بررسی و تحلیل سیر کیفی و کمّی محتوای آموزشی دروس باستان‌شناسی در ایران

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار مرکز تحقیق و توسعه علوم انسانی سازمان «سمت»

2 استادیار پژوهشگاه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری

چکیده

بررسی و تحلیل سیر کیفی و کمّی محتوای آموزشی دروس باستان‌شناسی در ایران با گذشت یکصد و پنجاه سال از آغاز فعالیتهای باستان‌شناسی در ایران و نیز قریب هشت دهه از آغاز آموزش رشته باستان‌شناسی هنوز محتوای آموزشی دروس این رشته ماهیت کاربردی مطلوبی ندارد؛ به نحوی که دانش‌آموختگان این رشته برای فعالیتهای عملی و کسب تجربه و مهارتهای فنی و حرفه‌ای لازم نیازمند گذراندن دوره‌های کار عملی و میدانی در هیئتهای علمی باستان‌شناسی کشور هستند. همچنین رابطه این دروس با رشته‌های مختلف علوم و مرزهای دانش بشری و میزان علمی و یا روایی و ذهنی بودن آنها به قدر کافی مشخص و متمایز نشده، و گرایشهای مختلف مورد نیاز باستان‌شناسی کشور و دروس وابسته به آنها به طور کامل تبیین و ارائه نشده است‌. هدف از ارائۀ این پژوهش و نوشتار بررسی روند تحول دروس و منابع آموزشی رشته باستان‌شناسی از بدو ورود سیستم نوین آموزشی است که بر اساس آن آموزش این رشته و فراز و نشیب آن در دوره‌های پنجگانه مورد مطالعه و تحلیل قرار می‌گیرد.  

کلیدواژه‌ها


کشور ایران در منطقة خاورمیانه قرار گرفته است که کانون تحولات مهمی در تاریخ انسان بوده و یکی از کهن‌ترین مناطق تمدن و فرهنگ بشری است. ایران از روزگاران پیش از تاریخ همواره محل سکونت و تحرک جوامع انسانی بوده و تغییرات و تحولات بی‌شماری را شاهد بوده است. در قرون جدید، نوزایی و در پی آن انقلاب صنعتی تحولات بی‌شماری را در عرصة دانش، هنر، صنعت، فلسفه و ادبیات پدید آوردند که یکی از آنها تاسیس دانشگاهها و مراکز آموزشی و پژوهشی و آموزش رشته‌های گوناگون به سبک جدید بود. باستان‌شناسی یکی از این رشته‌هاست که به‌تدریج از اواخر قرن هجدهم به بعد به عنوان یک رشتة دانشگاهی به جهان عرضه شد؛ این بدان معناست که از این دوران به بعد جمع‌آوری اشیاء تنها به منظور ذخیرة ارزشها و یا ارضاء جاه‌طلبی صورت نگرفت و ایجاد بایگانیها و موزه‌ها حقیقتا سبب پیشرفت در رشته‌های متعدد گردید. با رقابتهای دولتهای فرانسه و انگلیس در دوران ناپلئون و لشکرکشی او به مصر و اعزام دانشمندان علوم مختلف به مصر، آموزش باستان‌شناسی به عنوان یک رشتة دانشگاهی وارد مرحله جدیدی شد.

در ایران این تحولات هم‌زمان با اعزام هیئتهای سیاسی و نظامی از سوی دولتهای اروپایی به کشورمان بود.این هیئتها، جز مأموریتهایشان، تحقیقات تاریخی ـ جغرافیایی و زبان‌شناختی مفصلی نیز در ایران انجام دادند؛ و نوشته‌های آنها و دیگران پشتوانه‌ای شد برای تهیة دروس اولیة رشته‌های مرتبط دانشگاهی با رشته ایران‌شناسی. لذا، سیر محتوای دروس باستان‌شناسی را، از آغاز تاکنون، می‌توان در 5 مرحلة مشخص بررسی و تبیین کرد.

در این پژوهش، فرضیة نگارندگان بر این اساس است که دوره‌های فراز و فرود آموزش باستان‌شناسی و نامشخص بودن دوره‌های آغازین آن بر داوری وضعیت آن در مقاطعی مؤثر بوده است؛ و تنها وضعیت کلی آن را می‌توان بر اساس تفکیک و دوره‌بندی آنها از ابتدا تا عصر حاضر مشخص نمود. اما پیش از پرداختن به بحث اصلی لازم است تا چکیده‌ای از اهمیت علم باستان‌شناسی و ارزش آثار باستانی و ضرورت آموزش باستان‌شناسی در ایران و نتایج شوم بی‌توجهی وسهل‌انگاری ناشی از ناآگاهی گذشتگان به این موضوع را یادآور شد.

منشأ و تاریخ پیدایش باستان‌شناسی کاملاً مشخص نیست، اما باستان‌شناسی به مفهوم جدید آن، یعنی به صورت علمی و تجربی و دانشگاهی، مناسبتی با مفهوم اولیة آن، یعنی حفاری در مکانهای باستانی به منظور به دست آوردن اشیاء و گردآوری آنها، ندارد. قدیمی‌ترین مدرک موجود در این‌باره مربوط به فرمانروایی از بابل است که به حفاری در بناهای باستانی دست یازید تا به پیشینة آنها دست یابد، و در ضمن اشیاء به دست آمده را گردآوری کند. در قرن چهاردهم میلادی، سنت هلنا در محلی که گفته می‌شد عیسی مسیح در آنجا به صلیب کشیده شده است حفاری کرد تا آثار آن واقعه را بیابد. در دورة بیزانس مردم به میراث مادی مسیحیان علاقه نشان دادند تا جایی که قانونی به تصویب رسید که بناهایی که مزاحم دورنمای یادمانهای تاریخی هستند تخریب شوند (دارک، 1379). مثالهایی از این دست نشان‌دهندة انگیزه‌های گوناگون و تحولات فکری چندی است که با تجربة انسان در مطالعه بقایای مادی در طی قرنها رخ داده است؛ به عبارت دیگر، باستان‌شناسی از گنج‌یابی و گردآوری آثار قدیمی با هدفهای گوناگون آغاز شد و پس از عصر نوزایی یا رنسانس که یکی از آثار آن باستان‌شناسی بود به دورة باستان‌شناسی و عتیقه‌پژوهی و ایجاد انجمنهای مرتبط انجامید؛ و در پی آن دورة پیشرفت نظری در ارتباط با فرضیه‌پردازی و تفسیر اطلاعات به دست آمده از آثار فرهنگی رخ داد.

رنسانس آغاز روشهای جدید برای ثبت داده‌های باستان‌شناختی بود. مطالعات روشمند در باستان‌شناسی در قرن 18 میلادی آغاز شد و سپس با توسعه و کاربرد فنون جدید و استفاده از روشهای علوم دیگر مانند زمین‌شناسی ادامه یافت. تا پیش از آن در حفاریها به مفاهیم اساسی مانند لایه‌نگاری و بافت زمینه‌ای توجهی نمی‌شد و آن را نادیده می‌گرفتند. سالهای نخستین قرن 19 میلادی را باید سرآغاز فعالیتهای باستان‌شناختی در خاورمیانه و ایران دانست، گرچه این فعالیتها عمدتاً بر نوشته‌های جغرافی‌دانان و مورخان مسلمان استوار شده بود. مسلمانها از دو راه به پیشبرد رنسانس کمک کردند: ترجمة کتابهای یونان باستان به زبان عربی که در قرون12 و 13 میلادی به زبانهای اروپایی ترجمه شد؛ و دیگر، تألیف کتابهایی مانند قانون ابن سینا و مفاتیح‌العلوم خوارزمی که یکی از پایه‌های اصلی رنسانس علمی و فکری و گرایش به دانش و علم در غرب گردید (حسین‌زاده شانه‌چی، 1377).

عبداللطیف بغدادی، مورخ و جراح مشهور و استاد دانشگاه الأزهر در قرن 13 میلادی که تحقیقات جالب توجهی در زمینه جزئیات بناها و آثار باستانی مصر دارد، به لزوم باستان‌شناسی اشاره دارد و فواید آن را از نظر اسلام و قرآن کریم برشمرده است. از نظر او آثار و بناهای تاریخی مدارک مفیدی برای گاهنگاری هستند و اشیائی که از داخل آنها به دست می‌آید شواهدی از کتاب الهی قرآن و نشان‌دهندة سرنوشت و پایداری انسان در طول تاریخ و تا حدی بیانگر روشهای زندگی و سیاست و تاریخ نیاکان و درجة غنای علوم و درجة نبوغ فکری آنهاست. کالبدشکافی و نشانه‌شناسی در طب به او کمک کرد تا درک درستی نسبت به مطالعة آثار باستانی بیابد و او از زمره کسانی است که به علمی شدن باستان‌شناسی در قرون پسین کمک شایانی کرده است (ElDaly:2005).

همان‌طور که پیشتر گفته شد، ناپلئون به همراه 167 دانشمند از رشته‌های مختلف در لشکرکشی مصر در اوایل قرن 19 میلادی شرکت داشته است که از دستاوردهای مهم آن کشف سنگ‌نوشته رزتا بود. در سالهای بعد رقابتهای باستان‌شناسی فرانسه و انگلیس در منطقه و ایران اوج گرفت و فرستادگان سیاسی و نظامی به ایران اعزام شدند که علاوه بر مأموریت خود به کارهای باستان‌شناسی نیز اشتغال داشتند. متأسفانه بیشتر فعالیتهای باستان‌شناسی این دوره و پس از آن سخت تحت تأثیر اغراض سیاسی و شخصی و اهداف تجاری و استعماری قرار گرفت، و در بیشتر مواقع حفاران به عتیقه‌جویی صرف و به دست‌ آوردن بیشترین آثار در کمترین زمان ممکن و ارسال آنها به موزه‌های خارج از کشور با حداقل هزینه پرداختند؛ و در مواردی هم دانسته و یا ندانسته به تخریب آثار و تحریف اطلاعات باستان‌شناختی و یا کوچک شمردن و نادیده گرفتن آثار تمدنی ایران و نتایج به دست آمده اقدام ‌کردند. در سال 1883 میلادی دولت فرانسه با کمک تلوزان، پزشک ویژه ناصرالدین‌شاه قاجار، توانست اجازة حفاری در شهر باستانی شوش را کسب کند؛ و پس از مرگ ناصرالدین‌شاه، جانشینش مظفرالدین‌شاه در سال 1900 میلادی طی قراردادی امتیاز انحصاری کاوشهای باستان‌شناسی در ایران را به فرانسویان واگذار کرد (معصومی، 1383).

فعالیتهای فرانسویان که طی چند دهه بر شوش متمرکز شده بود از همان ابتدا موج عظیمی از غارت آثار باستانی و تخریب لایه‌های باستان‌شناختی، و در نتیجه گسستن ارتباط اشیاء و آثار معماری در بستر تاریخی و فرهنگی خود و برهم خوردن نظم زمانی آنها را، فراهم ساخت؛ و در نتیجه برخی از آثار شاخص تمدن و فرهنگ ایران در نتیجة حرص فراوان و لجام‌گسیخته عتیقه‌جویی از میان رفت. رومن گیرشمن، باستان‌شناس فرانسوی، در مقدمة کتاب باستان‌شناسی ایران باستان نوشتة لویی واندنبرگ آغاز کاوشهای علمی در ایران را از سال 1931 میلادی و کاوشهای گیلان، حصار و تورنگ می‌داند که به گونه‌ای تأییدی بر علمی نبودن کاوشها تا این دوران توسط فرانسویها محسوب می‌شود.

شروع حفاریهای باستان‌شناسی هیئتهای خارجی در ایران زیان بزرگ‌تری نیز به همراه داشت، و آن آغاز کاوشهای تجاری یا به عبارتی تیله‌کنی و طلاشویی و گنج‌یابی بود که به‌تدریج خیل قابل توجهی از جمعیت فعال کشور را تا دو قرن به افکار بیهوده و سودای ثروت‌اندوزی سوق داد و آنها را از کار و ابتکار و اختراع و اکتشاف و چاره‌جویی برای مشکلات کشور بازداشت. نتیجة این اعمال علاوه بر به‌ باد رفتن هویت یک ملت، پراکنده شدن میلیونها شیء و اثر باستانی در مجموعه‌های شخصی و موزه‌های بزرگ دنیا بدون شناسنامه و اطلاعات بود.

در سال 1309 هجری شمسی، مجلس شورای ملی امتیاز انحصاری کاوشهای باستان‌شناسی فرانسه را در ایران لغو کرد و درهای ایران بر روی باستان‌شناسان خارجی دیگر باز شد؛ ظاهراً می‌بایست با تصویب این قانون و قانون ثبت آثار ملی و تأسیس موزه ملی ایران یا موزه ایران باستان از غارت آثار فرهنگی و تاریخی کشور جلوگیری می‌گردید، اما با عدم اعتنای باستان‌شناسان غربی به این قوانین مسابقه بزرگی برای خروج اشیای باستانی از ایران برپا شد (مجد، 1388).

سرانجام، یادآور می‌شود که باستان‌شناسی و ایجاد موزه و آرشیو علاوه بر پیشرفت علمی و تأثیر بر جهانگردی و ایرانگردی و درآمدزایی اهمیت حیاتی دیگری نیز برای کشور ما دربر دارد. کشور ایران سابقه‌ای چندهزار ساله دارد که وسعت اولیه‌اش به مراتب بیشتر از وسعت امروزین آن بوده است و گرداگرد آن را کشورهای جدیدالتأسیس احاطه کرده‌اند که ادعای ارضی بر خاک ایران دارند. عدم توجه به باستان‌شناسی می‌تواند به نادیده انگاشته شدن حقوق تاریخی ایران و همچنین تضعیف یا قطع پیوندهای فرهنگی و تاریخی با کشورهای همسایه و دیگر کشورهای جهان منجر شود.

مطالعه و سیر آموزش باستان‌شناسی در کشور را می‌توان در ادوار زیر تبیین و بررسی کرد:

 

دوره اول) آشنایی با باستان‌شناسی و آغاز تدریس آن در ایران

این دوره با تأسیس مؤسسات و مظاهر جدید تمدنی جدید در ایران مانند روزنامه، تلگراف و مدرسه دارالفنون یا پلی‌تکنیکی به سبک اروپایی آغاز می‌شود. تهیه نقشه تهران، راه‌اندازی اولین خط تلگراف، نقشه‌برداری از ارتفاعات و برخی فعالیتهای زمین‌شناسی و معدن‌شناسی از اقدامات استادان و شاگردان دارالفنون بوده است (محبوبی اردکانی، 1357). نقش ایرانیان در آغاز باستان‌شناسی شناخته نشده است، اما آنچه مسلم است در این دوران گسترش تحقیقات تاریخی و جغرافیایی و یا رکود و افول آن کاملا وابسته به دربار و دولت بوده است. به عبارت بهتر، در آشنایی و یا عدم آشنایی ایرانیان با باستان‌شناسی و انعکاس اخبار آن هم دربار ناصرالدین شاه و هم هیئتهای بیگانه مشارکت داشتند.

با توجه به اینکه وقایع‌نگاری، سفرنامه‌نویسی، انتشار روزنامه، ارائة گزارشها و تألیف کتاب و چاپ روزنامه پس از گسترش صنعت چاپ به اجازة دربار و یا شخص شاه صورت می‌گرفته است مسلما تعداد بی‌شماری گزارش و کتاب دست‌نویس از گزارشهای مأموران ایرانی در بایگانیهای دوایر دولتی و کتابخانه سلطنتی موجود بوده که در دسترس عموم قرار نمی‌گرفته است؛ البته برخی موارد نیز به صورت محدودی منتشر و عرضه می‌شد و در دسترس قرار می‌گرفت. یکی از این نمونه‌ها گزارش اولین حفریات شوش توسط میرزا جعفرخان مشیرالدوله در روزنامه «وقایع اتفاقیه» است. وی عضو کمیسیون چهارجانبة ایران، بریتانیا، روسیه و عثمانی در تعیین حدود مرز ایران و عثمانی بود؛ و گزارش او به احتمال بسیار زیاد اولین گزارشی است که در خصوص کاوشهای باستان‌شناسی در ایران منتشر شده است. کنت لوفتوس (kenet Loftus)  حفار بریتانیایی شوش نیز در این هیئت حضور داشت. گزارش مذکور شامل مواردی چون حفاری کاخ اردشیر و وضعیت آثار معماری به دست آمده به‌ویژه ستونها و سرستونها و مقایسه آن با آثار تخت جمشید و همچنین به‌دست آمدن سکه‌های صدر اسلام و ذکر مشخصات و ضرابخانه‌های آنهاست (روزنامه وقایع اتفاقیه 1373، 352) (تصویر 1). میرزا حسن فسایی درسال 1289 ﻫ. ق. به تشویق ظل‌السلطان، والی فارس، نقشه فارس را ترسیم و پس از تکمیل آن به ناصرالدین شاه قاجار پیشکش کرد. سه سال بعد به دستور ناصرالدین شاه کتابی درباره جغرافیای فارس با ذکر وقایع اتفاقیه هر محل به نام فارس نامة ناصری تهیه کرد. وی حوادث هر سال فارس را از تاریخ گذشتگان استخراج و با جغرافیای مکانها تطبیق داد. بنابراین منبع نسبتاً مناسبی را فراهم آورد (فسایی، 1382).

میرزا جعفرخان خورموجی، ملقب به حقایق‌نگار، یکی دیگر از مورخان و پژوهشگران عصر ناصری بود که کتاب آثار جعفری را درباره تاریخ و جغرافیای فارس نگاشت که مطالب سودمندی در خصوص جغرافیای جهان و فارس، با وجود خلاصه بودن، داراست. ناصرالدین شاه او را مامور تهیة کتاب تاریخ روزگار خود به نام حقایق الاخبار ناصری کرد. وی همچنین به سال 1296 ﻫ . ق کتاب نزهت‌الاخبار را دربارة تاریخ و جغرافیای فارس به رشته تحریر درآورد (حقایق‌نگار، 1380).

فرصت‌الدوله شیرازی یکی دیگر از تاریخ‌نویسان عهد قاجار است که در بنیان فرهنگ نوین در ایران نقش بسزایی ایفا نموده است. او نخستین ایرانی بود که خطوط میخی را از خارجیان آموخت و جزوه‌ای با نام نحو و صرف خط آریا تألیف کرد. وی از کودکی با نقاشی آشنا بود و سپس عکاسی را نیز آموخت؛ همچنین مدتی معلم فرزند مظفرالدین شاه در تهران بود و به همین سبب لقب فرصت‌الدوله به او داده شد. او در سال 1326 ﻫ . ق. به ریاست اداره معارف شیراز رسید و در آموزش و راه‌اندازی مدارس به سبک جدید نقش مهمی داشت. از میان آثار او آثار عجم از همه مهم‌تر است. در این کتاب او بعد از یک بررسی میدانی به بررسی و مطالعة آثار باستانی فارس و همچنین ترجمة سفرنامه‌های قبلی پرداخته است. در این کتاب همچنین طرحها و نقشه‌هایی از تخت جمشید و سایر آثار تاریخی فارس دیده می‌شود (فرصت‌الدوله‌، 1362).

تاریخ و جغرافیا و زبان‌خارجه به عنوان رشته عمومی برای اولین بار در
مدرسة دارالفنون به همراه هفت رشتة پیاده نظام، سواره نظام، توپخانه، پزشکی و
جراحی، داروسازی و کانی‌شناسی تدریس شد؛ و این مدرسه به نوعی با تحقیقات باستان‌شناسی و تاریخ ایران مربوط گردید، به طوری که دکتر یاکوب پولاک پزشک دربار که سرپرستی اولین گروه از استادان دارالفنون را به عهده داشت مطالب نسبتاً سودمندی را در خصوص تاریخ و جغرافیای ایران در سفرنامة خود گردآوری کرد و آن را پس از پایان مأموریتش در ایران در خارج به چاپ رسانید (پولاک، 1368). دکتر
تلوزان فرانسوی نیز که استاد دارالفنون و پزشک ناصرالدین شاه بود واسطة اعطای
امتیاز کاوشهای انحصاری باستان‌شناسی فرانسه در ایران گردید (دیولافوا، 1355). دارالفنون که پیشگام فعالیتهای علمی در کشور بود به زودی با دخالت کشورهای استعماری و استخدام مدرسان ایتالیایی و اغتشاش آنها دچار هرج و مرج و بدگمانی
و سوء ظن شاه گردید. ازجمله عوامل مؤثر دیگر در افول و رکود این مدرسه
را می‌توان سپردن مشاغل و کارهای پست و بی‌اهمیت به محصلانی دانست
که برای تحصیلات عالیه به خارج از کشور اعزام می‌شدند؛ شرکت و دخالت
اساتید مدرسه در اعطای امتیازات استعماری به دول مربوطه و جلوگیری
از رشد و شکوفایی استعداد ایرانی نیز از این جمله‌اند. دست آخر و از همه
مهم‌تر باید به بی‌توجهی به علوم انسانی که جایگاه مشخصی در مدرسه برای آن
پیش‌بینی نشده بود اشاره کرد (آدمیت، 1385) (نصری، 1386) (صفا، 1331). با
پی بردن به این نقایص و نیاز شدید کشور به تدریس دیگر رشته‌ها، بخصوص
رشته‌های مربوط به ایران‌شناسی که به شدت از سوی دول اروپایی برای شناخت
ایران پیگیری می‌شد و همچنین نیاز به شناخت کامل کشورهای پیشرفته و زبان وپیشینه و آداب دیپلماسی و برخورد با آنان، در سال 1278 ﻫ . ش. مدرسه سیاسی به دستور مظفرالدین شاه و با سعی و کوشش میرزا نصرالله خان مشیرالدوله وزیر امورخارجه و میرزا حسن خان مشیرالملک (مشیرالدوله بعدی یا حسن پیرنیا) برای تربیت فرستادگان سیاسی و ماموران امور سیاسی برای وزارت امور خارجه تأسیس شد (تفرشی، 1370) (تصویر 2). این مدرسه بعدها نقش مهمی در تدریس رشته‌های تاریخ و باستان‌شناسی ایفا کرد.

پذیرش شاگرد در مدرسة علوم سیاسی منوط به شناخت اصالت خانوادگی و صلاحیت اخلاقی و قبولی در آزمون ورودی و موافقت وزیر امور خارجه بود و در این
مدرسه ادبیات فارسی ، تاریخ قدیم و جدید جهان و ایران، جغرافیا، زبان فارسی و حقوق بین‌المللی تدریس می‌شد. با توجه به حساسیت فوق‌العاده‌ای که وزارت امور خارجه در ارتباط با منافع و امنیت کشور و نیز حقوق تاریخی آن به منظور جلوگیری ازسیاستهای توسعه‌طلبانه قدرتهای همسایه داشت، تدریس آثار وتاریخ ایران در اولویت‌ کاری این مدرسه قرار گرفت؛ و در حقیقت می‌توان افتتاح رشته باستان‌شناسی در ایران را ادامه کار مدرسه سیاسی دانست. به همین مناسبت در سال 1284 ﻫ . ش. یعنی 7 سال پس از تأسیس مدرسه هفت جلد کتاب مسیو دومرگان دربارة حفریات شوش به همراه گزارش
هیئت فرانسوی از طریق سفارت برای مدرسه به دربار ارسال و در همان تاریخ
اجازه مظفرالدین شاه برای تدریس کتابهای مذکور در مدرسه صادر گردید.
(کریم لو 1378،210ـ 208) (تصویر 3).

حسن پیرنیا (مشیرالدوله) فرزند میرزا نصرالله خان مشیرالدوله به سال 1250 هجری شمسی به دنیا آمد؛ و پس از تحصیلات مقدماتی برای ادامه تحصیل عازم مسکو شد و ابتدا در مدرسه متوسطه نظامی مسکو به فراگیری علوم مختلف پرداخت و رتبه اول را کسب کرد، و سپس تحصیل خود را در رشته حقوق دانشگاه مسکو ادامه داد و دوره‌های تکمیلی را با موفقیت به پایان رساند. وی پس از بازگشت به ایران در وزارت امور خارجه مشغول به کار شد. او یکی از بنیان‌گذاران مدرسه علوم سیاسی بود که بعداً با مدرسه حقوق ادغام شد. پیرنیا اصلاحات زیادی در امورخارجه و عدلیه انجام داد به طوری که او را مؤسس دیوان عالی کشور در سال 1291 شمسی دانسته‌اند.او به زبانهای فرانسه، انگلیسی، عربی و روسی مسلط و با زبان یونان قدیم آشنا بود؛ و در پنجاه و هشت سالگی به منظور استفاده از زبان آلمانی به خودآموزی آن پرداخت. کار بزرگ او تالیف سه جلد از کتاب تاریخ ایران باستان بوده است. او دو بار به وزارت معارف رسید و پس از بازنشستگی عضو کمیسیون معارف شد.کتاب ایران باستان در سال 1306 منتشر شدکه نخستین کتاب علمی به زبان فارسی است که بر اساس اکتشافات باستان‌شناسی به رشته تحریر در آمده است؛ و در نوشتن این کتاب از راهنماییهای دکتر هرتسفلد در دوره هخامنشی استفاده شده است. ایران باستان تا مدتها منبع اصلی رشته‌های تاریخ و باستان‌شناسی بود.

در اواخر این دوره کاوشهای درخور توجهی در ایران رخ داد که مهم‌ترین آن آغاز حفریات سیلک توسط رومن گیرشمن بود (گیرشمن، 1379)؛ اما این منبع سودمند به زبان فارسی منتشر نشد. علاوه بر آن معدود ایرانیانی که در حفریات باستان‌شناسی شرکت داشتند به وظایف اداری پرداختند و یا به حفریات تجاری مشغول شدند که این امر حاصل علمی برای کشور دربر نداشت.

 

دورة دوم) تأسیس اولین گروه باستان‌شناسی در دانشگاه تهران

دانشگاه تهران در سال 1313 تأسیس شد و از همان ابتدا دارای شش دانشکده، از جمله دانشکده ادبیات، بود. این دانشکده پیش از شهریورماه 1320 شامل رشته‌های زبانهای خارجه، ادبیات فارسی، تاریخ و جغرافیا، باستان‌شناسی، فلسفه و علوم تربیتی می‌شد و
عده فارغ‌التحصیلان آن در سال 1319 نزدیک به 100 نفر بوده است (ملک شهمیرزادی 1365: 144).

از سال 1313 که قانون تشکیل دانشگاه به تصویب مجلس شورای ملی رسید، دانشسرای عالی با دانشکده‌های علوم و ادبیات توأم بود، اما از مهرماه 1334 بر اساس قانون مصوب مجلس سنا و شورای ملی دانشسرای عالی به صورت واحد مستقلی در آمد.

در مهرماه 1314رشتة آثار باستان به تصویب شورای دانشگاه رسید؛ و برای
به دست آوردن لیسانس آن باید 5 شهادتنامه را به دست می‌آوردند که عبارت
بودند از: الف و ب) دو شهادتنامه دربارة تاریخ ایران قبل از اسلام و بعد از اسلام؛ ج) شهادتنامه تاریخ عمومی؛ د) شهادتنامه آثار باستان یا علم آثار عتیقه و صنایع مستظرفه. طول مدت دوره سه سال بود و دروس به طور سالیانه ارائه می‌گردید (سالنامه دانشسرای عالی، 1315).

 

جدول 1   برنامه سالیانه تدریس رشته آثار باستان 1314ـ 1315

نام شهادتنامه

تعداد

عناوین

نام معلم

ساعت کار در هفته

آثار باستان

1

صنایع مستظرفه

علم آثار

نقاشی

امینه پاکروان

فردریک کرفتر

اسماعیل آشتیانی

3

4

2

دوره عالی زبان

1

زبان

رشته زبان خارجه

ـ

تاریخ عمومی و تاریخ ایران

3

تاریخ عمومی

تاریخ ایران قبل از اسلام

تاریخ ایران بعد از اسلام

تاریخ ایران بعد از اسلام

آقای شیبانی

سعید نفیسی

رشید یاسمی

آقای ورقا

5

6

6

2

جالب توجه است که فردریک کرفتر مهندس و دستیار کاوشهای تخت جمشید معلم اصلی رشته یعنی علم آثار بود. به نظر می‌رسد با شروع جنگ جهانی دوم وسقوط پهلوی اول و بحرانهای داخلی مانند غائله جنوب تغییر چندانی در برنامه گروه به وجود نیامده باشد، اما پس از پایان جنگ عناوین دروس به 25 عنوان افزایش یافت و شامل جدول زیر گردید:

 

جدول 2   عناوین دروس باستان‌شناسی پس از جنگ جهانی دوم (1325ـ1329)

سال اول

سال دوم

سال سوم

فارسی (1)

فارسی(2)

زبان خارجه

باستان‌شناسی عمومی

باستان‌شناسی ایران(1)

تاریخ صنایع عمومی

تاریخ صنایع ایران

تاریخ تمدن

عربی

باستان‌شناسی عمومی (2)

تاریخ صنایع ایران (2)

تاریخ تمدن ایران

زبان پهلوی

طرح‌سازی و طراحی

فلسفه زیباشناسی (1)

عربی

زبان خارجه

تاریخ صنایع ایران (3)

باستان‌شناسی ایران (2)

تاریخ تمدن ایران (3)

جغرافیای تاریخی

خطوط تاریخی

زبان اوستا و پارسی باستان

نقشه‌برداری فنی

فلسفه زیباشناسی(2)

9 عنوان

8 عنوان

8 عنوان

 

از مشکلات عمدة این دوره، نبودن دروس عملی و برنامه بررسی و بازدید آثار باستانی و همچنین نبودن دوره‌های کارآموزی و دروس مربوط به روش کاوش و آموزش عملی باستان‌شناسی بود. یکی از معدود ایرانیانی که در کسوت آموزگار به طور مستمر در کاوشهای باستان‌شناسی شرکت داشت شادروان علی سامی بود.او ابتدا در سال 1310 در کسوت آموزگاری تاریخ مدارس شیراز درآمد، و سپس در سال1313 به سرپرستی دانشسرای مقدماتی فارس انتخاب شد؛ وی پس از ملاقات با اریک اشمیت به کاوشهای تخت جمشید علاقه‌مند شد و در آن شرکت کرد. او به عنوان همکار و سپس سرپرست تحقیقات علمی تخت جمشید و باستان‌شناسی فارس از سال 1318 تا 1340 در
کاوشهای باستان‌شناسی تخت جمشید، پاسارگاد و تپه‌های باستانی مرودشت شرکت و نظارت داشت (سامی، 1389). لویی واندنبرگ کاوشهای تخت جمشید را به چهار دورة متمایز تقسیم کرده است که کاوشهای سامی به آخرین دوره یعنی دوره‌ای که اداره باستان‌شناسی ایران کاوشها و مرمت آثار را به عهده داشته است، باز می‌گردد (واندنبرگ، 1348).

در سال 1335 تدریس دروس تمدن هخامنشی و ساسانی دانشکده ادبیات دانشگاه شیراز به او پیشنهاد شد، که تدریس این دروس منجر به چاپ کتابهای تمدن ساسانی و هخامنشی در سالهای 1341 تا 1342 گردید؛ به طوری که این دو کتاب از بهترین کتابهای دانشگاهی چاپ شده در آن زمان محسوب می‌شوند. ویژگی این کتابها در این است که نویسنده کلیه مدارک مستند تاریخی و اطلاعات باستان‌شناختی و زبان‌شناختی موجود در آن زمان را گردآوری کرده است. بنابراین، افتخار یکی از پیشرفتهای بزرگ در زمینه تدریس و آموزش باستان‌شناسی کشور نصیب یک آموزگار تاریخ می‌شود.

 

دورة سوم) تحولات نظام آموزشی و توسعة دروس باستان‌شناسی

در سال 1336 چهار درس باستان‌شناسی پیش از تاریخ ایران، باستان‌شناسی مصر، باستان‌شناسی بین‌النهرین و تاریخچه باستان‌شناسی بر دروس قبلی افزوده شد. (نگهبان، 1376: 74). در سال 1338 با تأسیس مؤسسه باستان‌شناسی دانشگاه تهران، و پس از آن شرکت این مؤسسه در حفاری مارلیک و به وجود آمدن کتابخانه تخصصی، تغییرات عمده‌ای در این رشته به وجود آمد؛ اما یکی از مهم‌ترین تغییرات، اضافه شدن دروس عملی یعنی بررسی و روش کاوش به مدت یک ترم به دوره تحصیلی بود؛ ضمن آنکه از سال تحصیلی 1344 نظام آموزشی دانشگاه از صورت سالانه به صورت نیمسالی یا ترمی در آمد (سعیدی هرسینی، 1379: 51). ترجمة کتاب باستان‌شناسی ایران باستان به همت شادروان عیسی بهنام نقطه عطف دیگری در ارتقای سطح تدریس رشته باستان‌شناسی بود (واندنبرگ، 1348). از دیگرکتابهای بسیار تاثیرگذار می‌توان از هنر ایران در دوران
مادو هخامنشی
و هنر ایران در دوره پارت و ساسانی و هنر ایران باستان نام برد که
تا پایان این دوره ترجمه شدند و به عنوان منابع درسی در دسترس قرار
گرفتند (گیرشمن،1350 و پرادا، 1357). اعزام تعداد نسبتاً زیادی از فارغ‌التحصیلان
رشته باستان‌شناسی به خارج از کشور برای تحصیلات عالیه به ارتقای سطح علمی
این دانش و پربار کردن محتوای آموزشی آن کمک شایانی کرد. همچنین،
دروس اختصاصی و دروس پایه و اختیاری در این دوره به 100 واحد افزایش یافت و به قالب تدریس کنونی نزدیک‌تر شد (راهنمای دانشکده ادبیات، 1346). همان‌طور که
پیشتر گفته شد، حفاری مارلیک در سال 1342 که با همکاری وزارت فرهنگ و
هنر به انجام رسید اعتبار بسیاری برای دانشگاه به همراه داشت و موجب آغاز
همکاری گروه باستان‌شناسی با وزارت فرهنگ و هنر در کاوشهای علمی
کشور شد (تحولات اخیر دانشگاه تهران، 1342: 18ـ19).تدریس فوق‌ لیسانس و گنجاندن دروس اجباری و تخصصی از دیگر تحولات این دوره محسوب می‌شود.

 

دوره چهارم) انقلاب فرهنگی و تغییر و بازسازی نظام آموزشی کشور

انقلاب اسلامی ایران، و همچنین آغاز جنگ تحمیلی، وقفة چندی در نظام آموزش عالی در کشور ایجاد کرد؛ و پس از تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی ضرورت بازنگری و تجدید نظر در دروس و تغییر و بازسازی نظام آموزشی کشور در اولویت کاری ستاد انقلاب فرهنگی قرار گرفت. پس از تعطیلی دانشگاهها در مهرماه 1359، برنامة آموزشی گروه باستان‌شناسی در دو نوبت، در سالهای 1361 و 1365، به ستاد انقلاب فرهنگی و شورای‌عالی برنامه‌ریزی درسی ارائه و پس از تصویب به دانشگاهها ابلاغ شد. در برنامة نخست، نظام آموزشی به صورت واحدهای نیمسال و شامل 160 واحد درسی در دو بخش دروس عمومی و اختصاصی بود؛ و 21 واحد درس پایه ،60 واحد درس اصلی،32 واحد درس تخصصی و 8 واحد درس اختیاری برای باستان‌شناسی در نظر گرفته شد. دروس این رشته در هفت ترم و یک ترم برای حفاری ارائه می‌شد. با وجود این، مدت کارآموزی عملی به شدت کاهش یافت و کیفیت و سطح تدریس واحدهای عملی به علت کمبود امکانات و بودجه و نداشتن برنامة مصوب اداری و مالی در دانشگاهها برای کارهای میدانی باستان‌شناسی به سطح نازلی رسید؛ همین امر بهانه‌ای برای تأسیس مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی گردید که در نهایت نیز متاسفانه برچیده شد. در تجدیدنظر دروس در سال 1365 تعداد واحدهای مقطع کارشناسی به 144 واحد کاهش یافت که شامل 16
واحد دروس پایه، 68 واحد دروس اصلی،32 واحد دروس تخصصی و 21 واحد دروس اختیاری بود (شورای‌عالی برنامه‌ریزی؛ 6/2/65). از نکات جالب توجه در این برنامه
می‌توان به گنجاندن درس «بررسی و تکوین و تطور تمدنهای باستانی در قرآن کریم» اشاره کرد که برای نخستین‌بار تدریس آن در دانشگاهها منظور می‌شد. (سعیدی هرسینی، 1379: 51 ـ 52).

با وجود تمامی موارد فوق مهم‌ترین نقش ستاد انقلاب فرهنگی در ارتباط با آموزش رشتة باستان‌شناسی تأسیس دو نهاد علمی نشر دانشگاهی و سازمان سمت بوده است. مرکز نشر دانشگاهی در سال 1359 تاسیس شد و نام آن در ابتدا «کمیتة ترجمه و تألیف و تصحیح کتابهای دانشگاهی» بود که زیر نظر شورای‌عالی، شامل سه نفر از اعضای ستاد انقلاب فرهنگی، کار خود را آغاز کرد. فعالیتهای این مرکز در حوزه‌های فنی و مهندسی، ریاضی، فیزیک، شیمی، علوم‌ زمین، علوم زیستی، علوم انسانی و کشاورزی است. نشر دانشگاهی با راه‌اندازی مجلة «باستان‌شناسی و تاریخ» در دهة شصت به بهبود محتوای آموزشی دروس باستان‌شناسی کمک کرد؛ و با ترجمه و تألیف مقالات علمی توانست در دوران بحران منابع درسی، به بهبود آن یاری رساند. این مرکز در زمینة نشر کتابهای دانشگاهی رشتة باستان‌شناسی نیز فعال و تاثیرگذار بوده است که از مهم‌ترین نمونه‌های آن می‌توان به چاپ و انتشار کتاب آغاز شهرنشینی در ایران و سه جلد کتاب تمدن و تاریخ بین النهرین اشاره کرد.

سازمان «سمت» یا «سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها» که به صورت تخصصی‌تری در زمینه علوم انسانی فعالیت می‌کند در اسفند ماه 1363 بر اساس مصوبه شورای‌عالی انقلاب فرهنگی تأسیس شد و فعالیتهای پژوهشی خود را از نیمة دوم سال 1364 آغاز کرد. اولین کتاب درسی رشتة باستان‌شناسی را این سازمان در سال 1374 چاپ و منتشر کرد؛ و بی‌تردید این سازمان بیشترین تأثیر را بر غنای منابع این رشته در دورة بعدی داشته است (فهرست انتشارات سمت، 1391).

 

دورة پنجم) توسعه و گسترش رشته باستان‌شناسی با تأکید بر منابع درسی

این دوره که در حقیقت به نوعی ادامة دوره پیشین است و از اواخر دهة هفتاد شمسی
آغاز می‌شود شاهد رشد وگسترش باستان‌شناسی در همه زمینه‌هاست؛ از دیدگاه
آموزشی، تصویب برنامه دوره دکتری باستان‌شناسی در تاریخ30/7/74 در اواخر
دهة هفتاد، مهم‌ترین تحول این دوران بوده است. همچنین، میزان فارغ‌التحصیلان
دورة کارشناسی و کارشناسی ارشد به نحو چشمگیری افزایش یافت و تعداد گروههای
دانشگاهی باستان‌شناسی در کشور از 5 گروه به بیش از 23 گروه رسید. از اوایل دهة
هشتاد، با فارغ‌التحصیل شدن دانشجویان مقطع دکتری در داخل و همچنین بازگشت
تعداد زیادی از فارغ‌التحصیلان مقطع دکتری خارج از کشور (فارغ‌التحصیلان
دانشگاههای کشورهای مختلف با سبکها و شیوه‌های متنوع پژوهشی) نیاز علمی
مراکز آموزشی و پژوهشی تاحد زیادی بر طرف شد. مدرسان دانشگاهها با انجام کارهای پژوهشی و ارتقای دانش و رتبه، و تأسیس مجله‌های علمی ـ پژوهشی، منابع
درسی و مطالعاتی را بیش از پیش افزون ساختند. تعداد برنامه‌های پژوهشی و
کاوشهای باستان‌شناختی در کشور به میزان قابل توجهی افزایش یافت، و انبوهی از گزارشهای علمی را فراهم آورد؛ گرچه هرگز از نظر مدت برنامه و انجام کاوشهای گسترده و منسجم و برنامه های حفاظتی و مرمتی به سطح دلخواه نرسید.برگزاری سمینارها و همایشها و نمایشگاههای بین‌المللی داخلی و خارجی و انتشار نتایج آنها منابع علمی طراز اولی را برای تدریس فراهم آورد. در زمینه استفاده از وسایل کمک‌آموزشی، دانشگاهها مجهز به وسایل رایانه‌ای و دیجیتال مانند ویدیوپروجکشن و اینترنت شدند.

با تمامی موارد ذکر شده، گام اساسی و تخصصی‌تر در این دوره را سازمان سمت برداشت. میزان کتابهای درسی منتشر شده در رشتة باستان‌شناسی در این سازمان از سال 1374 تا پایان سال 1379 ده عنوان بود که این تعداد تا پایان سال 91 به حدود 60 عنوان رسید. این سازمان با هدف ایجاد بستر مناسب و تهیه و تأمین امکانات برای انجام طرحهای علمی و برنامة تحقیقاتی و یاری به پژوهشگران علوم انسانی، به گونه‌ای که نتایج آن قابل ارائه به پژوهشگران و دانشجویان باشد و در نهایت به تولید کتابهای مبنایی، درسی و کمک درسی دانشگاهی منجر شود، با کسب مجوز از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در سال 1382 مرکز تحقیق و توسعه علوم انسانی را بنیاد نهاد. در همین راستا و همچنین نیاز روزافزون به تجدیدنظر در دروس باستان‌شناسی و بهسازی کتابهای درسی، با توجه به پیشرفتهای علمی، اکتشافات و دگرگونیها، و ارتباطات جهانی ونقش تعاملات میان‌رشته‌ای در شاخه‌های مختلف علوم و تأمین نیازهای کشور در این خصوص و همچنین ایجاد رشته‌های کاربردی جدید در کشور، گروه باستان‌شناسی اقدام به شناسایی پژوهشگران و سفارش کتاب از برآیند کارهای آنها کرد که از میان کتابهای چاپ شدة این مرکز می‌توان به سه کتاب روشهای تحلیل کمّی در پژوهشهای باستان‌شناختی، روشهای پیشرفتة آماری در تحلیل داده‌های باستان‌شناختی و هشت هزار سال سفال ایران اشاره کرد. البته آسیب‌شناسی منابع درسی رشته باستان‌شناسی و به‌خصوص کتابهای چاپ شده در سازمان سمت خود مقوله‌ای جداگانه است که باید با دقت و وسواس ویژه‌ای به آن پرداخت و در این مجال فرصت پرداختن به آن نیست.

علاوه بر این، با طرح چاپمشترکبا مراکز آموزشی و پژوهشی میدان وسیع‌تری برای توسعة علوم انسانی در کشور فراهم آمد. در اواسط سال 1376 ضرورت چاپ مشترک کتاب با دانشگاههای کشور مطرح شد و از سال 1377 دهها هزار نسخه کتاب با آرم مشترک سازمان و دانشگاهها منتشر گردید و در سطحی وسیع در اختیار دانشجویان و اساتید قرار گرفت. نتیجة این همکاریها عقد تفاهم‌نامه با مراکز آموزشی و پژوهشی و چاپ صدها عنوان کتاب بوده است. در زمینه باستان‌شناسی با عقد تفاهم‌نامه با سازمان میراث فرهنگی کشور و موزه ملی ایران سه کتاب موزه‌داری، نگاهی به پارچه‌بافی دوران اسلامی و کتاب‌آرایی در تمدن اسلامی ایران به طور مشترک چاپ و منتشر شده است. نکته جالب توجه در تألیف این کتابها استفاده از منابع طراز اول مطالعاتی در سازمان میراث فرهنگی کشور و موزه ملی ایران و پژوهشگران شاغل در آنها بوده است. سرانجام باید به ضرورت تعامل سازنده و مؤثر با جهان و حضور در عرصه‌های بین‌المللی و تهیه کتابهای مورد نیاز دانشگاههای خارج از کشور در حوزه‌های مختلف علوم انسانی، به‌ویژه ایران‌شناسی ، فرهنگ و تمدن اسلامی، زبان و ادبیات فارسی، و باستان‌شناسی ایران اشاره شود که خوشبختانه با این رویکرد، کتاب باستان‌شناسی و هنر ایران در هزاره اول قبل از میلاد در دانشگاه مسکو به زبان روسی و به طور مشترک به به چاپ رسیده است.

 

بحث و نتیجه‌گیری

پیشرفت و تحول در نظام آموزش باستان‌شناسی در کشور روندی ثابت و همیشه رو به رشد نداشته، بلکه با فراز و فرود و دگرگونیهای بسیاری همراه بوده است؛ بنابه همین دلیل نگارندگان این مقاله نه به بررسی و تحلیل تمامی جزئیات، بلکه به تحولات مهم و تاثیرگذار در آن پرداخته‌اند. به طور کلی سیستم آموزشی باستان‌شناسی در ایران را می‌توان به پنج دورۀ مشخص تقسیم کرد: دورۀ اول، هم‌زمان با آشنایی ایرانیان با باستان‌شناسی بوده است. دارالفنون ویا اولین پلی تکنیک ایران به عنوان اولین و تنها نهاد علمی و آموزشی کشور به سبک نوین در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار در شهر تهران افتتاح شد وبا اینکه دروسی مانند تاریخ و جغرافیا در آن ارائه می‌گردید نقش چندانی در پیشرفت علوم انسانی نداشت. با این حال یاد آوری این نکته ضروری است که دایره عتیقات که مرجع فعالیتهای باستان‌شناسی کشور در دوره قاجار و پس از آن محسوب می‌شد زیر نظر وزارت معارف فعالیت می‌کرد که خود از دارالفنون و تشکیلات وابسته به آن مشتق شده بود و متأسفانه هیچ‌گونه تولیدات علمی و یا آموزشی نداشت. از عوامل بازدارنده در توسعه باستان‌شناسی در کشور در این دوره می‌توان به نقش دربار و اعطای امتیازات انحصاری به هیئتهای باستان‌شناسی خارجی و حفاری های تجارتی اشاره کرد.

در دورۀ مظفرالدین شاه قاجار مدرسه سیاسی در تهران گشایش یافت. این مدرسه نقش بارزی در توسعه علوم انسانی و به‌خصوص باستان‌شناسی در کشور داشت. برای اولین بار کتابهای باستان‌شناسی کاوشهای شوش در این مدرسه تدریس شد. مدرسه بعدها تبدیل به مدرسه علوم سیاسی شد و سپس با نام دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران به کار خود ادامه داد. استادان این مدرسه در تدریس برخی دروس رشته آثار باستان در دانشگاه تهران شرکت داشتند. پرفسور هرتسفلد با حسن پیرنیا (مشیرالدوله)، از معلمان و مؤسسان مدرسه سیاسی، در تدوین کتاب درسی و دانشگاهی آن زمان یعنی ایران باستان همکاری داشت، و دستیارش مهندس فردریش کرفتر کاوشگر الواح سیمین و زرین هخامنشی در تخت جمشید اولین مدرس علم آثار در دانشگاه تهران بود. صرفاً پس از خاتمه جنگ جهانی دوم بود که رشته باستان‌شناسی در دانشگاه تهران عملاً و به مفهوم واقعی شکل گرفت، و به صورت مستقل کار خود را ادامه داد؛ با این مرحله دوره دوم به پایان می‌رسد.

در دورة سوم، کمیّت و کیفیت دروس باستان‌شناسی به سطح قابل قبولی رسید و دروس اصلی بدان اضافه شد؛ همچنین دوره کارشناسی ارشد دایر گردید. اعزام اساتید و فارغ‌التحصیلان باستان‌شناسی به کشورهای مختلف جهان برای دانش‌افزایی و تجربه‌اندوزی و تحصیلات عالیه از مهم‌ترین دستاوردهای این دوران محسوب می‌شود. افزوده شدن کارآموزی عملی به رشتة باستان‌شناسی و شرکت دانشجویان در هیئتهای علمی و اعزامی مرکز باستان‌شناسی از مهم‌ترین دستاوردهای این دوران به حساب می‌آید. پایان این دوره مصادف با انقلاب فرهنگی و جنگ تحمیلی است که باعث تعطیلی موقت دانشگاهها شد. پس از بازگشایی، لزوم بازنگری و تجدیدنظر در دروس باستان‌شناسی از یک طرف، و دفاع از دستاوردهای کشور و جبران عقب‌ماندگی آن سبب شد تا اساتید با تلاش مضاعف به تدوین چند کتاب و تعدادی مقاله علمی همت گمارند. یکی از مشکلات تدریس در این دوره نبودن منابع درسی بود. کتابهای دانشگاهی، انگشت شمار و بسیاری از دروس فاقد کتاب و منبع بود و برخی اساتید تنها به ذکر چند صفحه جزوه در کلاس اکتفا می‌کردند. علاوه بر آن، عکس و اسلاید و طرح از آثار و اشیاء که پایه اصلی کمک آموزشی در باستان‌شناسی محسوب می‌شود در حد بسیار محدودی بود و برخی اوقات دانشجویان مجبور بودند برای دیدن یک عکس، کتاب مربوط را در کلاس دست به دست بگردانند. برخی از دروس نیز فاقد متخصص بود و این مشکل که از گذشته وجود داشت تا امروز نیزکمابیش ادامه دارد.

در تجدیدنظر دروس تحول خاصی در دروس نظری ایجاد نشد و کیفیت آموزش عملی نیز افت کرد و ارتباط دانشگاه با سازمان میراث فرهنگی که متولی فعالیتهای باستان‌شناسی در کشور بود بسیار محدود شد؛ درحالی‌که هدف اصلی از تأسیس رشته باستان‌شناسی تربیت نیروهای ماهر و متخصص برای مطالعات میدانی بوده است.

در آخرین دوره است که شاهد گسترش روزافزون باستان‌شناسی در کشور هستیم؛ و با آشکار شدن مشکلات و تغییر نیازها در کشور، تقاضا برای منابع درسی و تجدیدنظر در آثار قبلی ضروری‌تر می‌شود. بویژه با راه‌اندازی دوره دکتری در اواخر دهه هفتاد در دانشگاههای تربیت مدرس و تهران و تخصصی‌تر شدن باستان‌شناسی در کشور نیازها افزون‌تر می‌شود. دانشگاهها ارائه واحدهای جدید و بازنگری در سرفصلها و عناوین باستان‌شناسی را در دستور کار خود قرار داده، اقداماتی نیز انجام می‌دهند که طرح و بررسی آن پژوهش ویژه‌ای را می‌طلبد.

توسعة کمّی و کیفی در فعالیتهای باستان‌شناسی، طرح شدن مباحث نظری باستان‌شناسی، تحولات جدید جهانی و پیوندهای عمیق فرهنگــی ـ هنـری و دینــی ایران با کشورهای همسایه و کشورهای جدیدالتأسیس در شمال ایران و لزوم طرح مباحث باستان‌شناسی در آن حوزه‌ها، از قلم افتادن مباحث باستان‌شناسی برخی حوزه‌های فرهنگی مثل منطقه لوانت (سوریه، لبنان، فلسطین و اردن)، بهره‌گیری از علوم مختلف در باستان‌شناسی و نیاز به ارائه واحدهای جدید مانند کاربرد G.I.S  در باستان‌شناسی و تحلیلهای آماری، لزوم ارائه واحدهای درسی در خصوص گرایشهای مختلف باستان‌شناسی، و در پایان نظامهای دوره‌بندی و گاهنگاری در پیش از تاریخ ایران و وسعت بیکران مباحث آن، لزوم تألیف و ترجمه منابع و کتابهای جدید را آشکار می‌سازد. بررسی فهرست آثار منتشر شده در سازمان سمت نشان می‌دهد که این سازمان با ارائه منابع درسی در توسعة باستان‌شناسی کشور پیشگام بوده است. البته این مدعا به معنای انکار نقش سایر مؤسسات پژوهشی و آموزشی نیست؛ و به عنوان نمونه می‌توان از نقش پژوهشگاه میراث فرهنگی و پژوهشکده باستان‌شناسی در توسعه آموزش در کشور در این دوره با چاپ و انتشار دو کتاب بسیار تأثیرگذار ایران در پیش از تاریخ و تئوری و عمل در باستان‌شناسی نام برد. اما باید توجه داشت که  سازمان سمت به علت پیوستگی کار، و تداوم و برنامه‌ریزی درازمدت درانتشار کتابهای مورد نیاز کشور نقش مؤثرتری داشته است. در پایان، به جرأت می‌توان گفت که با وجود تمامی کاستیها و فراز و نشیبها، محتوای آموزشی دروس باستان‌شناسی در ایران از نظر کیفی و کمّی روندی رو به رشد داشته است، اما برای کشوری با سابقه تمدن چندین هزار ساله، پرداختن بیش از پیش به آموزش و مطالعات باستان‌شناسی، ضرورتی است که نیاز به تأکید ندارد.

 

تصویر 1   سمت راست: بالا و پایین، طرحی از سکه صدر اسلام (به تاریخ 150 هجری قمری ضرب واسط) به دست آمده از حفاری لوفتوس در شوش در زمان ناصرالدین شاه که توسط ایرانیان مطالعه شده و در روزنامه وقایع اتفاقیه به چاپ رسیده است. سمت چپ، بازنویسی همان سکه به خط نسخ برای خواندن آسان‌تر؛ اولین حرکت آموزشی در باستان‌شناسی ایران.

 تصویر 2   حسن پیرنیا و عده‌ای دیگر از مؤسسان و مدرسان مدرسه سیاسی

  تصویر3   اجازه تدریس کتابهای دمورگان در باره کاوشهای شوش در مدرسه سیاسی

آدمیت، فریدون (1385).  امیرکبیر و ایران. چ نهم. تهران: خوارزمی.
باستانی پاریزی، محمد ابراهیم (1383). تلاش آزادی: محیط سیاسی و زندگانی مشیرالدوله پیرنیا.تهران: نشر علم.
پرادا، ادیت (1357). هنر ایران باستان. ترجمه یوسف مجیدزاده. تهران: دانشگاه تهران.
پولاک، ادوارد یاکوب (1368). سفرنامة پولاک (ایران و ایرانیان). ترجمه کیکاووس جهانداری. تهران: خوارزمی.
پیرنیا، حسن (مشیرالدوله) (1306). تاریخ ایران از دوران بسیار قدیم تا انقراض دولت ساسانی. جلد 1و2. تهران: مجلس.
تحولات اخیر دانشگاه تهران 42ـ1340 (ویژه‌نامه) (1346). تهران: دانشگاه تهران.
تفرشی، مجید (1370). «مدارس عالی حقوق و علوم سیاسی در ایران از ابتدا تا تأسیس دانشگاه تهران». نشریه تاریخ،گنجینه اسناد، شماره 1، صص53ـ81 .
حسینزاده شانهچی، حسن (1377). «اروپا و تعاملات فرهنگی و نهضت ترجمه علوم اسلامی»، فصلنامه مشکوه، ش 60 و 61، صص 39ـ63.
حقایق‌نگار خورموجی محمد جعفر (1380). نزهت‌الاخبار، تاریخ و جغرافیای فارس. تحقیق سید علی آل داود. تهران: مجلس.
دیولافوا، ژان (1355) سفرنامه خاطرات کاوشهای باستان‌شناسی شوش. ترجمه علی محمد فره وشی. تهران: دانشگاه تهران.
راهنمای دانشکده ادبیات و علوم انسانی (1346). تهران: دانشگاه تهران.
روحفر، زهره(1382). نگاهی به پارچه‌بافی در دوران اسلامی تهران: سمت.
روزنامه وقایع‌التفاقیه (1373). جلد اول، شماره‌های 1ـ130. تهران: کتابخانه ملی.
سالنامه دانشسرای عالی 15ـ1314 (1315). تهران.
سامی، علی (1389). تمدن ساسانی (جلد اول و دوم). تهران: سمت.
سعیدی هرسینی، محمدرضا (1379). «نگاهی به سرفصلهای درسی رشته باستان‌شناسی». سخن سمت، سال پنجم، ش اول، صص 56ـ50.
شورای‌عالی برنامه‌ریزی (1365). مشخصات کلی برنامه و سرفصل دروس دوره کارشناسی باستان‌شناسی. مصوب چهل و دومین جلسه شورای‌عالی برنامه‌ریزی.
شورای‌عالی برنامه‌ریزی (1374). مشخصات کلی برنامه و سرفصل دروس دوره دکتری باستان‌شناسی. مصوب سیصد و پنجمین جلسه شورای‌عالی برنامه‌ریزی.
صفا، ذبیح‌الله (1331). تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی. تهران: دانشگاه تهران.
طلایی، حسن (1374). باستان‌شناسی و هنر ایران در هزاره اول قبل از میلاد. تهران: سمت.
طلایی، حسن (1390). هشت هزار سال سفال ایران. تهران: سمت.
علیزاده، عباس (1380). تئوری و عمل در باستان‌شناسی (با فصلهایی در زیست‌شناسی تحولی و معرفت‌شناسی). تهران: پژوهشکده باستان‌شناسی.
فرصت‌الدوله شیرازی، محمد نصیر (1362). آثار عجم. تهران: انتشارات بامداد.
فسایی، میرزا حسن ( 1382). فارسنامه ناصری. چ سوم. تهران: امیرکبیر.
کارگر، محمدرضا و ساریخانی، مجید (1390). کتاب‌آرایی در تمدن اسلامی ایران. تهران: سمت.
کریم‌لو، داود (1378). تاراج میراث ملی. ج اول هیئت فرانسوی. تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی.
گیرشمن، رومن (1346). هنر ایران در دوران ماد و هخامنشی. ترجمه عیسی بهنام. تهران: بنگاه ترجمه و نشرکتاب.
گیرشمن، رومن (1350). هنر ایران در دوره پارت و ساسانی. ترجمه بهرام فرهوشی. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
گیرشمن، رومن (1379). سیلک کاشان. مترجم اصغر کریمی. ج اول. تهران: سازمان میراث فرهنگی (پژوهشگاه).
مجد، محمدقلی (1388). تاراج بزرگ: آمریکا و غارت میراث فرهنگی ایران (1320ـ1304) خورشیدی). ترجمه مصطفی امیری و گ. مادی. تهران: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.
مجیدزاده، یوسف (1368). آغاز شهرنشینی در ایران. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
مجیدزاده، یوسف (1376). تاریخ و تمدن بین‌النهرین (جلد اول: تاریخ سیاسی) تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
مجیدزاده، یوسف (1379). تاریخ و تمدن بین‌النهرین (جلد دوم‌:تاریخ فرهنگی ـ اجتماعی). تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
مجیدزاده، یوسف (1380). تاریخ و تمدن بین‌النهرین (جلد سوم: هنر و معماری). تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
محبوبی اردکانی، حسین (1357). تاریخچه مؤسسات تمدنی جدید در ایران. تهران: دانشگاه تهران.
معصومی، غلامرضا (1383). تاریخچه علم باستان‌شناسی، تهران: سمت.
ملک شهمیرزادی، صادق(1365). «اشاره‌ای مختصر بر تحول تشکیلات باستان‌شناسی ایران». مجله اثر (نشریه سازمان حفاظت آثار باستانی ایران)، اسفند.
ملک شهمیرزادی، صادق(1378). ایران در پیش از تاریخ، باستان‌شناسی ایران از آغاز تا سپیده دم شهرنشینی. تهران: پژوهشکده باستان‌شناسی.
نصری، عبدالله (1386). رویارویی با تجدد. ج اول. تهران: نشر علم.
نفیسی، نوشیندخت (1380). موزه‌داری. تهران: سمت.
نگهبان، عزت‌الله (1376). مروری بر پنجاه سال باستان‌شناسی ایران. تهران: میراث فرهنگی.
نهضـت مـشروطه ایـران بـر پایه اسنــاد وزارت امور خارجــه (1327ـ1324 ق) (1370). تهران: انتشــارات دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی.
نیکنامی، کمال‌الدین (1387). روشهای تحلیل کمی در پژوهشهای باستان‌شناسی (جلد اول: روشهای مقدماتی). تهران: سمت.
نیکنامی، کمال‌الدین (1390). روشهای پیشرفته آماری در تحلیل داده‌های باستان‌شناختی. تهران: سمت.
واندنبرگ، لویی (1348). باستان‌شناسی ایران باستان. ترجمه عیسی بهنام. تهران: دانشگاه تهران.
El Dalg (2005). Egyptelogy: Missing Millennium: An ancient Egyptin Medieval Arabic Wlitings. ucl. Press.