نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی کارشناسی ارشد رشته پژوهش هنر دانشگاه هنر اسلامی تبریز
2 استادیار گروه طراحی صنعتی دانشگاه هنر اسلامی تبریز
3 استادیار گروه سفال دانشگاه هنر اسلامی تبریز
چکیده
کلیدواژهها
مقدمه
خلاقیت از پیچیدهترین و عالیترین جلوههای اندیشه انسانی است که در رشد و تکامل فرد و تمدن بشری نقش مؤثری دارد، و زیربنای اختراعها و دستاوردهای هنری و علمی به شمار میرود. انسان در طول زندگی با استفاده از قدرت تفکر و خلاقیت خود توانسته است به حل مسائل و مشکلات بپردازد و به رشد و تعالی نایل گردد. بنابراین همه موفقیتها و پیشرفتهای انسان در تمام زمینهها در گرو خلاقیت و اندیشه پویا و مؤثر اوست.
خلاقیت به معنای تدوین یا تولید ایدهها، رهیافتهها و یا محصولات تازهای است که اعتبار هنری و علمی دارند (ورنون، 94:1989). گیلفورد[1] خلاقیت را تفکر واگرا[2] تعریف میکند؛ تفکری که به دنبال یافتن تمام پاسخهای صحیح و راهحلهای ممکن برای حل یک مسئله یا مشکل است (حسینی، 19:1388). در کشورهای توسعهیافته، شکوفایی و پرورش خلاقیت دانشآموزان از مهمترین فعالیتهای آموزشی و عالیترین هدف آموزش و پرورش در سطوح مختلف تحصیلی به شمار میآید و همواره به این نکته توجه میشود که روند آموزش برای فراگیرندگان پویا و مؤثر باشد تا دانشآموزان بتوانند فعالانه در امر آموزش شرکت کنند، تفکر کنند و ایدههای بکر ارائه نمایند (سیف، 106:1379). ابراز ایدههایی که هم مربوط و هم غیر معمول باشد؛ یعنی به جای اینکه فراگیران فقط از آموزگاران و یا کتابهای خویش دانش را فرا بگیرند، بتوانند با به کارگیری خلاقیت خود آنچه را که خود میآموزند، دوباره با هم ترکیب و محصول جدیدی ایجاد کنند (سلیمانی، 25:1381).
امروزه پرورش خلاقیت در آموزش هنر به خصوص هنر تصویرسازی به دلیل بیشمار بودن تولیدات و خدمات و از سوی دیگر تنوعی که در مخاطبان و مصرفکنندگان به وجود آمده امری مهم و ضروری است؛ زیرا هنرجویان در تصویرسازی به تفکر خلاق نیاز دارند تا بتوانند ایدهها و تصاویری را خلق کنند که موجبات لذت و جذب هر چه بیشتر مخاطبان را فراهم آورد. جذابیت اثر میتواند موجب اتصال اولیه مخاطب با اثر شده و اطلاعات لازم را به او انتقال دهد؛ که رسیدن به این مهم تنها با بهکارگیری خلاقیت و ایدههای خلاق در تولید اثر تصویری ممکن میشود. در واقع هدف تصویرسازی علاوه بر کمک به درک و دریافت مخاطب از پیام و موضوع مورد نظر، ایجاد لذت در مخاطب و یا خواننده است (مثقالی، 52:1390).
با بهکارگیری مؤلفههای خلاقیت در خلق اثر تصویری میتوان از یکنواختی و تکبعدی بودن آن جلوگیری و در خواننده انرژی و شوق بیشتری برای ادامة مطالعه ایجاد کرد (مهردادفر، 73:1390 ). بیتوجهی به مؤلفههای خلاقیت در ساخت تصاویری که همه آنها معادل ترجمه تصویری متن هستند، به تبدیل شدن اثر به یک مجموعه خشک و تکبعدی منجر خواهد شد (داوودی، 82:1388). خلق تصاویری که با تفکر خلاقانه همراهاند و ایدههای حل مسئله را در درون خود دارند باعث ایجاد کارهای ماندگار شده و شانس نفوذ، گسترش و ماندگاری بیشتری دارند (زیگن، 20:1390). به کارگیری خلاقیت در خلق کاراکترها و فضاپردازی آثار، به تفکر بیشتر مخاطب منجر میشود و پیش از آنچه در یک متن تصویری وجود دارد، به تصور خویش درآورده و به درک عمیقتر و بهتری از موضوع دست مییابد. هر چقدر اثر هنری محصول خلاقیت هنری، هنرمند باشد در مخاطب احساسی از خشنودی و لذت بر میانگیزد و اثر هنری را به امری زیبا تبدیل خواهد ساخت (بلخاری، 155:1388).
تماس با کارهای هنری بدیع و خلاق علاوه بر دادن اطلاعات جدید به مخاطب آگاهی بصری از اطراف را نیز تحریک میکند. اگر ایدهها و موضوعات تصویری در رابطه با مهارتهای تخیلی و خلاقانه نباشند کمارزش و بیمعنا خواهند بود؛ زیرا هنرمند بودن به توانایی در طراحی و خلق آگاهانه نشئت یافته از تصورات و قدرت نوآوری او بستگی دارد (ساطعی، 54:1386).
با وجود اهمیت و ضرورت پرورش خلاقیت هنرجویان در آموزش تصویرسازی، متأسفانه محتوای منابع آموزشی تصویرسازی و مطالب درسی کتاب مبانی تصویرسازی سوم گرافیک هنرستان به گونهای تنظیم شده است که خلاقیتپرور نبوده و بیشتر در آن به معرفی ابزارهای تصویرسازی، تکنیکهای کاربردی و مهارتهای اجرایی تأکید شده است. در صورتی که تکنیک تنها یکی از ارکان اثر تصویری موفق محسوب میشود و به اصول مهمی از جمله خلاقیت، که نقش مهمی در خلق آثار تصویری خلاق و در نهایت جذب و تأثیرگذاری هر چه بیشتر مخاطبان آثار تصویری دارد، توجه چندانی نشده است (فاضل، 38:1386 ). به همین دلیل هنرجویان در مقاطع مختلف تحصیلی چه در هنرستان و چه در دانشگاهها آموزشهای لازم و منطبق با مهارتهای خلاق را در جهت تولید آثار تصویری خلاق نمیبینند و بیشتر به خلق آثار تقلیدی و به دور از تفکر خلاقانه روی میآورند. این مشکل هنرجویان را به کپیکارانی تبدیل میکند که قرار است پس از اتمام تحصیلات خود به فعالیت هنری در سطح جامعه بپردازند و این مسئله نه تنها به خودشان در زمینه شغلی آسیب خواهد زد، بلکه آینده هنری کشور را نیز دچار رکود خواهد کرد.
هدف از آموزش هنر، پرورش هنرمندانی است که با استفاده از زبان تصویر چرخهای آینده هنری کشور را به حرکت درآورده، باعث ترقی هنر کشور، در سطح جهان میشوند و واضح است که با آموزش صرف تکنیکها و روشهای هنری به هنرجویان بدون پرورش خلاقیت در آنها، به این مهم دست یافته نمیشود. برای رسیدن به آیندهای روشن در زمینه هنر، لازم است روشهای دارا بودن ذهن خلاق را به هنرجویان آموخت (اف. نلر، 1380: 25و26). شاید بهترین درس پیشنیاز برای هر هنرجو، کسب مهارت در درست اندیشیدن، در ایجاد تفکر خلاق و در حیطه تخصصی باشد. بر این اساس در دنیا دست کم 200 روش پرورش خلاقیت و ایدهیابی به وسیله محققان ارائه شده است که میتوان از این روشها در آموزش و خلق آثار تصویری خلاق بهره گرفت (نیرومند، 6:1391).
کلی و براون[3] و همکارانشان به تازگی در کتاب تغییر از طریق طراحی، تکنیکهای جامعی را برای قرار دادن مسائل در چهارچوب، حل مسائل و ابداع راهحلها با تأکید بر طراحی، به عنوان مفهومی برای برآوردن نیازهای بشری توسعه دادهاند. محققانی همچون اسبورن[4] در کتاب تخیل کاربردی، و دوبونو[5] در کتاب فکر جدید به شرح و توضیح روشهای خلاقانة حل مسئله پرداختهاند. تورنس[6] (1979) از جمله محققانی است که تحقیقات خود را به بررسی محیط خلاق و خلاقیت متمرکز کرده و در کتاب مهارت و تواناییهای خلاق به نقل از قاسمزاده به بررسی راهکارها، آزمون و شیوههای پرورش خلاقیت پرداخته است.
خوشبختانه امروزه چهارچوب روانشناسی نشان میدهد که فرایند خلاقیت ذاتی نیست و از طریق تکنیکها و روشهای پرورش خلاقیت قابل آموزش و یادگیری است (عابدی، 47:1372 ). در میان الگوها و روشهای متعددی که به وسیله محققان در جهت پرورش خلاقیت ارائه شده، روش بارش مغزی از بهترین روشهایی است که در مدت زمانی کوتاه به ایدههای نو و خلاقانه منجر میشود. این روش با تشکیل جلسه گروهی بین 6 الی10 نفر و انتخاب موضوعی برای بحث و برقراری قوانین خاص، بهترین فرصت را برای ایدهیابی افراد فراهم میآورد.
روش بارش مغزی یعنی حمله به یک مسئله از جهات مختلف، به صورت همزمان و تلاش برای یافتن ایدههای مناسب و خلاق برای حل آن مسئله (لاپتن، 18:1392). الکس اف. اسبورن این روش را در 1950 ابداع کرد. این روش به سرعت به روشی محبوب برای کمک به افراد در زمینه تفکر خلاق، حتی افرادی که به هیچ وجه خود را خلاق نمیدانستند، تبدیل شد (همان: 6). در این روش گروهی دور هم جمع میشدند تا انگیزههایی در پرورش تفکر خلاق ایجاد کنند و ایدههای تازهای ارائه دهند. هدف اصلی از این جلسات این است که بر اساس قانون همبستگی اندیشهها، تفکر یک فرد بر اساس تفکر فرد دیگر برانگیخته شده و ایدههای جدید ارائه دهد (جوزی، 57:1387). در تکنیک بارش مغزی قوانین خاصی حاکم است که در اجرای آن باید بدان توجه داشت. در این روش باید از هرگونه قضاوت و داوری از ایدههای طرح شده توسط افراد خودداری کرد؛ زیرا انتقاد ممکن است مانع ارائة ایدههای نو و خلاقانه شود. همچنین ارائة هر چه بیشتر ایدهها در این تکنیک بسیار مهم است؛ زیرا کمیت بیشتر به ایدههای خلاقانهتر منجر میشود و کیفیت را به دنبال خواهد داشت. ترکیب و اصلاح ایدههای ارائه شده از دیگر قوانین مهم این روش است. در صورت ترکیب ایدههای حاصل شده میتوان به نتایج جدیدتر و بهتری دست یافت (حسینی، 94:1388).
تاکنون پژوهشهای بسیاری در زمینه تأثیر روش بارش مغزی بر میزان خلاقیت افراد صورت گرفته است. پارنس و میدو[7] (1959) از جمله محققانی هستند که بیشترین پژوهشها را درباره تأثیر روش بارش مغزی بر میزان خلاقیت افراد انجام دادهاند. نتایج پژوهشهای آنها حاکی از اثربخشی این روش در افزایش خلاقیت افراد دارد. هسینگ[8] (2006) در مطالعهای با هدف جمعبندی و خلاصه کردن پژوهشهای انجام گرفته با موضوع آموزش فنون خلاقیت، 12 شیوه آموزش خلاقیت از جمله، روش بارش مغزی را بررسی و مقایسه کرد. نتایج تحقیق او نشاندهنده میانگین تأثیرگذاری 82 درصد تکنیک بارش مغزی بر میزان خلاقیت افراد است.
در کشور نیز مطالعات و پژوهشهای زیادی در زمینه بررسی تأثیر تکنیک بارش مغزی برخلاقیت دانشآموزان انجام گرفته است. برای مثال شریفی و داوودی (1388)، تأثیر سه روش پرورش خلاقیت، از جمله روش بارش مغزی، را در افزایش خلاقیت دانشآموزان مورد بررسی و مقایسه قرار دادند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که هیچ یک از روشهای پرورش خلاقیت نسبت به دیگری برتری نداشته، ولی بین گروه گواه و سه گروه آموزش تفاوت معناداری دیده میشود، بنابراین آموزش خلاقیت صرف نظر از شیوه آموزش به رشد و پرورش خلاقیت دانشآموزان کمک میکند. گنجی، شریفی و میرهاشمی (1384)، اثر روش بارش مغزی را با یک طرح آزمایشی بر میزان خلاقیت دانشآموزان سال سوم راهنمایی سنجیدند و به این نتیجه رسیدند که این فن بر هر دو جنس دختر و پسر تأثیر مثبت داشته است. نظری (1382) با اجرای روش ایدهسازی (ترکیبی از روشهای بارش مغزی، حل مسئله و سینکتیکس) بر روی دانشآموزان پایه دوم دوره متوسطه، تأثیر آموزش این روش را بر خلاقیت دانشآموزان بررسی کرد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که این شیوه بر خلاقیت دانشآموزان تأثیر مثبت داشته است. عسگری (1386) در پژوهشی اثر روشهای پرورش خلاقیت از جمله روش بارش مغزی را بر میزان خلاقیت دانشآموزان دختر چهارم ابتدایی مورد مطالعه قرار داد. نتایج پژوهش نشان داد که استفاده از روشهای پرورش خلاقیت بر خلاقیت دانشآموزان تأثیر مثبت دارد. در پژوهشی دیگر یعقوبی، محققی، عرفانی و مرتضوی (1390) اثربخشی فنون پرورش خلاقیت از جمله روش بارش مغزی را بر افزایش خلاقیت دانشآموزان مورد بررسی قرار دادند. یافتههای این پژوهش نشان داد که فقط روش بارش مغزی بر خلاقیت تأثیر معناداری گذارده است. معدندارآرانی و کاکیا (1387) در مطالعهای اثربخشی روش بارش مغزی را بر آفرینندگی دانشآموزان دختر مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که استفاده از روش بارش مغزی بر آفرینندگی دانشآموزان تأثیر مثبت داشته است. میرزائیان (1382) در رساله کارشناسی ارشد خود دو روش بارش مغزی و اکتشافی را در افزایش خلاقیت دانشآموزان پسر سال سوم راهنمایی شهر بروجن مورد بررسی قرار داد. نتایج این پژوهش نشاندهنده این است که روش بارش مغزی بر میزان خلاقیت هنرجویان تأثیر مثبت داشته است. در طی تحقیقی ساختمانیان (1373) به مقایسه و بررسی تأثیر روش آموزش عادی و روش تدریس خلاق با استفاده از روش بارش مغزی بر شکوفایی خلاقیت دانشآموزان پسر مقطع ابتدایی پرداخت. نتایج این تحقیق نشان میدهد که در اثر روش تدریس خلاق میان عملکرد گروه آزمایش و کنترل اختلاف معناداری وجود دارد.
بنابراین با توجه به تمهیدات یاد شده، پژوهش حاضر درصدد یافتن پاسخ به این سؤال اساسی است که آیا استفاده از روش بارش مغزی میتواند به افزایش خلاقیت هنرجویان در تصویرسازی منجر شود؟ یا به عبارت دقیقتر، روش بارش مغزی به عنوان یک روش آموزش خلاقیت میتواند در افزایش خلاقیت و ایدهیابی هنرجویان مؤثر باشد؟
فرضیههای تحقیق
1. استفاده از روش بارش مغزی در آموزش خلاقیت در مقایسه با روش تدریس سنتی به افزایش خلاقیت هنرجویان در تصویرسازی منجر میشود.
2. استفاده از روش بارش مغزی در آموزش تصویرسازی به افزایش هر چهار مؤلفه خلاقیت(سیالی، ابتکار، بسط، انعطافپذیری) هنرجویان منجر میشود.
روش پژوهش
جامعه آماری: جامعه آماری این پژوهش را هنرجویان دختر سال سوم رشته گرافیک هنرستان شهرستان شاهیندژ واقع در ناحیه آموزش و پرورش استان آذربایجان غربی در سال تحصیلی92ـ93 تشکیل میدادند.
نمونه و روش نمونهگیری: نمونه این پژوهش شامل 25 نفر هنرجوی دختر سال سوم گرافیک هنرستان شهرستان شاهیندژ بود که با توجه به محدودیت در تعداد نمونه منطقه مورد مطالعه با استفاده از روش نمونهگیری دسترس ـ هدفمند، انتخاب گردیدند که از این تعداد 10 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل جایگزین شدند.
ابزار جمعآوری اطلاعات
در این پژوهش برای اندازهگیری خلاقیت گروههای کنترل و آزمایش در پیشآزمون و پسآزمون، از آزمون سنجش خلاقیت تورنس، فرم (ب) استفاده شد. آزمون تورنس بر پایه تئوری و تعریف او از خلاقیت تنظیم شده است (حسینی، 47:1390). او خلاقیت را به طور خلاصه مرکب از چهار عامل اصلی میداند. این عوامل عبارتاند از: سیالی[9] به معنای تولید تعدادی اندیشه در یک زمان، بسط[10] به معنای توانایی تولید جزئیات، ابتکار[11] به معنای استفاده از راهحلهای منحصر به فرد و نو، و انعطافپذیری[12] به معنای تولید ایدههای متنوع و غیر معمول است (تورنس و گاف، 1989: 57).
این آزمون شامل سه فعالیت تصویرسازی، تکمیل تصاویر و تصویرسازی با دایرههاست. در فعالیت اول از آزمودنی خواسته میشود که با استفاده از یک تکه کاغذ رنگی که در اختیار او قرار میگیرد با استفاده از یک مداد یا مداد رنگی تصویر بسازد و برای آن عنوانی تعیین نماید. در فعالیت دوم از آزمودنی خواسته میشود تا اشکال و خطوط ناقص را کامل و از آنها یک شکل جدید بسازد و آنها را نامگذاری نماید. در فعالیت سوم از آزمودنی خواسته میشود تا با دایرههای ارائه شده تصاویری بسازد وآنها را نامگذاری نماید.
آزمون تفکر خلاق تورنس از بین آزمونهای موجود برای اندازهگیری خلاقیت، از کارایی، اعتبار و پایایی بالایی برخوردار بوده و تاکنون در پژوهشهای تربیتی فراوانی استفاده شده است. این آزمون دارای ضریب پایایی 80 درصد تا 90 درصد است و از سطح کودکستان تا دورههای بعد از دانشگاه قابل استفاده است (پیرخائفی، 50:1373).
شیوه اجرا
روش بارش مغزی در قالب 8 جلسه 90 دقیقهای در ساعات آموزش تصویرسازی گروه آزمایش، با توجه به الگوی ساختاری زیر اجرا شد:
در طی جلسات تصویرسازی ابتدا موضوع تصویرسازی تعیین و توضیحات لازم در مورد مسئلهای که قرار بود تصویرسازی شود به هنرجویان داده میشد. سپس از هنرجویان خواسته میشد که ابتدا کاراکترها و عناصر اصلی موضوعی را که میخواهند تصویرسازی نمایند، مشخص و قبل از تشکیل جلسه روی آنها فکر کنند و ایدههای خود را به صورت تصویری یادداشت نمایند. با شروع جلسه بارش مغزی به هنرجویان فرصت داده میشد که ایدههای خود را درباره نحوه طراحی کاراکترها، زاویه دید و نوع ترکیببندی موضوع مورد تصویرسازی به ترتیب و به صورت تصویری بر روی تخته یا تابلویی که در معرض دید عموم افراد گروه قرار داشت ارائه دهند. این کار سبب میشد وقتی یکی از اعضای گروه ایده خود را به صورت تصویری بر روی تابلو طرح میکند، ایدههای سایر افراد گروه تحریک و ایدههای جدیدتری برای آنها تداعی میشد و زنجیرهای از افکار و ایدههای خلاق در ذهن آنها شکل میگرفت. همچنین ارائه تصویری ایدهها باعث میشد که ذهن با دیدن بهتر متوجه مطلب شده و ایدهها به سهولت قابل مقایسه، طبقهبندی و ترکیب و بین افراد به اشتراک گذارده شوند و نوعی رقابت در افراد گروه حاصل آیدکه به تلاش بیشتر افراد برای طرح ایدههای خلاقانهتر منجر گردد (عابدی، 12:1383). با ادامه و گسترش ایدهها هنرجویان با دیدن ایدههای تصویری همگروهان خود الهام گرفته و ایدههای جدیدتر و متنوعتری به ذهن آنها خطور میکرد. در واقع یکی از راههای اساسی برای رسیدن به آفرینشهای خلاق، آشنایی با ایدههای دیگران است. زیرا ایدهها از ایدهها پدید میآیند این منجر به آن و آن منجر به چیز دیگری میشود (نیرومند، 14:1391).
هنگام اجرای روش بارش مغزی در مواقعی که کلاس ساکت میشد و ایدهای ارائه نمیگردید با دادن سرنخهایی از جنبههای مختلف مسئله، بار دیگر تلاش میشد که جلسه از سر گرفته شود و همواره قوانین مهم جلسات بارش مغزی از جمله قانون ممنوعیت انتقاد و قضاوت از ایدههای ارائه شده به هنرجویان یادآوری میگردید و از هرگونه قضاوت و داوری در خصوص ایدههای ارائه شده ممانعت به عمل میآمد. چون هرگونه قضاوت در خصوص ایدههای افراد سبب میشود که از رسیدن به ایدههای اصیل و خلاق باز بمانیم (ورامینی، 27:1387). بر همین اساس برای دستیابی به ایدههای اصیل و خلاق در درس تصویرسازی به هنرجویان اجازه داده میشد که بدون هیچ محدودیتی هر ایدهای که در خصوص نحوه طراحی کاراکترها و فضاپردازی اثر به ذهنشان خطور میکند آزادانه بیان و آن را به تصویر بکشند. در پایان اجرای روش بارش مغزی، ایدههای به دست آمده، طبقهبندی، ارزیابی و مقایسه میشد و هنرجویان در بین ایدههایی که در خصوص نحوه طراحی کاراکتر و ترکیببندی موضوع ارائه داده بودند، بهترین ایدهای که متناسب با موضوع تصویرسازی بود و جنبههای خلاقانهتر بیشتری داشت انتخاب و به عنوان کار نهایی بر اساس شیوه و ابزار آموزش داده شده در هر جلسه اجرا میکردند.
در مدت اجرای روش بارش مغزی در آموزش تصویرسازی گروه آزمایش،
گروه کنترل، آموزش معمول و سنتی را در آموزش تصویرسازی دریافت کردند
و هیچ مداخلهای در جهت افزایش سطح خلاقیت آنها در آموزش تصویرسازی انجام نگرفت. به این ترتیب که در هر جلسه تکنیک معرفی شده در هر درس به هنرجویان آموزش داده میشد. سپس از هنرجویان خواسته میشد که بر اساس روش و ابزار
آموزش داده شده تصویرسازی، هر کدام به صورت انفرادی اقدام به تصویرسازی موضوع تعیین شده نمایند.
یافتهها
برای بررسی فرضیه اول مبنی بر تأثیر روش بارش مغزی بر افزایش خلاقیت هنرجویان در تصویرسازی از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان میدهد که اثر پیشآزمون در سطح احتمال 99 درصد معنادار است (سطح معناداری برابر 001/0 است). یعنی بین نمرات پیشآزمون و پسآزمون متغیر خلاقیت رابطه معناداری وجود دارد. اثر گروه نیز در سطح احتمال 99 درصد معنادار است (سطح معناداری برابر 001/0 است). یعنی پس از تعدیل نمرات پیشآزمون، میزان نمرات پسآزمون خلاقیت در گروه کنترل و گروه آزمایش دارای تفاوت معناداری است. بنابراین آموزش روش بارش مغزی بر خلاقیت هنرجویان در درس تصویرسازی تأثیر مثبت معناداری دارد و فرضیه اول تأیید میشود.
جدول 1 نتایج آزمون تحلیل کوواریانس برای خلاقیت
منبع تغییر |
مجموع مجذورات |
درجه آزادی |
میانگین مجذورات |
F |
سطح معنیداری |
مجذورات |
اثر گروه |
76/5867 |
1 |
76/5867 |
85/113 |
001/0 |
84/0 |
خطا |
84/1133 |
22 |
54/51 |
|
|
|
کل |
0/519400 |
25 |
|
|
|
|
همچنین در بررسی فرضیه دوم نیز مبنی بر تأثیر آموزش روش بارش مغزی بر افزایش مؤلفههای خلاقیت یعنی سیالی، ابتکار، بسط و انعطافپذیری در هنرجویان از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. برابری واریانس متغیرها در گروهها با استفاده از آزمون باکس بررسی شده است. سطح معناداری آزمون باکس برابر 203/0 است. با توجه به بزرگتر بودن سطح معنیداری از 05/0 نتیجه گرفته میشود که واریانس متغیرها در گروهها همگن است.
نتایج تحلیل کوواریانس در جدول 2 ارائه شده است. با توجه به جدول، ملاحظه میشود که اثر گروه در مؤلفههای سیالی، ابتکار و بسط در سطح احتمال 99 درصد معنادار است (سطح معناداری کمتر 01/0 است). همچنین اثر گروه در مؤلفه انعطاف در سطح احتمال 95 درصد معنادار است (سطح معناداری کمتر 05/0 است). یعنی پس از تعدیل نمرات پیشآزمون، میزان نمرات پسآزمون مؤلفههای سیالی، انعطاف، ابتکار و بسط در گروه کنترل و گروه آزمایش دارای تفاوت معناداری است. بنابراین آموزش روش بارش مغزی بر افزایش هر چهار مؤلفه خلاقیت هنرجویان در درس تصویرسازی تأثیر مثبت معناداری دارد و فرضیه دوم نیز تأیید میشود.
جدول 2 نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری برای مؤلفههای خلاقیت
منبع تغییر |
متغیر وابسته |
مجموع مجذورات |
درجه آزادی |
میانگین مجذورات |
F |
سطح معنیداری |
مجذورات |
اثر گروه |
سیالی |
91/440 |
1 |
91/440 |
99/19 |
001/0 |
51/0 |
انعطاف |
74/61 |
1 |
74/61 |
67/4 |
044/0 |
20/0 |
|
ابتکار |
07/488 |
1 |
07/488 |
01/17 |
001/0 |
47/0 |
|
بسط |
08/1158 |
1 |
08/1158 |
72/275 |
001/0 |
94/0 |
|
اثر خطا |
سیالی |
15/419 |
19 |
06/22 |
|
|
|
انعطاف |
42/251 |
19 |
23/13 |
|
|
|
|
ابتکار |
99/544 |
19 |
68/28 |
|
|
|
|
بسط |
80/79 |
19 |
2/4 |
|
|
|
نتیجهگیری
اهداف کلی این پژوهش بررسی تأثیر روش بارش مغزی بر خلاقیت هنرجویان
در آموزش تصویرسازی بود، در این رابطه دو فرضیه مورد آزمون قرار گرفت.
فرضیه اول مبنی بر تأثیر مثبت روش بارش مغزی بر افزایش خلاقیت هنرجویان
در تصویرسازی در مقایسه با روش تدریس سنتی تأیید شد. این نتیجه با سایر
نتایج تحقیقات از جمله تحقیقات افرادی همچون تورنس (1974)، رنزولی و
والتر[13] (1975)، اسمیت[14] (1990)، ریس و همکاران به نقل از رانکو[15] (1991) و
کروپلی[16] که اظهار میدارند به کارگیری یک سری روشها در جریان آموزش میتواند در رشد و شکوفایی خلاقیت دانشآموزان مؤثر واقع شود همسو است. این تفاوت به صورت معناداری بین گروه آزمایش و کنترل به اثبات رسید. همچنین فرضیه دوم تحقیق نیز مبنی بر تأثیر روش بارش مغزی بر افزایش هر چهار مؤلفه خلاقیت (سیالی، ابتکار، بسط، انعطافپذیری) نیز مورد تأیید قرار گرفت که در مجموع با یافتههای سایر مطالعات در خصوص تأثیر بارش مغزی بر افزایش مؤلفههای خلاقیت، از جمله پژوهشهای پارنس و میدو (1960)، هسینگ (2006)، شریفی و داوودی (1388)، بهرامی و رشیدی (1379)، گنجی، شریفی و میرهاشمی (1384)، عسگری (1386)، نظری (1382)، یعقوبی، محققی، عرفانی، مرتضوی (1390)، معدن دارآرانی و کاکیا (1387)، ساختمانیان (1373)، میرزائیان (1382) همخوانی دارد.
|
بر اساس نتایج این مطالعه و سایر مطالعات دیگر درباره پرورش خلاقیت میتوان به این نتیجه رسید که با آموزش و بهکارگیری روش بارش مغزی در آموزش تصویرسازی میتوان به رشد و پرورش قابلیتهای خلاقیت در هنرجویان رسید. افزایش قابلیت سیالی ذهن، به افزایش سرعت عمل و قدرت ذهنی هنرجو در تولید ایدههای جدید میانجامد. افزایش بسط ذهنی به افزایش توانایی هنرجو در اضافه نمودن جزئیات به ایدههایش میشود و افزایش ابتکار ذهنی به افزایش توانایی هنرجو در تولید ایدههای جدید و غیر معمول در تصویرسازی منجر میشود. افزایش انعطافپذیری ذهنی نیز به افزایش تنوع و قدرت مانور ذهنی هنرجو در یافتن و تولید ایدههای جدید در فرایند تصویرسازی میانجامد. بنابراین میتوان اظهار داشت که از این روش میتوان در رسیدن به ایدههای خلاق در هنر تصویرسازی و آزادسازی ذهن هنرجویان از اندیشههای یکجانبه و قالبی در فرایند تصویرسازی بهره گرفت.
پیشنهادات کاربردی
1. ایجاد و تقویت نگرش هنرآموزان نسبت به کارایی روشهای خلاق در تدریس و تأثیر آن بر خلاقیت هنرجویان.
2. گنجاندن فعالیتهایی بر اساس روشهای پرورش خلاقیت در متن و محتوای منابع آموزشی و دروس تصویرسازی توسط برنامهریزان آموزشی و درسی.
3. آموزش کاربرد و استفاده از روش بارش مغزی برای ایدهیابی در تصویرسازی برای هنرجویان.
4. برگزاری دورههای آموزشی خلاقیت و راهکارهای پرورش آن در آموزش تصویرسازی برای هنرآموزان.