - نیفزوده است (ر.ک.: رودکی، 1391: 140).

اساس طبع بپایست نک قوی‌تر از آن
ج

 

ز آلت سخن آید همی همه مانید

(رودکی، 1391: 69)

احمدنژاد در این بیت ضبط دهخدا را پذیرفته و هرچند احتمال تصحیف داده، اما واژة محلّ اشکال را «بپایست» ضبط کرده و نوشته است: «ظاهراً رودکی می‌خواهد بگوید: الفاظ، کافی برای ادای همة معانی و مقاصد نیست» (رودکی، 1391: 141). هرچند منظور نهایی درست بیان شده اما مفهوم کلمة بپایست با توجّه به مصراع دوم کاملاً مبهم است و احتمالاً ضبط صحیح این واژه «ببایست» است، زیرا هر معنی از این مصراع تنها با این کلمه سازگار است.

             احمدنژاد در مواردی نیز به نقل قول از دیگران پرداخته که در ارجاع به سخن آن‌ها کوتاهی کرده و از روش علمی خارج شده است؛ برای مثال دربارة کلمة «ساکام» در بیتی از رودکی نوشته است: «ظاهراً تحریف "به ناهنگام" است. (صادقی)» (رودکی، 1391: 142). چنان‌که می‌بینیم ارجاع بدون اشاره به نام کتاب و سال چاپ و صفحة صورت گرفته و در کتاب‌نامة پایانی اثر نیز هیچ ذکری از شخصی با نام صادقی به میان نیامده است (ر.ک.: رودکی، 1391: 164-165). ظاهراً منظور نگارندة مقالة «اشعار تازة رودکی» از علی اشرف صادقی بوده (ر.ک.: صادقی، 1372: 7)، اما این کلّی‌گویی در ارجاع، شیوة بسیار نادرستی در کتاب‌های آموزشی است، به خصوص اینکه کتاب مذکور برای دانشجویان جدیدالورود رشتة زبان و ادبیات فارسی تألیف شده است و یقیناً ضعف در روش ارجاع، تأثیر سوئی بر دانشجویان در تلقّی غیرعلمی از نگارش کتاب خواهد داشت.

             با همة این تفاصیل، کتاب مذکور یکی از بهترین کتاب‌های درسی این حوزه به‌شمار می‌آید. هرچند مقدّمة این اثر بیهوده مفصّل گردیده است و با توجّه به اینکه دانشجویان در واحدهای معانی و بیان و بدیع به طور جداگانه و مفصّل به مبحث آرایه‌های ادبی می‌پردازند، ارائة نمونه از اشعار رودکی در این مقدّمه ضروری به نظر نمی‌رسد. در تعلیقات نیز بهتر است به جای صرف نظر کردن از توضیح ابیات مبهم، به ابهام آنها اشاره شود تا شاید دانشجویان خود به سراغ حلّ مشکل بیت بروند و به معنی دقیق‌تری دست پیدا کنند.

گزیده‌های اشعار

علاوه بر دیوان‌های مذکور، چندین گزیده نیز از اشعار رودکی ترتیب داده شده است که شاید غالباً جهت تدریس درسی 2 واحدی در دورة کارشناسی زبان و ادبیات فارسی با عنوان «رودکی و منوچهری» گردآوری شده باشد. البته این درس در سال‌های اخیر عنوان «پیشگامان نظم فارسی» به خود گرفته و چندین شاعر دیگر نیز بدین مجموعه اضافه شده است؛ با این همه، گزیده‌های مذکور همچنان برای تدریس بخشی از این درس مفید است. در ادامه به نقد و بررسی اجمالی این گزیده‌ها می‌پردازیم.

 

1. گزینة سخن پارسی 2 رودکی، اثر خلیل خطیب رهبر

این کتاب نخستین بار در سال 1343 به عنوان نخستین گزیدة شعر رودکی منتشر شد و در سال 1368 نیز ویرایشی جدید یافت. خلیل خطیب رهبر به عنوان یکی از مشهورترین شارحان متون ادبی در این کتاب نیز مانند شروح دیگر خود به شیوه‌ای مدرسه‌ای عمل کرده است؛ بدین معنی که وی توضیحات را به نحوی ارائه کرده که حتّی یک دانش آموز دبیرستانی هم بتواند از کتاب استفاده کند؛ مثلاً او حتّی از معنی کردن واژگانی نظیر غریب به معنی نو و نادر یا درمان به معنی علاج نیز ابایی نداشته است (ر.ک.: خطیب رهبر، 1388: 14 و 26). خطیب رهبر پس از مقدّمه‌ای بسیار کوتاه به متن پرداخته و اشعار را مطابق ضبط سعید نفیسی گردآوری کرده است. البته وی در مواردی به تصحیح قیاسی نیز پرداخته که باعث گمراهی بیشتر مخاطب شده است؛ برای مثال بیت زیر در نسخة نفیسی بدین گونه ضبط شده:

خود خور و خود ده کجا نبود پشیمان
ج

 

هر که بداد و بخورد از آن چه که بلفخت

(نفیسی، 1341: 493)

در حالی که خطیب رهبر بیت را این گونه آورده است:

بخور و بده که پر پشیمان نبود
ج

 

هر که بداد و بخورد از آن که بیلفخت
ج

(خطیب رهبر، 1388: 16)

چنان‌که می‌بینیم تغییرات خطیب رهبر، مصراع نخست را کاملاً مخدوش کرده و حتّی وزن آن را به هم زده و مصراع دوم را نیز با تحوّل معنایی مواجه کرده است. این نکته در حالی است که وی در پاره‌ای از موارد بر ضبط غلط سعید نفیسی تکیه کرده و به بیراهه رفته است؛ چنان‌که او مانند سعید نفیسی و اکثر شارحان شعر رودکی، «چشمش» را در مصراع دوم بیت زیر «چشمم» ضبط کرده و موجب بی‌معنی شدن مفاخرة رودکی دربارة زیبایی خودش شده است:

بسا نگار که حیران بُدی بدو در چشم
جج

 

به روی او در، چشمم همیشه حیران بود
ججج

(خطیب رهبر، 1388: 27)

خطیب رهبر در مواردی نیز در شرح بیت دچار اشتباه شده؛ برای مثال او در توضیح بیت زیر از رودکی نوشته است:

باد و ابر است این جهان فسوس
ج

 

باده پیش آر هر چه بادا باد
جج

(خطیب رهبر، 1388: 19)

«و» برای بیان معنی مقابله است؛ یعنی در برابر، در مقابل. وی با اینکه برای واو مقابله مثال آورده و حتّی بیت شاهد مثال را توضیح داده است، هیچ شرحی بر معنی نهایی این بیت ننوشته و مشخّص نیست که منظور وی از باد در مقابل ابر (نه ابر در مقابل باد) چیست. به نظر می‌رسد واو به کار رفته در این بیت از نوع واو عطف است و معنی آن نیز روشن است که این جهان، همچون باد و ابر گذراست و خطیب رهبر دربارة این بیت تشخیصی نادرست داده است.

             خطیب رهبر گاه از برخی لغات و ترکیبات نیز معنای درستی ارائه نداده چنان‌که «خورده کریز» به معنی پرریخته و لکنته (ر.ک.: رودکی، 1391، توضیحات احمدنژاد: 131) را در بیت زیر از رودکی، «طعمه‌خوار و جان‌شکار» معنی کرده است.

همی‌برآیم با آن که بر نیاید خلق
ج

 

و بر نیایم با روزگارِ خورده‌کریز
ج

(خطیب رهبر، 1388: 35)

             او همچنین مانند اکثر شارحان اشعار رودکی در توضیح بیت زیر از قصیدة مشهور رودکی دچار اشتباه شده است:

همان که درمان باشد به جای درد شود

 

و باز درد همان کز نخست درمان بود
جج

(خطیب رهبر، 1388: 26)

خطیب رهبر مصراع دوم را تأکید و تکرار مفهوم مصراع اوّل دانسته است، یعنی چیزی که مایة درمان بود، سبب درد خواهد شد (ر.ک.: خطیب رهبر ، 1388: 26). در حالی که شاعر می‌خواهد به تحوّلات دنیا اشاره کند و اینکه درمان ابتدا جای درد را می‌گیرد اما پس از مدّتی خودش دردی تازه می‌آفریند و واژة «باز» در ابتدای مصراع دوم حاکی از غیرتکراری بودن مفهوم دو مصراع است. البته شاید بتوان مصراع دوم را به شکل «بازِ درد» (یعنی به سوی درد) هم خواند که تغییری در معنا ایجاد می‌کند.

             در برخی از موارد نیز توضیحات خطیب رهبر، بیتی آسان از رودکی را بسیار مشکل‌تر کرده است. برای مثال به بیت زیر و شرح خطیب رهبر بر آن بنگرید:

زندگانی چه کوته و چه دراز

 

نه به آخر بمرد باید باز
ج

(خطیب رهبر، 1388: 33)

معنی بیت: عمر چه کوتاه باشد چه دراز، آیا دوباره از این صورت معدوم نخواهی شد، چنان‌که پیش از این نشئه هم این صورت و هیئت را نداشتی، یعنی از این صورت معدوم بودی، پس به این صورت موجود شدی و دوباره از این صورت معدوم خواهی شد (خطیب رهبر، 1388: 33).

             چنان‌که می‌بینیم توضیحات مرحوم خطیب رهبر نه تنها مشکلی از این بیت حل نمی‌کند که چه بسا فهم بیت رودکی بسیار آسان‌تر از فهم این جملات و توضیحات زائد آن است.

             به هر روی نکات ذکر شده از ارزش‌های اثر مرحوم خطیب رهبر و کار شگرف شرح نویسی او نمی‌کاهد و کار وی به عنوان نخستین گزیدة اشعار رودکی همچنان جایگاه خود را بر پهنة رودکی‌پژوهی حفظ کرده است. به طور کلّی در گزیده‌هایی از متون منظوم و منثور گذشته که برای آموزش تدوین می‌گردد، مختصر بودن، ذکر قسمت‌هایی که از نظر زیبایی‌شناسی ممتاز هستند و آوردن ابیات یا جملاتی که از نظر سبک‌شناسی، اصول کلّی مؤلّف را پدیدار می‌سازند، در اولویت قرار دارد و مرحوم خطیب رهبر در اکثر شروح خود به این مهم دست یافته است. در حوزة تعلیقه‌نویسی نیز یکی از امتیازات مهم شروح خطیب رهبر ذکر نکات و تعلیقات در پانوشت صفحة مورد نظر است که دسترسی دانشجویان به آن را بسیار آسان می‌سازد و علاوه بر این لغات و ترکیبات و نکات دستوری ابیات معمولاً کامل توضیح داده شده، هرچند نثر نویسنده در ارائة معنی نهایی دیریاب و شاعرانه است.

 

2. گزیدة اشعار رودکی، با پژوهش و شرحِ جعفر شعار و حسن انوری

این کتاب از بهترین گزیده‌ها و شروح اشعار رودکی است. نگارندگان ابتدا توضیحات مفیدی دربارة زندگی رودکی، محیط و عصر رودکی و کتاب‌شناسی او ارائه کرده‌اند که تا حدودی از کتاب سعید نفیسی به وام گرفته شده است؛ سپس فصول را بر اساس محتوا به اشعار وصفی، مدیحه، رثاء، حسب حال، پند و حکمت و تمثیل، غنائی و عاشقانه، از کلیله و دمنة منظوم، ابیات پراکنده و رباعی، تقسیم بندی کرده و نوعی تبویب جدید از اشعار رودکی عرضه داشته‌اند. از امتیازات دیگر این کتاب دربر داشتن توضیحات واژه‌نامه و اَعلام در انتهای کتاب است که به خصوص برای دانشجویان بسیار مفید است. ارجاع به مقالات و منابع مهم در حوزة رودکی‌پژوهی نیز از مشخصات دیگر این گزیده است (برای مثال رجوع کنید به: شعار و انوری، 1389: 76). بخشی از امتیازات این کتاب در شرح به کتاب دیوان شعر رودکی اثر جعفر شعار اختصاص دارد که مؤلّف به شکلی پیراسته‌تر در این اثر نیز آن‌ها را ارائه کرده است. نگارندگان این کتاب هرچند اغلب از ضبط‌های سعید نفیسی بهره برده‌اند اما گاه با توجه به منابع کارِ نفیسی، به تصحیح قیاسی روی آورده‌اند و الحق در پاره‌ای موارد به نتایج شایسته‌ای نیز دست یافته‌اند؛ چنان‌که با توجه به وجوه مختلف ضبط‌های این بیت در منابع مختلف نوشته‌اند:

گرگ را کی رسد ملامت شاة

 

باز را کی رسد نهیب شخیش
ج

(شعار و انوری، 1389: 101)

یعنی ملامتی که گوسفند می‌کند کی به گرگ می‌رسد (همچنان‌که) نهیبی که شخیش می‌زند کی به باز می‌رسد؟ ... در صحاح الفرس مصراع اوّل چنین است: دمنه را کی رسد صلابت شیر (ص 153) و «گرگ» در نسخه‌های کهن به شکل «کرک» است که می‌توان آن را «کرگ» (کرگدن) خواند (شعار و انوری، 1389: 102؛ نیز رجوع کنید به: رودکی، 1392: 31). چنان‌که می‌بینیم نگارندگان این شرح، توضیح کافی و مستندی ارائه داده‌اند و صحّت ضبط سعید نفیسی از مصراع اوّل این بیت، یعنی «گرگ را کی رسد صلابت شیر؟» (ر.ک.: نفیسی، 1341: 504) را مورد خدشه قرار داده‌اند؛ ضبطی که در شرح برخی دیگر از گزیده‌ها نظیر استاد شاعران رودکی از نصرالله امامی نیز دیده می‌شود (ر.ک.: امامی، 1390: 151).

             شعار و انوری همچنین در توضیح و شرح ابیات نیز وجوه مختلف از معنی یک بیت را در نظر گرفته‌اند چنان‌که در شرح بیت زیر نوشته‌اند:

آن ملک با ملکی رفت باز

 

زنده کنون شد که تو گویی بمرد

(شعار و انوری، 1389: 106)

ملک: فرشته یا ملک: خداوند؛ آنِ ملک: آنچه متعلّق به فرشته (عالم فرشتگان) یا خداوند است، یعنی روح؛ ملکی: عالم ملکی، فرشتگی، عالم فرشتگان یا ملکی: عالم خداوندی، عالم مجرّدات (شعار و انوری، 1389: 107). هرچند شارحان به معانی مختلف واژة «ملک» توجّه داشته‌اند اما بهتر بود که با استفاده از حرکت‌گذاری هم نشان می‌دادند که تلفّظ «مَلَک» (فرشته) و «مَلِک» (پادشاه) با هم متفاوت است؛ چیزی که نه در این شرح و نه در شرح‌های دیگر چندان رعایت نشده است (برای آگاهی از نمونه‌های دیگری از بیان وجوه متفاوت از معنی یک بیت در این شرح رجوع کنید به: شعار و انوری، 1389: 119، شماره 13).

             از سوی دیگر جعفر شعار و حسن انوری در مواردی اشتباهات شارحان دیگر را تکرار کرده‌اند، از جمله اینکه در توضیح بیت زیر نوشته‌اند:

خورشید را ز ابر دمد روی گاه گاه

 

چونان حصاری‌ای که گذر دارد از رقیب
ج

(شعار و انوری، 1389: 63)

یعنی گاهی چهرة خورشید از پس ابر نمایان می‌شود، مانند کسی که در حصار است و دور از نظر نگهبان عبور می‌کند (شعار و انوری، 1389: 64). چنان‌که پیش‌تر توضیح دادیم گذر داشتن از رقیب به معنی پاس دادن و گذر کردنِ نگهبان مقابل زندانی است نه بالعکس.

             همچنین این نویسندگان مثل سعید نفیسی و برخی دیگر از شارحان، ضبط «چشمم» را به جای «چشمش» در مصراع دوم بیت زیر برگزیده‌اند که پیش از این دربارة بی‌وجهی ضبط «چشمم» سخن گفتیم:

بسا نگار که حیران بُدی بدو در چشم

 

به روی او در چشمم همیشه حیران بود
ج

(شعار و انوری، 1389: 112)

البته در توضیحات به حدس مینوی از مصراع دوم (چشمش) اشاره کرده و احتمال صحّت آن را داده‌اند، اما در متن تغییری ایجاد نکرده‌اند.

             در مواردی نگارندگان این شرح، ضبط لغت‌نامة دهخدا را بر ضبط سعید نفیسی ترجیح داده‌اند، اما در نهایت نتوانسته‌اند مناسب ساختار دستوری جمله، شرحی از بیت ارائه کنند. چنان‌که در بیت:

باران مشکبوی ببارید نو به نو

 

وز برف برکشید یکی حلّة قشیب

(شعار و انوری، 1389: 65)

جعفر شعار و حسن انوری، ضبط «قشیب» را بر «قصیب» ترجیح داده و نوشته‌اند: در نسخه‌ها قصیب آمده که معنای مناسبی ندارد. قشیب طبق ضبط لغت‌نامه است؛ یعنی باران پیاپی بارید و از میان برف حلّه‌ای نو (که همان سبزه و گیاه باشد) بیرون آورد (شعار و انوری، 1389: 65). چنان‌که می‌بینیم نگارندگان، «از برف حلّه کشیدن» را «از میانِ برف حلّه بیرون آوردن» معنی کرده‌اند که چندان دقیق به نظر نمی‌رسد و معنی این جمله از نظر دستوری، زمانی درست خواهد بود که ضبط «برگ» را هم به جای «برف» قرار دهیم تا حلّه‌ای نو از برگ پهن گردد.

             همچنین نویسندگان این شرح در بیت زیر نیز ضبط لغت‌نامه را بر ضبط نفیسی ترجیح داده‌اند، اما معنای نهایی دقیق و مرتبطی با این بیت ارائه نکرده‌اند:

رک تو تا پیش یار بنمایی

 

دل تو خوش کند به خوش گفتار

(شعار و انوری، 1389: 138).

             شعار و انوری همچنین گاه در خوانش ابیات مطابق وزن دچار اشتباه شده‌اند، چنان‌که در بیت زیر بر کلمة «می» تشدیدی فرض کرده‌اند که وزن بیت را تکمیل نمی‌کند:

مورد بجای سوسن آمد باز

 

می بجای ارغوان آمد

(شعار و انوری، 1389: 67)

ایشان در توضیح بیت نگاشته‌اند: «می»: تشدید به ضرورت شعری است (شعار و انوری، 1389: 67). تشدید روی «می» وزن مصراع دوم را کامل نمی‌کند و مصراع نخست نیز با اشکال وزنی باقی می‌ماند، در حالی که اگر تشدید روی حرف «ج» در واژة «بجّای» فرض شود، مشکل وزن هر دو مصراع مرتفع می‌گردد (ر.ک.: امامی، 1390: 143).

             علاوه بر این، نویسندگان شرح مذکور در توضیح برخی ابیات، برداشت عجیب و نادرستی از برخی واژگان بیت داشته و به تأویلات پیچیده‌ای گرفتار شده‌اند؛ چنان‌که در بیت زیر «ایغده سرا» (به معنی سرای بیهوده یعنی دنیا) را «ایغده سری» (به معنی این سر ایغده یعنی سبکسار) دانسته‌اند و معنی بیت را به راه‌های دوری کشانده‌اند:

این ایغده سری به چه کار آید ای فتی

 

دریاب دانش، این سخن بیهده مگوی

(شعار و انوری، 1389: 128)

ای جوان، این سر بیهوده‌گوی و سبکسار به چه کار می‌آید؟/دانش بیندوز و این سخن بیهوده را بر زبان میاور (شعار و انوری، 1389: 130) که به نظر می‌رسد معنی مصراع نخست بدین گونه بهتر باشد: ای جوان، این سرای ایغده و بیهوده (دنیا) به چه کار تو می‌آید؟

             شعار و انوری همچنین گاه در توضیح برخی ابیات به شرح تلمیحاتی پرداخته‌اند که با محتوای بیت چندان ارتباطی ندارد و تنها ذهن مخاطب را به بیراهه می‌کشاند؛ برای مثال ایشان در توضیح بیت زیر نوشته‌اند:

ور به بلور اندرون ببینی گویی

 

گوهر سرخ است به کفّ موسی عمران
ج

(شعار و انوری، 1389: 78)

مفهوم مصراع دوم شاید اشاره باشد به روایتی که دربارة موسی و فرعون آمده است: آنگاه که موسی (ع) یک‌ساله شد، فرعون ترسید که او دشمن معهود او باشد، اما آسیه انکار کرد و گفت تا بیازمایند. تشتی پر آتش و تشتی پر عنّاب بیاوردند. موسی به راهنمایی جبرئیل دست سوی آتش برد و بر زبان نهاد و فرعون او را معذور داشت (شعار و انوری، 1389: 84). هرچند نگارندگان پس از ذکر این واقعه، به ماجرای ید بیضا و بیرون آوردن دست درخشان از گریبان موسی هم اشاره کرده‌اند، اما به نظر می‌رسد ماجرای نخست کاملاً بی‌ارتباط با بیت است و بسیار دور است که گوهر سرخ استعاره از آتش باشد و آتش خود استعاره از می به خصوص که موسی آتش را بر زبان نهاده و دست در این میان نقش مهمی ایفا نکرده و گویا تلمیحِ مناسب این بیت همان ماجرای ید بیضای موسی (ع) است و سرخی در این بیت معادل همان درخشندگی است.

             این نکته در حالی است که نگارندگانِ این شرح گاه دربارة برخی از ابیات توضیح کافی نداده‌اند؛ چنان‌که در بیت زیر تنها کلمة «بلفخت» را معنی کرده‌اند و دربارة معنای نهایی بیت سخنی نگفته‌اند:

خود خور و خود ده، کجا نبود پشیمان

 

هر که بداد و بخورد از آنچه که بلفخت

(شعار و انوری، 1389: 125 و 129)

             چنان‌که می‌بینیم مجموعة این محاسن و معایب در گزیدة مذکور دیده می‌شود، با این همه شرح فوق همچنان یکی از بهترین گزیده‌ها و شروح اشعار رودکی در پهنة شرح‌نویسی بر شعر فارسی به شمار می‌آید. این گزیده به سبب مقدّمة دقیق و مفصّل در شرح حال رودکی و ارائة کتاب‌شناسی آثار حوزة رودکی‌پژوهی، انتخاب موضوعی اشعار رودکی، ذکر نکات مرتبط با آداب و رسوم عصر شاعر، رمزگشایی از برخی معمّاهای حل نشده در دیوان رودکی و ارائة نمایة موضوعی و اَعلام در پایان کتاب در حوزة آموزش بسیار قابل کاربرد و مفید است.

 

3. استاد شاعران رودکی (شرح حال و گزیدة اشعار)، اثر نصرالله امامی

این کتاب نیز جزءِ بهترین شروح و گزیده‌های اشعار رودکی است. مزیّت اصلی این اثر بر سایر آثار، مقدّمة مفصّل و دقیق نویسنده در توصیف اوضاع سیاسی، فرهنگی و ادبی عصر سامانی، زندگی رودکی و هنر اوست که 109 صفحه از 184 صفحة این کتاب را به خود اختصاص داده است. از امتیازات دیگر این شرح، تشخیص صحیح دربارة ابیاتی است که بسیاری از شارحان در ضبط و توضیح آن به خطا رفته‌اند؛ چنان‌که در خصوص ضبط «چشمش» به جای «چشمم» در بیت ذیل مشاهده می‌شود:

بسا نگار که حیران بِدی بدو در چشم

 

به روی او در چشمش همیشه حیران بود
ج

(امامی، 1390: 115 و 119)

             همچنین دربارة سحای نامه (به معنی مُهر نامه) در بیت زیر به چشم می‌آید:

هزار بوسه دهم بر سحای نامة تو

 

اگر ببینم بر مُهر او نگین تو را

(امامی، 1390: 131 و 135)

             البته شارح در مواردی نیز به تکلّف افتاده و برخی از واژگان بیت را به گونه‌ای معنی کرده که چندان مستعمل نبوده است؛ چنان‌که ضبط «دانش» را بر «کنش» در بیت زیر ترجیح داده و در شرح آن نوشته است:

دانش او نه خوب و چهرش خوب

 

زشت‌کردار و خوب‌دیدار است

(امامی، 1390: 122)

دانش: خصلت و خوی، از مصدر دانستن به معنی توانستن، قابلیت داشتن (امامی، 1390: 127). جمیله اخیانی در نقد خود بر کتاب مذکور به این گزینش نادرست نسخه در خصوص بیت فوق اشاره کرده است که در اینجا از تطویل پرهیز می‌کنیم (ر.ک.: اخیانی، 1393: 15). نصرالله امامی همچنین در بیت زیر، ضبط «وشان» (به معنی و ایشان را !) را بر«توشان» (به معنی تو ایشان را) ترجیح داده و نوشته است:

وشان زیر زمین فرسوده کرده

 

زمین داده بر ایشان بر زغارا

(امامی، 1390: 131)

وشان: و ایشان را؛ زغار: سختی، رنج، محنت؛ معنی بیت: ای جهان! تو ایشان را در زیر زمین فرسوده کرده‌ای و زمین، ایشان را به محنت و سختی انداخته است (امامی، 1390: 135). چنان‌که می‌بینیم هرچند نصرالله امامی در توضیح معنای نهایی بیت همچون دیگران عمل کرده است، اما توضیح «وشان» از سوی او بسیار متکلّفانه به نظر می‌رسد.

             امامی در جای دیگری واژة جان توز را به معنی «آنچه در روح اثر می‌کند» در نظر گرفته و در توضیح بیت نوشته است:

از آن جان‌توز لختی خون رز ده

 

سپرده زیر پای اندر سپارا
جج

(امامی، 1390: 131)

جان توز خون رز: شرابی که بر جان و روح اثر می‌کند (امامی، 1390: 135). در حالی که در معانی واژة توختن در لغت‌نامه هیچ جا اثر گذاشتن نیامده است (ر.ک.: دهخدا، ذیل «توختن») و جان توز به معنی جان‌خواه (شرابی که جان انسان آن را آرزو می‌کند یا شرابی که جان انسان را می‌ستاند) صحیح‌تر به نظر می‌رسد.

             همچنین به نظر می‌رسد نصرالله امامی هرچند سعی کرده که به ضبط صحیح ابیات نزدیک‌تر شود، اما همچون اکثر شارحان اشعار رودکی در مواردی دچار لغزش شده است؛ چنان‌که در بیت زیر اگر «چِ» را «چُ» (به معنی چو یا مانند) بخوانیم مفهوم بیت روشن
می‌شود:

وگرچه خامش مردم که شعر باید گفت

 

زبان من به روی گردد آفرین تو را

(امامی، 1390: 132)

و در صورتی که «چو خامش مرد» بخوانیم، معنای بیت می‌شود: من اگرچه، همچون مرد گنگی هستم که باید شعر بگوید، با این همه وقتی به رَوی قافیه بیت نزدیک می‌شوم، زبان من به آفرین تو می‌گردد و این واژة قافیه را ادا می‌کنم.

             امامی همچنین در مواردی برداشتی مجازی و استعاری از برخی واژه‌های ابیات ارائه داده که تصوّر معانی مجازی برای آن‌ها دور از سیاق معنای ابیات است؛ چنان‌که دربارة «برزن ناراه» در بیت زیر نوشته است:

یکی زین برزن ناراه بر شو

 

که بر آتش نشانی برزنی را

(امامی، 1390)

برزن ناراه: کوچة بیراهه، مجازاً روش نادرست و در نهایت ناسازگاری نسبت به عاشق (امامی، 1390: 136). چنان‌که می‌بینیم معنای بیت با همان کوچة بیراهه یا بن بست روشن است و تحمیل چنان معنای بعیدی به بیت وجهی ندارد.

             علاوه بر این وی در توضیح مصراع «چونان حصاری‌ای که گذر دارد از رقیب» مرتکب اشتباه اغلب شارحان شده و از عبور زندانی بر زندانبان سخن گفته نه از گذر زندانبان بر زندانی (ر.ک.: امامی، 1390: 141).

             با توجّه به نکات ذکر شده، شرح نصرالله امامی هرچند مشتمل بر ابیات زیادی از رودکی نیست، اما با توجّه به مقدّمة مفصّل و معایب کم، جزءِ بهترین شروح اشعار رودکی به حساب می‌آید. باید توجّه داشت بهترین گزیده از اشعار شاعران گذشته، آن است که ضمن انتخاب مشهورترین اشعار و زیباترین آن‌ها و نیز شاخص‌ترین ابیات از نگاه سبک‌شناسی، مشکلات ابیات را متناسب با مخاطب مرتفع سازد و از کم‌گویی و زیاده‌گویی پرهیز کند. در کتاب مذکور این انتخاب‌ها ظاهراً مناسب بوده، امّا اختصار در ذکر ابیات و اطناب در توضیحات گاه شرح را کسل‌کننده کرده است. علاوه بر این نارسایی در توضیح برخی از ابیات و اغلاط فاحش مطبعی هم از دیگر نقاط ضعف مهم این کتاب است که دانشجویان جدیدالورود دانشگاه‌ها را معمولاً با سردرگمی مواجه می‌کند (ر.ک.: اخیانی، 1393: 14).

4. برگزیدة اشعار رودکی و منوچهری، اثر اسماعیل حاکمی

این کتاب نخستین بار در سال 1371 از سوی انتشارات اساطیر روانة بازار شده و به قصد تدریس درسی با همین عنوان در رشتة زبان و ادبیات فارسی گردآوری شده است. متأسّفانه مؤلّف نامدار این کتاب تقریباً جز پیشگفتاری کوتاه هیچ چیز از خود در کتاب درج نکرده است (ر.ک.: حاکمی، 1390، پیشگفتار: 9). وی پس از ذکر بخشی از کتاب با کاروان حلّة دکتر زرّین کوب در معرّفی رودکی، بدون ذکر مأخذ همة توضیحات کتاب گزیدة شعر رودکی خلیل خطیب رهبر را عیناً و مو به مو نقل کرده است و کتاب او با اثر مرحوم خطیب رهبر هیچ تفاوتی ندارد البتّه گویا مؤلّف اجازة شفاهی از مرحوم خطیب رهبر در این کار داشته است (ر.ک.: حاکمی، 1369: 173)، با این همه چنین کاری آن هم بدون هیچ ذکری از نام مؤلّف اصلی، قابل توجیه نیست. راجع به این اثر هیچ چیز نمی‌توان گفت جز آنچه دربارة گزینه شعر رودکی اثر خطیب رهبر گفتیم. البته در مقاله‌ای محاسن و کاستی‌های این کتاب (که البته مربوط به خودش نیست) به صورت جداگانه بررسی شده است (ر.ک.: گیتی‌فروز، 1392: 87 -90).

 

5. بهترین رودکی همراه با اشعار نویافته، اثر محمّدعلی سپانلو

این گزیده به دست یکی از شاعران کشور، محمّدعلی سپانلو تدوین شده است. سپانلو در مقدّمة کتاب، علّت نگارش آن را دست یافتن به ابیاتی تازه از رودکی عنوان کرده است، ابیاتی که در هیچ یک از نسخه‌های چاپی دیوان رودکی موجود نبوده است. البته گویا در این زمینه دقّت کافی به عمل نیاورده، زیرا تعدادی از این ابیات در مقالة «اشعار تازة رودکی» از علی اشرف صادقی آمده است (ر.ک.: صادقی، 1372: 7) و عارف نوشاهی نیز در اسفند 89 ضمن انتشار مقاله‌ای در کتاب ماه ادبیات از 9 بیت تازه‌یافتة رودکی یاد کرده که تعدادی از آن‌ها هم با ابیات مقالة صادقی یکسان است (ر.ک.: نوشاهی، 1389: 32) و هم در اثر سپانلو مشاهده می‌گردد (ر.ک.: سپانلو، 1390: 153) و گویا نوشاهی و سپانلو هیچ یک در هنگام نگارش اثر خود به مقالة «اشعار تازة رودکی» از علی اشرف صادقی (1372) نظر نداشته‌اند. به هر حال بسیاری از ابیات ذکر شده در کتاب بهترین رودکی، برای نخستین بار از سوی سپانلو معرّفی شده، چنان‌که وی در مقدّمه نوشته است: «هنگام مطالعة متون و مقالات گوناگون،گه‌گاه به ابیاتی برمی‌خوردم نامبردار از رودکی که گمان می‌بردم در کامل‌ترین دیوان چاپی او، یادگار استاد بی‌همتا، سعید نفیسی، به دیده‌ام نیامده است و چون به آن کتاب از نو می‌‌نگریستم، درمی‌یافتم که در بسیار موارد بیراه نرفته‌ام، پس آن بیت‌ها را به حاشیة کتاب چاپی می‌افزودم» (سپانلو، 1390، مقدمه: 9). بنابراین نویسنده با توجّه به وزن و قافیه، ابیات نویافته را به شکل برجسته در میان شعر احتمالی گنجانده است که در بسیاری از موارد نیز این گنجاندن ذوقی نبوده و بر مبنای سند اخذ شده، صورت گرفته است.

             از مزایای دیگر این کتاب به‌گزین کردن ابیات رودکی از منظر نگاه زیباشناس یک شاعر معاصر است؛ ابیاتی که حذف برخی از آن‌ها جز کنار گذاشتن شاهدی برای یک لغت مهجور نیست. البته باید توجّه داشت که این ویژگی در صورتی حُسن تلقّی می‌گردد که مخاطب دانشجویان جدید الورود رشتة ادبیات فارسی، جوانان شاعر و اهل ذوق فرض شوند و یقیناً برای دانشجویانِ باتجربه و علاقه‌مند به مباحث نسخه‌شناسی، فرهنگ‌پژوهی و زبان‌شناسی، عیب نیز محسوب می‌گردد. همچنین سپانلو در مقدّمة کتاب به برخی از تصحیحات ذوقی خود در پاره‌ای از ابیات اشاره کرده که هرچند از روش علمی به دور است، اما برخی از آن‌ها حقیقتاً راهی به دهی می‌برد (ر.ک.: سپانلو، 1390: 14 و 15). از دیگر کارهای ذوقی این نویسنده در یک شعر قرار دادن ابیاتی است که از نظر وزن و محتوا با هم همخوانی داشته‌اند که این کار هم هرچند در مواردی موجب بازسازی احتمالی برخی از اشعار رودکی گشته، اما روشی علمی محسوب نمی‌شود.

             علاوه بر این می‌توان چاپ منقّح و جوان پسندِ این کتاب، همراه با انتخاب عنوان برای تک‌بیت‌ها را از دیگر خوش‌ذوقی‌های مؤلّف به حساب آورد. هرچند این جوان‌پسندی سبب شده است که وی از ارائة نسخه بدل خودداری کند.

             به طور کلّی مؤلّف این اثر جز معنا کردن لغات بسیار دشوار، در پاورقی توضیح دیگری به ابیات نیفزوده تا ارزش هنری شعر را زیر سؤال نبرد.

             البته از سوی دیگر سپانلو هم در ضبط برخی ابیات و هم در توضیح اندک برخی واژگان دچار لغزش شده است؛ چنان‌که در بیت زیر واژة «خنور» به معنی ظرف و آوند خانه (ر.ک.: نفیسی، 1341، واژه نامه: 557) را «غرّش» معنا کرده است:

گیتی چو گاو نیک دهد شیر مر تو را

 

خود باز بشکند به کرانه، خنورِ شیر
ج

(نفیسی، 1341: 104)

یا اینکه زغار به معنی «رنج و محنت» و حتّی «نمناکی و رطوبت» (ر.ک.: شعار و انوری، 1389: 132) را همانند نفیسی«نان ارزان بی‌کیفیت» معنی کرده است:

تو شان زیر زمین فرسوده کردی

 

زمین داده بر ایشان بر زغارا

(سپانلو، 1390: 24)

             او در بیت زیر واژة «خنب» را هم به تبع نفیسی «خمره» معنی کرده که تناسبی با «خَن» ندارد:

این عجب‌تر که می‌نداند او

 

شِعر از شَعر و خُنب را از خَن

(سپانلو، 1390: 130)

که خنب به معنی اتاق و صفّه تناسب بیشتری با معنی بیت دارد (ر.ک.: رودکی، 1391، توضیحات احمدنژاد: 137).

             وی همچنین ضبط غلط نفیسی را در برخی ابیات حفظ کرده (ر.ک.: نفیسی، 1341: 503) و در توضیح آن به بیراهه رفته است؛ چنان‌که بیت زیر را این گونه ثبت کرده است:

گیردی آب جوی رز پندام

 

چون بود بسته بنک راه ز خس
ج

(سپانلو، 1390: 111)

وی در توضیح «بنک» نوشته است: «اگر بنک معنایی شبیه به بند و مانع داشته باشد، استعارة جوی شراب که بر اثر خس و خاشاک راه‌آب گیر کردن، منجلاب بسازد، با ابیات بالاتر تناسب پیدا می‌کند» (ر.ک.: سپانلو، 1390: 11). چنان‌که می‌بینیم اگر مطابق ضبط بسیاری از شارحان (برای مثال رجوع کنید به: رودکی، 1391: 57)، این واژه را تصحیف «نیک» (در معنی کامل) بخوانیم، اشکال بیت به طور کلّی مرتفع می‌شود.

             سپانلو همچنین در بیت زیر ضبط نادرست نفیسی، یعنی «پیخته زفتن» را برگزیده و در معنی کردن آن هم به تکلّفی عجیب افتاده است:

هست بر خواجه پیخته زفتن

 

راست چون بر درخت پیچد سن
ج

(سپانلو، 1390: 130)

پیخته: احتمالاً بیخته است و معنای مصرع این فتنه‌ها مثل آفت درخت بر او غربال شده است (سپانلو، 1390: 130). در صورتی که «زفتن» در بیت فوق تصحیف «رفتن» و پیخته به معنی پیچیده است و روی هم رفته این عبارت به معنی ناهموار و نامتعادل راه رفتن است و به این همه دورپروازی نیازی ندارد (ر.ک.: رودکی، 1391، توضیحات احمدنژاد: 137).

             علاوه بر این وی ضبط نادرست نفیسی را در برخی ابیات مانند بیت زیر تغییری ناروا داده و در معنی کردن آن هم به تأویلات عجیب و غریب گرفتار شده است؛ چنان‌که نوشته:

چو پوست روبه بینی به خان واتگران

 

بدان که: تهمت او دنبه‌ی به سرکار است

(سپانلو، 1390: 45)

«معنای بیت مبهم است: در صورتی که «سرکار» به شیوة چند سدة اخیر می‌توانست معادل «رئیس» یا «حضرت‌عالی» به کار رود، ممکن بود با تهمت یا نهمت (مقصود و سهم) معنایی برای این بیت پیشنهاد کرد، ولی خبر ندارم در یازده قرن پیش «سرکار» همین معنای گاه طنزآمیز امروزی را می‌داده است یا خیر؟» (سپانلو، 1390: 45). در مورد فوق هرچند کوشش‌های سپانلو او را به معنی اصلی بیت نزدیک کرده، اما غلط خوانیِ واژة «سرکار» او را به بیراهه کشانده است، زیرا حقیقت این است که این واژه در عصر رودکی کاربرد امروزی نداشته و درست آن «شدکار» به معنی زمین زراعتی شیاردار است (ر.ک.: نفیسی، 1341، واژه نامه: 561) و به جای «تهمت» هم باید واژة «نهمت» را قرار داد و معنای نهایی بیت این گونه می‌شود: «هرگاه پوست روباه را در خانة پوستین‌دوز دیدی، بدان که منتهای آرزوی این روباه دست یافتن به دنبه‌ای بی‌ارزش در مزرعه‌ای بوده، اما پوستین دوز حال گرسنگی او را درک نکرده و شکارش نموده است».

             در مواردی نیز سپانلو خوانشی ذوقی را از بیتی برگزیده؛ چنان‌که در بیت زیر واژة نخست را «ملِک» و واژة بعد را «مَلَکی» خوانده است:

آنِ مَلِک با مَلَکی رفت باز

 

زنده کنون شد که تو گویی بمرد

(سپانلو، 1390: 59)

و شاید بتوان تا حدودی نیز آن را پذیرفت، بدین معنا که روح که به پادشاه (خداوند) تعلّق داشت به عالم ملکوت (فرشتگان) منتقل شد، هرچند که مطابق برداشت هیچ یک از شارحان دیگر نیست.

             سپانلو نیز در مواردی اشتباهات سعید نفیسی در ضبط ابیات را تکرار کرده است؛ چنان‌که دوبیت زیر را - که مشخّصاً در موضوع آمدن بهار است و سنخیّتی با ابیات قبل از آن (در موضوع آمدن مهرگان) ندارد - در انتهای شعر رودکی با مطلع «ملکا جشن مهرگان آمد» گنجانده است:

گل دگر ره به گلستان آمد

 

وارة باغ و بوستان آمد

وارِ آذر کذشت و شعلة آن

 

شعلة لاله را زمان آمد
ج

(سپانلو، 1390: 63)

             وی در ضبط برخی دیگر از ابیات نیز کاملاً مشابه نفیسی عمل کرده در حالی که قرائن زیباشناختی به وضوح از اشتباه نفیسی حکایت می‌کند؛ مثلاً در بیت ذیل اگر به جای واوِ عطف میان واژگان «صوت» و «نوا»، کسرة اضافه بگذاریم، هم قرینه‌سازی حاصل می‌شود و هم معنا (صوتِ نوا - صدای آواز) دقیق‌تر می‌گردد:

به صوت و نوا و به صیتِ معانی

 

طرب‌بخش روحم، فرحزای جانم

(سپانلو، 1390: 126)

             همچنین ضبط سپانلو مانند ضبط نفیسی در پاره­ای از موارد خالی از اشکال وزنی نیست، برای مثال:

قند جدا کن از وی، دور شو از زهر دند

 

هرچه به آخر بهست جان تو را، آن پسند

(سپانلو، 1390: 68)

چنان‌که می‌بینیم یا باید مصراع نخست را «قند جداکن از وی ...» (مخفّف از اوی) خواند یا باید آن را «قند جدا کن ز وی» در نظر گرفت تا وزن مصراع نخست درست گردد که البتّه حالت اوّل مطابق نسخه و صحیح‌تر به نظر می‌رسد.

             سپانلو در موارد دیگری نیز به خوانشی ذوقی و نزدیک به نسخة نفیسی دست زده، چنان‌که واژة «مردمی» را در بیت زیر این‌گونه خوانده است:

می آرد شرف مردمی پدید

 

آزاده نژاد از درم‌خرید
ج

(سپانلو، 1390: 81)

که برخی دیگر از پژوهشگران با استدلال‌های فراوان مصراع نخست را «می آرد شرف مرد، می پدید» خوانده و «میِ» را جداشده از فعل «آرد» (و به معنی می شرف مرد را پدید می‌آرد) در نظر گرفته‌اند (ر.ک.: صباغی و حیدری، 1394: 21-32).

             او همچنین مصراع «رگ که با پیشیار بنمایی» را بدین گونه خوانده و «پیشیار» را خدمتکار معنی کرده (ر.ک.: سپانلو، 1390: 89) که پیشنهاد او نیز مانند پیشنهاد شارحان دیگر ابهام معنای این بیت و ارتباط طولی‌اش با ابیات قبل را مرتفع نمی‌سازد.

             همچنین واژة مبهم پایانی بیت زیر را «به اندام» ضبط کرده و البته خودش هم اذعان داشته است که وزن بیت در هر صورت مغشوش است:

هلا! رودکی، از کس اندر متاب

 

بکن هر چه کردنیست به اندام
جججج

(سپانلو، 1390: 122)

چنان‌که می‌بینیم چاپ سپانلو هرچند که امروزی‌تر از چاپ‌های دیگر است و ابیات نویافتة رودکی را نیز در بردارد، اما اغلب اشتباهات نفیسی نیز در آن دیده می‌شود و برداشت‌ها و تأویلات ذوقی هم صحّت علمی آن را خدشه‌دار ساخته است. اگرچه خواندن این کتاب برای عموم اهل ادب و کسانی که به دنبال نگاه ذوقی و جمال‌شناختی به متون کهن هستند، بسیار مفید است، امِا نداشتن مقدّمة مناسب در معرّفی شاعر و زمانة او، کم‌بودن توضیحات و تعلیقات بر ابیات دشوار و نگرش ذوقی به نسخه‌های خطّی و چاپی دیوان رودکی از معایب بسیار مهم این کتاب محسوب می‌شود که وجه آموزشی آن را برای دانشجویان رشتة زبان و ادبیات فارسی کم‌رنگ می‌سازد.

 

6. پیشگامان شعر فارسی، اثر نصرالله امامی

این کتاب مطابق سرفصل‌های جدید وزارت علوم و فناوری برای دورة کارشناسی زبان و ادبیات فارسی طرّاحی شده و بخشی از آن هم به رودکی اختصاص یافته که البته بسیار مختصر است و تقریباً خلاصه‌ای از ابیات کتاب استاد شاعران، رودکی، اثر نصرالله امامی است. ضبط بیت‌ها در این دو کتاب کاملاً یکسان است، البتّه نویسنده سعی کرده است که متن توضیحاتش در این کتاب با توضیحات کتابِ استاد شاعران، رودکی، کاملاً یکسان نباشد و از مترادفات دیگری برای شرح بهره ببرد. با این همه کلیّت استنباط‌های وی از ابیات در هر دو کتاب کاملاً یکسان است و لذا اشتباهات آن اثر در این قسمت هم تکرار شده است؛ برای مثال به این بیت بنگرید:

خورشید را ز ابر دمد روی، گاه گاه

 

چونان حصاری‌ای که گذر دارد از رقیب

(امامی، 1390: 137)

             شرح امامی بر این بیت در کتاب استاد شاعران، رودکی: «خورشید را ز ابر دمد روی: روی خورشید از زیر ابر می‌دمد («را» برای فکِّ اضافه آمده است)؛ خورشید را ... روی: روی خورشید؛ گاه گاه: نقش قید زمان دارد برای فعل دمد (=دمیدن، ظاهر شدن)؛ حصاری: زندانی، کسی که در زندان یا حصار گرفتار باشد؛ رقیب: مراقب، نگهبان و معنی مصراع دوم: مانند مردی زندانی که با خوف و احتیاط قصد دارد از مقابل نگهبان خود بگریزد (امامی، 1390: 141).

             شرح امامی بر این بیت در کتاب پیشگامان شعر فارسی: خورشید ... روی: چهرة خورشید؛ دَمَد: پدیدار شود؛ حصاری: کسی که در حصار و زندان گرفتار است؛ حصار: قلعه و در قدیم زندانیان را در قلعه محبوس می‌کردند؛ رقیب: مراقب، نگهبان؛ خورشید را که گه‌گاه به آرامی از زیر ابر بیرون می‌آید، به مردی زندانی مانند کرده است که با ترس و هراس و دزدانه از مقابل نگهبان می‌گریزد (امامی، 1394: 107).

             چنان‌که می‌بینیم در شرح نخست، توضیح «را» برای فکّ اضافه به عنوان نکته­ای دستوری ملاحظه می‌شود که در شرح دوم جهت تلخیص حذف شده و به جای آن واژة حصار و رسم زندانی کردن در قلعه توضیح داده شده است. با این همه توضیح نهایی بیت یعنی عبور زندانی مقابل زندانبان اشتباه بیان شده و چنان‌که پیش‌تر گفتیم گذر داشتن حصاری از رقیب به معنی عبور زندانبان در برابر زندانی است.

             این نمونه‌ای از تفاوت‌های میان این دو کتاب است و البته مقدّمة مفصّل کتاب استاد شاعران، رودکی طبعاً در کتاب پیشگامان شعر فارسی دیده نمی‌شود. کتاب مذکور به دلیل پرداختن به پیشگامان شعر فارسی به طور کلّی، بسیاری از امتیازات کتاب استاد شاعران رودکی را نیز از دست داده است. هرچند به جهت فقدان منابع متناسب با درسی 2 واحدی به نام «پیشگامان نظم فارسی» این کتاب برای دانشجویان رشتة زبان و ادبیات فارسی توصیه می‌شود، اما باید توجّه داشت که مطالب این کتاب سطحی و کم عمق است و امید است مؤلّف در چاپ‌های آینده تفصیل بیشتری به ابیات انتخاب شده و عمق بیشتری به مقدّمه و شرح خود ببخشد و نیز می‌توان منتظر کتاب‌های دقیق‌تر و عمیق‌تر از سوی مؤلّفان فاضل دانشگاه‌های کشور در زمینة سرفصل‌های جدید وزارت علوم و فناوری در خصوص دروس رشتة زبان و ادبیات فارسی بود.

 

نتیجه‌گیری

چنان‌که دیدیم با وجود ارائة چند نسخة چاپی از دیوان رودکی، می‌توان اذعان داشت که هنوز در ایران دیوان پیراسته و بی‌نقصی از اشعار وی همراه با توضیحات کافی و دقیق عرضه نشده است. هرچند زحمات سعید نفیسی به عنوان اوّلین و اصلی‌ترین گردآورندة اشعار رودکی بسیار قابل ستایش است، اما نقص‌های عمده‌ای در ضبط اشعار در نسخة نفیسی وجود دارد که بسیاری از آن‌ها در کارهای دیگران هم راه یافته است. چاپ‌های دیگر از جعفر شعار، منوچهر دانش‌پژوه، نصرالله امامی و کامل احمدنژاد نیز از بسیاری جهات مزایایی دارد و معایب فراوانی نیز در آن‌ها مشاهده می‌شود، با این همه شرح و توضیح کامل احمدنژاد اکنون از نسخه‌های دیگر کامل‌تر به نظر می‌آید.

             در میان گزیده‌های فراهم شده از اشعار رودکی نیز می‌توان به چند گزیدة برتر اشاره کرد، هرچند اغلب آن‌ها مزایایی دارند که اگر در یک کتاب جمع شود به بهترین گزیدة شعر رودکی تبدیل خواهد شد. نخستین گزیدة منتخب در این زمینه گزینة سخن پارسی رودکی به کوشش خلیل خطیب‌رهبر است که با وجود اختصار و توضیحات سخت‌تر از متن و نپرداختن به بسیاری مشکلات ابیات، هنوز از بهترین گزیده‌ها محسوب می‌شود تا جایی که قسمت رودکی در کتاب برگزیدة اشعار رودکی و منوچهری اثر دکتر اسماعیل حاکمی کاملاً و عیناً وام‌گرفته شده از این کتاب است. از دیگر گزیده‌های مقبول اشعار رودکی می‌توان به کار مشترک جعفر شعار و حسن انوری اشاره کرد که با مقدّمة کامل، دسته‌بندی جدید و توضیحات نسبتاً دقیقی آراسته شده است، هرچند اشتباهات فاحشی نیز در آن مشاهده می‌شود. کتاب استاد شاعران، رودکی اثر نصرالله امامی نیز جزءِ گزیده‌های ارزندة اشعار رودکی محسوب می‌شود که به دلیل مقدمة عالی و توضیحات مفید از بهترین منابع برای استفادة دانشجویان به حساب می‌آید و بخش رودکی در کتاب پیشگامان شعر فارسی اثر همین مؤلّف هم که برای سرفصل‌های جدید رشتة زبان و ادبیات فارسی در دورة کارشناسی تهیه شده به نوعی فشرده شده و روایت دیگری از همین کتاب محسوب می‌شود که بسیار مختصر و ضعیف شده است. از میان گزیده‌های دیگر می‌توان به کتاب بهترین رودکی، همراه با اشعار نویافته اثر محمّدعلی سپانلو اشاره کرد که هرچند بیشتر ضبط سعید نفیسی همراه با نگاه ذوقی مؤلّف در آن مشاهده می‌شود، به دلیل ثبت اشعار نویافتة رودکی قابل ملاحظه به حساب می‌آید.

ابومحبوب، احمد (شهریور 1387). «رودکی احیاگر فرهنگ و زبان فارسی»، کتاب ماه ادبیات، شماره 131، ص 26-31.
اخیانی، جمیله (فروردین 1393). «نگاهی به کتاب استاد شاعران رودکی»، کتاب ماه، شماره 84، ص 14ـ19.
ارشادسرابی، اصغر (1370). «بینش بازیافته از رودکی (در خلال تفسیر ابوالفتوح رازی)»، مجله مشکوة، شماره 31، تابستان، ص 146-153.
اسپرهم، داود (بهار 1388). «موسیقی و خوانش اشعار رودکی»، متن پژوهی ادبی، شماره 39، ص 107-130.
امامی، نصرالله (1394). پیشگامان شعر فارسی، تهران: جامی.
آذر، اسماعیل (تابستان 1388). «رودکی و چاوسر»، فصلنامه مطالعات ادبیات تطبیقی، سال سوم، شماره 3210، ص 13-44.
بهنام، مینا (شهریور 1387). «حکم و اندرز در دیوان رودکی»، مجله کتاب ماه ادبیات، شماره 131، شهریور، ص 54-57.
توکلی، حمیدرضا (1387). «رودکی پیشاهنگ فردوسی»، مجله هنر، شماره 76، ص 22-66.
حاکمی، اسماعیل (مرداد 1369). «نقد کتاب: پاسخی به یک نقد»، مجله کلک، شماره 5، ص173-180.
حائری، هادی (فروردین 1338). «بحثی در اشعار و افکار رودکی»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، سال ششم، شماره 3 و 4، ص 49-54.
حقوقی، عسکر (فروردین 1338). «لغات و ترکیبات رودکی»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، سال ششم، شماره 3 و 4، ص 117-170.
خیرخواه، سعید (مرداد 1385). «درنگی در یک بیت از رودکی»، مجله حافظ، شماره 33، ص 59-61.
دبیرسیاقی، محمد (1334). «رودکی و سندبادنامه»، مجله یغما، شماره 87 ، ص 320-324.
نفیسی، سعید (1341). محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی، 3 جلد، تهران: کتابخانه ابن سینا.
رودکی، ابوعبدالله جعفربن محمد (1376). دیوان رودکی سمرقندی، بر اساس نسخه سعید نفیسی و ی. براگینسکی، چاپ 2، تهران: نگاه.
رودکی، ابوعبدالله جعفربن محمد (1383). دیوان رودکی، شرح و توضیح منوچهر دانش‌پژوه، چاپ 2، تهران: توس.
رودکی، ابوعبدالله جعفربن محمد (1387). دیوان رودکی، با تصحیح و توضیح نصرالله امامی، چاپ 2، تهران: مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی.
خطیب رهبر، خلیل (1388). گزینه سخن پارسی 2 رودکی، چاپ 25، تهران: صفی علیشاه.
شعار، جعفر و حسن انوری (1389). گزیدة اشعار رودکی، چاپ 10، تهران: امیرکبیر.
امامی، نصرالله (1390). استاد شاعران رودکی (شرح حال و گزیدة اشعار)، چاپ 9، تهران: جامی.
حاکمی، اسماعیل (1390). برگزیدة اشعار رودکی و منوچهری، چاپ 11، اساطیر.
سپانلو، محمدعلی (1390). بهترین رودکی همراه با اشعار نویافته، تهران: چشمه.
رودکی، ابوعبدالله جعفربن محمد (1391). دیوان رودکی، با توضیح و نقد و تحلیل دکتر کامل احمدنژاد، تهران: کتاب آمه.
رودکی، ابوعبدالله جعفربن محمد (1392). دیوان شعر رودکی، با شرح و توضیح، تصحیح و شرح جعفر شعار، چاپ 6، تهران: قطره.
زرین‌کوب، حمید (بهار 1355). «عناصر بدیعی در شعر رودکی»، جستارهای ادبی، شماره 45، ص 105-116.
ساکی، محمدرضا و محمد گودرزی (تابستان 1388). «تحلیل و بررسی تطبیقی زندگی و مرگ از دیدگاه رودکی و متنبی»، مجله مطالعات ادبیات تطبیقی، سال سوم، شماره 2210، ص 135-156.
سایه، ه.ا. (فروردین و اردیبهشت 1386). «پند رودکی»، مجله بخارا، شماره 60، ص 94.
شمیسا، سیروس (مرداد و شهریور 1387). «تو رودکی را ای ماهرو کنون بینی»، مجله بخارا، شماره 66، ص 339-341.
شیلا، شهرزاد (بهمن 1385). «مفهوم کنایی بیتی از رودکی»، مجله رودکی، شماره 11، ص 18-21.
صادقی، علی اشرف (خرداد و تیر 1372). «اشعار تازة رودکی»، مجلة نشر دانش، شماره 76، ص 6-14.
صباغی، علی و حسن حیدری (تابستان 1394). «مردمی یا مرد، می نقد و تحلیل بیتی از رودکی سمرقندی»، متن‌شناسی ادب فارسی، شماره 26، ص 21-32.
صورتگر، لطفعلی (بهار 1343). «به یاد رودکی»، مجله مهر، شماره 105، ص 29.
طالبیان، یحیی (تابستان و پاییز 1382). «استعاره در شعر رودکی»، مجله فرهنگ، شماره 46 و 47، ، ص 179-190.
فرزاد، مسعود (آبان 1349)، «عروض رودکی»، مجله خرد و کوشش، شماره 7، ص 465-498.
فروزانفر، بدیع‌الزمان (فروردین 1338). «شعر و شاعری رودکی»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، سال ششم، شماره 3 و 4، ص 93-116.
قاسمی گل‌افشانی، اکبر (خرداد 1385). «تأثیر سعدی از رودکی»، ماهنامة حافظ، شماره 29، ص 74-75.
قاسمی، مسعود (مهر 1388). «واژه‌ای کهن و ناشناخته در شعر رودکی»، مجله فرهنگ‌نویسی، شماره 2، ص 84 - 88 .
گیتی‌فروز، علی‌محمد و ویدا کرامت (بهمن 1392). «نگاهی به کتاب رودکی و منوچهری»، کتاب ماه ادبیات، شماره 82 ، ص 87 -90.
محسنی‌نیا، ناصر و الهام مریمی (زمستان 1390)، «بررسی تطبیقی حکمت و خرد در اشعار امروالقیس و رودکی»، مطالعات ادبیات تطبیقی، شماره 20، ص 117-137.
مشتاق‌مهر، رحمان (بهار و تابستان 1390). «مضامین عاطفی و حکمت‌آمیز در شعر رودکی و خیام»‌، پژوهش‌نامه ادب غنایی، شماره 16، ص 151-174.
مشکی، فاطمه (بهار 1393). «ادبیات تعلیمی در اندیشه رودکی و بشار»، فصلنامة مطالعات ادبیات تطبیقی، شماره 29، ص 7-22.
معین، محمّد (1338). «رودکی یا رودگی»، مجله یغما، شماره 130، ص 53-55.
منصور، جهانگیر (شهریور 1387). «تنوع موضوعات در اشعار رودکی»، کتاب ماه ادبیات، شماره 131.
میرزا ملا احمد (شهریور 1387). «کتاب شناسی آثار رودکی»، ترجمة مرتضی رزم آرا، مجله کتاب ماه ادبیات، شماره 131، ص 52-53.
مینوی، مجتبی (1336). «داستان کلیله و دمنه رودکی»، مجله فرهنگ ایران زمین، شماره 5، ص 265-278.
نجاریان، محمدرضا و محمدکاظم کهدویی (تابستان 1390). «نگاه شاعرانه رودکی و ابونواس به خمریات»، فصلنامة مطالعات ادبیات تطبیقی، شماره 4، ص 259-280.
نفیسی، سعید (فروردین 1338). «چند نکته تازه درباره رودکی»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، سال ششم، شماره 3 و 4، ص 21-39.
نوربخش، مریم (شهریور 1387). «نگاهی به منابع و مآخذ پژوهشی دربارة رودکی»، کتاب ماه ادبیات، شماره 17، پیاپی 130، ص 95-105.
نوشاهی، عارف (اسفند 1389). «اشعار نویافتة رودکی سمرقندی بر اساس دو متن کهن فارسی»، کتاب ماه ادبیات، شماره 47، پیاپی 161، ص 30-32.
وحیدیان کامیار، تقی (پاییز و زمستان 1383). «آیا رودکی سرایندة تمام کلیله و دمنه است؟»، مجله ادبیات فارسی دانشگاه آزاد مشهد، شماره 3 و 4، ص 26-40.
همایونفرد، محمّدصادق (1365). کتاب‌شناسی رودکی، تهران: مرکز اسناد و مدارک علمی.
همائی، جلال‌الدین (فروردین 1338). «رودکی و اختراع رباعی»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، سال ششم، شماره 3 و 4، ص 40-48.
یاری گل‌دره، سهیل (فروردین 1393). «نقد و بررسی دیوان اشعار رودکی»، کتاب ماه ادبیات، شماره 84 ، ص 8 -13.
یثربی، مهدی (تیر 1310). «انتقاد بر کتاب احوال و اشعار رودکی»، مجله ارمغان، شماره 126، ص 262-270.